06

شهریور

1404


اقتصادی

06 خرداد 1404 09:37 0 کامنت

وقتی سخن از توسعه پایدار به میان می‌آید، نقش مردم نه‌تنها قابل چشم‌پوشی نیست، بلکه اساسی‌ترین عامل در تحقق آن است. مردم، با مشارکت فعال در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی محیط‌زیستی، می‌توانند دولت‌ها را در مسیر بهبود شرایط یاری دهند و خود نیز عامل مستقیم تغییر و بهبود باشند. از انتخاب محصولات داخلی تا راه‌اندازی کسب‌وکارهای کوچک، از نظارت بر عملکرد نهادها تا مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه، هر کنش خرد، در بستری کلان، به نیرویی اثرگذار بدل می‌شود.

در دنیای امروز، توسعه پایدار بدون نقش‌آفرینی مردم امکان‌پذیر نیست. مشارکت اجتماعی و اقتصادی دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی بنیادین برای عبور از چالش‌های بزرگ و رسیدن به آینده‌ای بهتر است. قدرت مردم، در سایه مشارکت، به نیرویی تحول‌آفرین بدل می‌شود که می‌تواند موتور محرک پیشرفت کشور باشد. این مقاله تلاشی است برای واکاوی ظرفیت عظیم مردم در حرکت به‌سوی توسعه و بررسی اینکه چگونه از دل مشارکت، می‌توان به پایداری اقتصادی و اجتماعی رسید.

قدرت، همواره یکی از مؤلفه‌های اساسی در تحلیل‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است. اما آنچه در دهه‌های اخیر بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته، نه قدرت متمرکز نهادهای بالا دستی، بلکه قدرت نهفته در دل مردم است. این قدرت، برخلاف آنچه ممکن است در نگاه اول تصور شود، صرفاً یک انرژی هیجانی و گذرا نیست، بلکه نوعی ظرفیت راهبردی و پایدار برای توسعه همه‌جانبه به شمار می‌رود. وقتی سخن از «قدرت مردم» به میان می‌آید، مراد نیرویی است که از بطن جامعه می‌جوشد، در مشارکت‌ها تجلی می‌یابد و اگر بسترسازی مناسب صورت گیرد، می‌تواند به محرک اصلی پیشرفت اقتصادی و اجتماعی بدل شود.

جامعه‌ای که مردم آن احساس ناتوانی، انزوا یا بی‌اثر بودن داشته باشند، نمی‌تواند در مسیر توسعه گام بردارد. چرا که مشارکت، زیربنای هر نوع تحرک اجتماعی و اقتصادی است. مشارکت مردمی تنها در رأی دادن خلاصه نمی‌شود. تصمیم‌گیری آگاهانه در مورد خرید و مصرف، حضور در نهادهای مدنی، مطالبه‌گری شفاف، نظارت عمومی، کار داوطلبانه، پرداخت مالیات، رعایت اصول اخلاقی و حرفه‌ای در محیط کار، حمایت از تولید ملی و ده‌ها رفتار دیگر، همه جلوه‌هایی از مشارکت مردمی هستند. هر کدام از این کنش‌ها در جای خود، می‌توانند حلقه‌ای از زنجیره توسعه را تکمیل کنند.

یکی از مهم‌ترین تجلیات قدرت مردم، اقتصاد مقاومتی است. در کشوری که ممکن است تحت تحریم یا فشارهای بیرونی باشد، مشارکت مردم می‌تواند به شکل چشم‌گیری از شدت بحران‌ها بکاهد. مردم با تغییر الگوی مصرف، حمایت از تولید داخلی، افزایش پس‌انداز، سرمایه‌گذاری‌های کوچک و متوسط و حتی ایجاد کسب‌وکارهای محلی، می‌توانند ستون‌های یک اقتصاد مقاوم را مستحکم کنند. در بسیاری از کشورها، تجارب موفقی در این زمینه وجود دارد. برای مثال، اقتصاد ژاپن پس از جنگ جهانی دوم عمدتاً بر دوش مردم و فرهنگ کار تیمی آنان بازسازی شد. یا در کره‌جنوبی، آن‌چه باعث جهش اقتصادی دهه‌های اخیر شد، اعتماد دولت به مردم و برعکس، اعتماد مردم به سیاست‌های اقتصادی و مشارکت فعالانه در اجرای آن‌ها بود.

