شهرستانها
در روزگاری که بسیاری از شهرها در هیاهوی طرحهای ناکارآمد و کپیبرداریهای کورکورانه از الگوهای بیگانه گم شدهاند، بندر تاریخی لافت در جنوب ایران، آرام و بیادعا، در مسیر احیا و شکوفایی گام نهاده است. شهری که روزگاری تنها نامی بر نقشه بود، امروز به یکی از نمونههای موفق توسعهی بومی و بازآفرینی شهری تبدیل شده است. در قلب این تحول، نامی میدرخشد: محمد آتشینماه، جوانترین شهردار ایران.
او نه تنها مدیر، که معمار یک نگرش نو است. با اتکا بر ریشهها، حافظهی جمعی و گفتگو با مردم، او از دل خاک و باد و دریا، الگویی ساخت که امروزه بهعنوان "مدیریت شهری بر اساس پیامزمینه" شناخته میشود.
گفتوگوبامحمد آتشینماه،جوانترین شهردار ایران
لطفاً گفتوگو را با معرفی خودتان آغاز کنیم. سابقهی شما در حوزهی مدیریت شهری چیست؟
من متولد اسفند ۱۳۶۹ هستم و زمانی که در ۲۶ تیر ۱۴۰۲ بهعنوان شهردار لافت معارفه شدم، ۳۲ سال داشتم. پیش از آن در حوزههای فرهنگی، معماری شهری و برنامهریزی فعالیت میکردم. تمرکزم بیشتر بر شناخت پیامزمینهی هر شهر و طراحی مدلهای توسعه بومی بود. اینکه عنوان جوانترین شهردار ایران را داشتم، برایم بیش از آنکه افتخار باشد، مسئولیت بود. جوانی برای من یک فرصت بود؛ فرصتی برای دیدن دوباره، شنیدن دقیقتر و عمل کردن متفاوت.
مدیریت پیامزمینه: نگاهی نو به توسعه
شما از مفهوم "مدیریت شهری بر اساس پیامزمینه" سخن گفتهاید. لطفاً این مفهوم را بیشتر توضیح دهید.
آتشینماه با مثالی ساده اما عمیق سخنش را آغاز میکند: شهر، همچون بدن انسان است. وقتی عضوی دچار درد میشود، نمیتوان درمان را بدون شناخت علت آغاز کرد. پزشک نخست آزمایش میگیرد، بعد تشخیص میدهد و سپس نسخه مینویسد. در مدیریت شهری هم همین روال باید طی شود. شناخت جغرافیا، تاریخ، زبان، آیینها، اقتصاد، و روابط اجتماعی، مقدم بر هر برنامهریزی عمرانی است. به این مجموعهی درهمتنیده، من میگویم پیامزمینه.
او تأکید میکند که هیچ مدل توسعهای نباید نسخهای وارداتی باشد. توسعه باید از درون شهر بجوشد، نه بر آن تحمیل شود.
شنیدن صدای شهر از دل مردم
برای درک این پیامزمینه، چه ارتباطی با مردم برقرار کردید؟ روشتان چه بود؟
در ۲۷ روز اولِ شهردار شدنم، حتی یک روز به دفتر شهرداری نرفتم. همراه صیادان به دریا رفتم. با زنان سالخوردهی شهر که حافظان فرهنگ و تمدن لافت هستند، نشستوبرخاست کردم. مردان در دریا بودند و زنان بودند که شهر را اداره میکردند؛ از میرابها تا حافظان چاههای آب، همین زنان بودند که نظم را در دل کمآبی و باد حفظ میکردند. فهمیدم که برای شنیدن صدای شهر، باید روی آب رفت، نه پشت میز نشست.
از چاه تلا تا بادبانهای برند
پس از طراحی این مدل، چه پروژههایی اجرا شد که لافت را متحول کرد؟
ما پروژههای بزرگ عمرانی هم داشتیم، از تأمین آب شرب و احیای چاه تلا گرفته تا بهسازی مسیرهای تاریخی. اما مهمتر از پروژهها، احیای روح شهر بود. یکی از اولین اقدامات ما برگزاری سفر دریایی با لنج بادبانی از لافت تا بندرعباس بود؛ سفری ۷ ساعته با هدف احیای "سفر گپ"، آیینی فراموششده. این سفر سرآغاز ثبت هویت بصری و برند شهری لافت شد: برای نخستین بار، شهری در جنوب ایران صاحب فونت، رنگ، نماد و نشان مخصوص به خود شد.در این فرایند، خواهرخواندگیهایی با شهرهای تاریخی چون کنگ، خمیر و بندرعباس شکل گرفت. موسیقی محلی، لباسهای بومی و غذاهای سنتی در برنامههای بینشهری زنده شدند.
