اجتماعی
در جهانی که سرعت، اضطراب، محرکهای بیش از حد و فرسودگی روانی تبدیل به امور روزمره شدهاند، مغز انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار دارد. سلامت مغز دیگر فقط دغدغه سالمندان یا مبتلایان به اختلالات عصبی نیست بلکه مسئلهای حیاتی برای تمامی انسانها در تمام سنین، بهویژه در جامعههای مدرن شهری است. پرسش اصلی این است: آیا میتوان با عادتهایی ساده در زندگی روزمره، عملکرد مغز را حفظ کرد یا حتی بهبود داد؟ علم روانشناسی، چه در سطح شناختی و عصبروانشناختی و چه در سطح اجتماعی، پاسخ روشنی به این پرسش دارد: بله، اما با تداوم و آگاهی.
بنای سلامت شناختی
یکی از بنیادیترین عادتهایی که در سلامت مغز نقش دارد، خواب با کیفیت است. مغز در هنگام خواب، نه تنها استراحت میکند بلکه وارد فرآیندهای پیچیده بازسازی و تثبیت حافظه میشود. یافتههای پژوهشی نشان میدهند که خواب ناکافی یا بیکیفیت باعث کاهش توجه، اختلال در حافظه کاری، افزایش تحریکپذیری هیجانی و تضعیف توان تصمیمگیری میشود. مطالعهای در ژورنال نوروساینس نشان داده که تنها یک شب بیخوابی میتواند فعالیت قشر پیشپیشانی مغز یعنی ناحیه تصمیمگیری و کنترل هیجان را کاهش دهد. در سطح اجتماعی نیز کم خوابی به افزایش خطاهای شغلی، ضعف در مهارتهای ارتباطی و کاهش همدلی منجر میشود. در واقع، جامعهای که با کمبود خواب مزمن مواجه است، جامعهای فرسوده، پرتنش و مستعد آسیبهای روانی است. راهکار ساده و در دسترس برای حل این مساله، تنظیم ساعت خواب، محدود کردن نور آبی پیش از خواب و رعایت بهداشت خواب میتواند تاثیری ژرف در بازسازی مغز داشته باشد.
غذای مغز فقط قند نیست
تصور عمومی از غذای مغز، معمولا با قند و شیرینی همراه است. این تصور ریشه در عملکرد فوری گلوکز بر انرژی مغزی دارد، اما آنچه برای مغز حیاتی است، تغذیهای متنوع و پایدار است که اسیدهای چرب امگا ۳، آنتیاکسیدانها، ویتامینهای گروه ب و مواد معدنی چون منیزیم و زینک را در بر گیرد. از دیدگاه روانشناسی عصبپایه، مصرف مداوم مواد فرآوریشده و قندهای ساده نه تنها باعث التهاب عصبی و افزایش خطر ابتلا به آلزایمر میشود، بلکه با اختلالات خلقی مانند اضطراب و افسردگی نیز ارتباط دارد. در جامعه امروز، تبلیغات غذایی ناسالم، فقر غذایی در اقشار آسیب پذیر و رواج الگوهای تغذیهای صنعتی، مغز جمعی را در وضعیت هشدار قرار داده است. ما با خوردنهای سریع، تنقلات آماده و رژیمهای پرکالری اما کم مغذی، خود را از درون فرسوده میکنیم. در سطح غذایی برای سلامت مغز افزایش مصرف ماهی، سبزیجات برگسبز، مغزها، و کاهش غذاهای فراوریشده به کررات پیشنهاد میشود.