در ایران نیز ظرفیت‌های عظیمی برای چنین مشارکتی وجود دارد. سرمایه اجتماعی ما نه تنها در منابع انسانی تحصیل‌کرده و جوان، بلکه در شبکه‌های محلی، خانواده‌های گسترده، انجمن‌های مردمی، مساجد و نهادهای سنتی ریشه دارد. با بهره‌گیری درست از این سرمایه و کاستن از موانع بوروکراتیک، می‌توان مشارکت مردم را به اهرمی برای حل مسائل اقتصادی و اجتماعی بدل کرد.

قدرت مردم زمانی بالفعل می‌شود که حس تعلق، امید به آینده و امکان تأثیرگذاری واقعی برای آن‌ها وجود داشته باشد. اگر مردم احساس کنند که سیاست‌گذاری‌ها بدون حضور آن‌ها انجام می‌شود، یا منافع آن تنها به گروهی خاص می‌رسد، انگیزه‌ای برای مشارکت نمی‌ماند. در چنین شرایطی، سرمایه اجتماعی فرسایش می‌یابد و جای خود را به بی‌اعتمادی و انفعال می‌دهد. یکی از آسیب‌های جدی امروز، کاهش مشارکت عمومی در فعالیت‌های داوطلبانه و شهروندی است. این نشانه‌ای از فاصله گرفتن مردم از ساختارها و فرایندهای تصمیم‌گیری است؛ فاصله‌ای که اگر کاهش نیابد، به مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت بدل خواهد شد.

پیشرفت اجتماعی، به همان اندازه که به برنامه‌ریزی نیاز دارد، به اعتماد و باور عمومی نیز وابسته است. عدالت اجتماعی، کاهش فقر، افزایش رضایت عمومی، آموزش همگانی، بهداشت و درمان فراگیر، همه و همه در صورتی به‌ثمر می‌نشینند که مردم نقش‌آفرین باشند. در غیر این صورت، حتی بهترین سیاست‌ها نیز به اجرا در نخواهند آمد. نگاه بالا به پایین، نگاه دستوری و اقتدارگرا، نمی‌تواند موتور محرک جامعه را روشن کند. توسعه، گفت‌وگویی میان حکومت و مردم است، نه مونولوگی از سوی یک‌طرفه.

اقتصاد مردمی، به معنای اقتصادی است که در آن، مردم نه فقط مصرف‌کننده یا نیروی کار، بلکه تولیدکننده، سرمایه‌گذار، ایده‌پرداز و شریک در منافع باشند. شفافیت مالی، عدالت مالیاتی، حمایت از کسب‌وکارهای کوچک، کاهش انحصار و فراهم‌سازی بستر برای ورود مردم به بازارها، همه گام‌هایی در جهت اقتصادی مردمی و مشارکتی هستند. وقتی مردم ببینند که نظام اقتصادی برای آنان و با مشارکت آنان اداره می‌شود، هم وفاداری اقتصادی و اجتماعی‌شان افزایش می‌یابد و هم انگیزه‌ی نوآوری، سرمایه‌گذاری و رشد در آن‌ها تقویت می‌شود.

