04

شهریور

1404


فرهنگی و هنری

04 شهریور 1404 10:08 0 کامنت

گفت روزی ز کبر و خودرایی

موش شهری به موش صحرایی

کز چه گشتی در این سرای غرور

«بسی از جاده ی تمدن دور»

شهر را بی‌سبب رها کردی

در بیابان و دشت جا کردی

از مزایای شهر و فیض رفاه

دست و پای تو حیف، شد کوتاه

ما که شنگول و راحت و شادیم

همه از هفت دولت آزادیم

داخل جوی و در پسِ دیوار

در دل پارک و پهنه ی بولوار

در خیابان و کوچه و خانه

در «دلیجان» و «سقز» و «بانه»!

همه جا در دفیله و جولان

بی‌خیالیم و شاد، پیر و جوان

گفت: بی خود مکن رجزخوانی

خودپسندی بُوَد ز نادانی

در لجن زارها به سر بردن

نیست جای مفاخرت کردن

هر دم از هول شهرداریچی

توی سوراخ و سنبه می‌پیچی

توی بیغوله‌ها به رنج و ملال

به گلویت نرفته آب زلال

لیک ما را به کوه و دشت دمن

نه ز آلودگی خبر، نه لجن

سَرِ خاری ز پهنه ی صحرا

بهتر است از تمام شهر شما!

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

طوفان گردوخاک در بندرعباس در ۳ شهریور ۱۴۰۴؛ هشدار برای شهروندان و رانندگان