مغز در بدن متحرک زندهتر است
فعالیت بدنی تنها برای تناسب اندام نیست. شواهد روانشناسی عصبپایه نشان میدهد که ورزش منظم مانند پیادهروی روزانه ۳۰ دقیقهای باعث افزایش حجم هیپوکامپ مرکز حافظه و ترشح نوروتروفینهایی مانند بیدیاناف میشود که به بازسازی سلولهای عصبی کمک میکنند. از جنبه روانشناسی اجتماعی، تحرک بدنی با کاهش احساس افسردگی، افزایش اعتماد به نفس و بهبود تعاملات اجتماعی همراه است. افرادی که به صورت جمعی ورزش میکنند، مانند گروههای پیادهروی یا باشگاههای ورزشی، از حمایت اجتماعی بیشتری برخوردارند و سطح اضطراب آنها کمتر است. مطالعات مختلف، متخصصان پیشنهاد میکنند روزانه حداقل ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی سبک، حتی پیادهروی یا رقص در خانه را در برنامه روزانه خود بگنجانید.
مغز در انزوا میمیرد
مغز انسان از اساس اجتماعی است. ساختارهایی مانند آمیگدال، قشر پیشپیشانی و قشر سینگولیت، بهطور مستقیم در پردازش روابط انسانی، همدلی و درک اجتماعی دخیلاند. تنهایی مزمن، برخلاف تصور، فقط یک احساس نیست بلکه یک عامل خطر جدی برای کاهش عملکرد شناختی، زوال عقل و افسردگی محسوب میشود. تحقیقات طولی دانشگاه هاروارد در زمینه رضایت از زندگی نشان داده که کیفیت روابط انسانی یکی از مهمترین پیشبینیکنندههای سلامت روان و فیزیکی در بلندمدت است. در جامعه امروز که فردگرایی افراطی، اشتغال بیشازحد، و مصرفگرایی مجازی غالب است، تعامل واقعی انسانی کمرنگتر شده و مغز انسانها به شکلی خاموش دچار گرسنگی هیجانی شده است. راهکار سادهای که متخصصان پیشنهاد میدهند تماس روزانه با دوستان یا خانواده، مشارکت در گروههای اجتماعی، مهربانی فعالانه است.
تمرینهایی برای حضور در اکنون
ذهنآگاهی و تنفس آگاهانه از جمله تمرینهایی هستند که از شرق به روانشناسی غرب راه یافتهاند و امروز به عنوان مداخلاتی موثر در کاهش استرس و بهبود عملکرد شناختی شناخته میشوند. از دیدگاه روانشناسی عصب پایه، تمرینات ذهنآگاهی میتوانند باعث کاهش فعالیت آمیگدال (مرکز ترس) و افزایش ضخامت قشر جلوی پیشانی شوند. در سطح اجتماعی، افرادی که تمرین ذهنآگاهی دارند، ارتباط موثرتری برقرار میکنند، هیجانات خود را بهتر تنظیم میکنند و کمتر دچار واکنشهای تکانشی میشوند. سعی کنید روزانه ۵ تا ۱۰ دقیقه تمرین تنفس آگاهانه، اسکن بدن یا مشاهده افکار بدون قضاوت را انجام بدهید.
مغز باید چالشپذیر بماند
مغز مانند عضلهای است که بدون چالش ضعیف میشود. یادگیری مهارتهای جدید مانند زبان، ساز، هنرهای دستی یا حتی بازیهای فکری باعث افزایش انعطافپذیری عصبی میشود.
اصطلاح «انعطافپذیری عصبی» به توانایی مغز برای ایجاد اتصالات جدید در پاسخ به تجربه اشاره دارد. در دنیایی که مصرف اطلاعات سطحی (مانند اسکرول کردن در شبکههای اجتماعی) غالب شده، یادگیری عمیق جای خود را به شبیهسازی شناختی داده است.
در این میان، ایجاد عادتهایی برای یادگیری پیوسته میتواند همچون سپری در برابر زوال شناختی عمل کند. پیشنهاد میشود مطالعه روزانه، حل جدول یا سودوکو، یادگیری زبان جدید یا مهارتهای خلاقانه را به جای اسکرول اینستاگرام در برنامه روزنامه خود جای دهید.