کودک معمار؛ کاشت هویت در ذهن نسل آینده
دربارهی پروژهی "کودک معمار" بیشتر توضیح دهید. چه هدفی داشت؟
ما به هر کودک یک خمره دادیم و یک گل کاغذی. وظیفهی نگهداری آن با خودشان بود. به همین سادگی، حس مسئولیت و تعلق به خاک و شهر در وجودشان کاشته شد. در کنار این، کلاسهایی دربارهی معماری سنتی، نقش مادران در شهر، فرهنگ بومی و تاریخ لافت برگزار کردیم. کودکانی که امروز خمره نگه میدارند، معماران فردای لافت خواهند بود.
نتیجهی این حرکت؟ لافت امروز از ۳ اقامتگاه بومگردی به بیش از ۳۰ واحد فعال رسیده است. اقتصاد گردشگری رشد چشمگیری یافته و خانههای تاریخی نه تخریب، که بازسازی شدهاند.
توسعه، نه تقلید؛ الگویی برای دیگر شهرها
آیا این مدل توسعه فقط برای لافت کاربرد دارد یا قابل تعمیم است؟
اصول این مدل قابل تعمیم است. هر شهر رمز مخصوص به خودش را دارد؛ باید پیامزمینهاش را کشف کرد. وقتی این رمز شناسایی شود، هویت بصری، کارکرد فرهنگی، نوع اقتصاد بومی و سیاستهای اجتماعی و شهری از دل آن متولد میشود. ما فقط باید نسخهی بومی را با ابزارهای علمی و فناوری امروز ترکیب کنیم.
لافت در آینهی دیجیتال
تأثیر این تحولات را در فضای مجازی هم دیدهاید؟
صددرصد. امروز اگر لافت را در اینستاگرام یا گوگل جستوجو کنید، با دهها هشتگ و روایت گردشگر مواجه میشوید که از زیبایی شهر، مردمان مهماننوازش و تجربهی اصیلشان میگویند. ما یک شهر موزهای نساختیم؛ یک شهر زنده خلق کردیم. همین زندگی است که دیده میشود و منتشر میشود.
توسعه پایدار؛ از کاغذ تا واقعیت
چقدر در طراحی برنامههایتان به اهداف توسعه پایدار جهانی توجه داشتهاید؟
از اولین روزها، سعی کردیم برنامهها را با اهداف ۱۷گانهی توسعه پایدار سازمان ملل تطبیق دهیم. پایان فقر و گرسنگی، آموزش باکیفیت، ارتقای زنان، حفظ اکوسیستم جنگلهای حرا، و از همه مهمتر، احیای اقتصاد محلی، همه جزء دستور کار ما بوده است. البته همهچیز را نمیتوان یکشبه محقق کرد، اما هر قدم کوچک، بخشی از راه است.
افق لافت؛ پایلوت تمدنی خلیج فارس
آیندهی لافت را چگونه میبینید؟ آیا این شهر میتواند الگوی منطقه باشد؟
در پروپوزالی با عنوان "شناخت هرمزگان در ۳۶۰۰ ثانیه"، لافت را بهعنوان چکیدهی جنوب ایران معرفی کردهام. شهری که در آن میتوان در یک ساعت، همهی مؤلفههای مهم جنوب را تجربه کرد: باد، دریا، کوه، حرا، لنجسازی، پوشش سنتی، معماری بادگیرها و فرهنگ مادرسالارانه. اگر توجه ملی جلب شود، لافت میتواند پایلوت تمدنی خلیج فارس باشد؛ الگویی برای توسعهی بومی، فرهنگی و پایدار در همهی شهرهای تاریخی.
محمد آتشینماه تنها یک شهردار نیست؛ او راوی ریشههاست. معمار نسلی است که نه از گذشته گریزان است، نه در تقلید از آینده گمشده. در روزگاری که بسیاری از شهرها هویت خود را در سازههای بیروح و پروژههای بیریشه میبازند، لافت در سایهی نگاهی تازه، به صدایی جهانی بدل شده است. مهمترین درس این تحول شاید این باشد: برای ساختن آینده، باید به گذشته برگشت اما نه با حسرت، بلکه با شهامت و خلاقیت.
جدیدترین اخبار
مناظرهی موش شهری و صحرایی
وقتی مسئولیت اجتماعی ناجی محیط زیست میشود
جستجوی حقیقت در دل طنز، فانتزی، نقد اجتماعی و بازی با روایت
افزایش ۲۸.۸ درصدی سرمایهگذاری مستقیم چین در عربستان سعودی
مهارت آموزی، الفبای توسعه
حریق خودروی پراید در الهیه جنوبی بندرعباس بدون خسارت جانی مهار شد
رکود چینی در مسکن ایران
آینده تراژیک غزه
سودای نفاقافکنی
مزایده عمومی فراخوان فروش ٦ دستگاه خودرو
آگهی مناقصه عمومی با اخذ سپرده نوبت اول
سید ناصر اشرفی سکاندار شرکت عمرانی شهر جدید علوی شد
ایران هرگز به دنبال ساخت سلاح اتمی نبوده، نیست و نخواهد بود
با نتیجه یک بر صفر به نفع پرسپولیس به پایان رسید
واردات خودرو توسط ایرانیان مقیم خارج بلامانع است
آغاز به کار اسکله شهید ذاکری قشم