تغذیه روانی مغز را جدی بگیریم
همانطور که مغز با تغذیه فیزیکی شکل میگیرد، مصرف رسانه نیز نوعی تغذیه روانی محسوب میشود. مواجهه مستمر با محتوای خشونتآمیز، اخبار منفی یا تصاویر غیرواقعی از سبک زندگی میتواند موجب افزایش اضطراب، اختلال در تصویر بدنی و کاهش رضایت از زندگی شود. مطالعات روانشناسی اجتماعی نشان دادهاند که استفاده افراطی از شبکههای اجتماعی با افزایش میزان افسردگی، حس ناکافی بودن و مقایسهگری مزمن همراه است. زمان استفاده از رسانهها را محدود کنید، انتخاب محتوای کیفی و پرهیز از مقایسهگری مجازی را در دستور کار قرار بدهید.
مغز به انگیزه برای زندهبودن نیاز دارد
مغز تنها یک سیستم زیستی نیست بلکه نیازمند پیوند با معنا و هدف است. از دیدگاه روانشناسی اگزیستانسیال و مثبتنگر، داشتن هدف در زندگی یکی از مهمترین محافظهای سلامت روان و مغز است. پژوهشها نشان دادهاند که حتی در کهنسالی، افرادی که احساس هدفمندی دارند کمتر دچار زوال عقل میشوند. در جامعهای که هویت افراد بیش از پیش با عملکرد و بازدهی سنجیده میشود، یافتن معنا در فعالیتهای روزمره مانند کمک به دیگران، یادگیری، یا مراقبت از خانواده میتواند مغز را از نظر هیجانی و شناختی تغذیه کند. راهکار ساده: تعریف هدفهای کوتاهمدت و بلندمدت، مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه یا هنری، یادداشت روزانه لحظات معنادار. اگرچه سلامت مغز در ظاهر یک مسئله فردی بهنظر میرسد، اما در واقع بازتابی از ساختارهای اجتماعی، سبک زندگی مدرن، و ارتباطات انسانی است. سیاستهای شهری، نظامهای آموزشی، شرایط شغلی و فرهنگی همگی بر سلامت مغز یک جامعه تاثیر میگذارند. بنابراین، عادتهای فردی در کنار آگاهی جمعی میتوانند آیندهای سالمتر برای مغزهای فردی و جمعی رقم بزنند. در روزگاری که فرسودگی روانی و ذهنهای پراکنده، بخش بزرگی از زیست ما را اشغال کردهاند، بازگشت به عادتهای ساده اما معنادار، میتواند رهاییبخش و ترمیمگر باشد. مغز، این عضو شگفتانگیز و پیچیده، بیش از همه به پیوستگی، مراقبت و حضور نیاز دارد.
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
مسابقات کاراته ویژه دختران
مسابقات قایقرانی آبهای آرام دختران کشور
نفرات برتر اوزان ۴۰ تا ۷۵ کیلوگرم معرفی شدند
دختران بسکتبالیست هرمزگانی به جمع ۸ تیم صعود کردند
دختر کاراته ایران صاحب سهمیه جهانی شد
نتایج اولیه انتخابات نظام پزشکی در سراسر کشور اعلام شد
باشگاههای دکتر حامد حسنپور قهرمان شد
تلاش بندرعباس بر سکوی نخست ایستاد
بزرگداشت روز آتشنشان با حضور خانوادهها و مسئولان در بندرعباس
شیوهنامههای «آموزشیار» و «پژوهشیار» برای حمایت از دانشجویان دکتری برگزیده ابلاغ شد
محور پرحادثه کهورستان دوباره قربانی گرفت؛ راننده پراید جان باخت
استقلال با شکست مس رفسنجان ۱۰ امتیازی شد
پیش فروش بلیت قطارهای مسافری از ۲۶ مهرماه آغاز میشود
بازماندن دختران نوجوان ایران از حضور در رقابتهای جام ملتها
پاراوزنهبردار ایرانی باز هم جهانی شد؛ امینزاده طلای سوم را در مصر صید کرد