در حوزه اجتماعی نیز، مشارکت مردمی نقشی بی‌بدیل دارد. مقابله با آسیب‌های اجتماعی، مانند اعتیاد، فقر، طلاق، ترک تحصیل و... تنها با ورود فعالانه مردم و گروه‌های محلی ممکن است. نهادهای دولتی هرگز نمی‌توانند به تنهایی تمامی جوانب این مشکلات را مدیریت کنند. تجربه نشان داده است که طرح‌هایی که با مشارکت مستقیم مردم طراحی و اجرا شده‌اند، نتایج بسیار پایدارتری از برنامه‌های صرفاً دولتی داشته‌اند.

نکته مهم دیگر، نقش آموزش در تقویت مشارکت مردمی است. مردم زمانی می‌توانند مشارکت کنند که آگاه، توانمند و مطلع باشند. آموزش شهروندی، سواد اقتصادی، سواد رسانه‌ای، مهارت‌های ارتباطی و کار تیمی و حتی آموزش نحوه استفاده از ابزارهای دیجیتال برای مشارکت در تصمیم‌گیری، همگی لازمه‌هایی برای تحقق قدرت مردمی هستند. نظام آموزشی ما باید به‌جای تمرکز صرف بر دانش نظری، به پرورش شهروندانی مشارکت‌جو، مسئول و خلاق توجه کند.

از سوی دیگر، رسانه‌ها نقش بسیار مهمی در جهت‌دهی به مشارکت مردم دارند. رسانه‌های آزاد، مستقل و مسئول می‌توانند بسترهایی برای بیان دغدغه‌ها، گفت‌وگوهای اجتماعی، نقد منصفانه و مطالبه‌گری باشند. این فضا به مردم این امکان را می‌دهد که احساس کنند دیده می‌شوند، شنیده می‌شوند و می‌توانند اثرگذار باشند. برعکس، سانسور، کنترل افراطی و یک‌سویه‌گرایی رسانه‌ای، مردم را از مشارکت دور می‌کند و فضا را برای گسترش شایعات، بی‌اعتمادی و ناامیدی فراهم می‌سازد.

نکته‌ای که نباید از نظر دور داشت، ارتباط تنگاتنگ میان مشارکت مردم و دموکراسی واقعی است. هر چه مشارکت مردمی گسترده‌تر، ساختاریافته‌تر و هدفمندتر باشد، دموکراسی نیز ریشه‌دارتر خواهد شد. دموکراسی فقط انتخابات نیست؛ بلکه مجموعه‌ای از نهادهای مشارکتی، پاسخگویی، شفافیت و گفت‌وگو میان دولت و ملت است. در این معنا، قدرت مردم نه در لحظه‌ی رأی دادن، بلکه در پیوستگی و استمرار کنش‌های روزمره اجتماعی و اقتصادی آنان جلوه‌گر می‌شود.

افزایش مشارکت مردم در عرصه‌های مختلف، همچنین موجب تاب‌آوری بیشتر جامعه در برابر بحران‌ها می‌شود. جامعه‌ای که مردم آن در تصمیم‌گیری‌ها دخیل باشند، بهتر می‌تواند در برابر تهدیدات طبیعی، اقتصادی، امنیتی یا بهداشتی مقاومت کند. نمونه‌ی بارز این مسئله، تجربه کشورهای مختلف در دوران همه‌گیری کرونا بود. در کشورهایی که اعتماد میان مردم و دولت بیشتر بود و مردم در سیاست‌گذاری‌ها مشارکت داده شدند، مدیریت بحران موفق‌تر پیش رفت.

بنابراین، باید پذیرفت که بدون مردم، هیچ توسعه‌ای دوام نمی‌آورد. مردم، صاحبان واقعی کشورند. هر گاه مردم از صحنه کنار گذاشته شوند، هر گاه صدای آن‌ها شنیده نشود و هر گاه مشارکت‌شان صرفاً شعاری و نمایشی باشد، قطار توسعه از حرکت باز می‌ایستد. امروز بیش از هر زمان دیگری، باید به توان مردم اعتماد کرد، از ظرفیت آن‌ها بهره برد و زمینه‌ساز شکوفایی آنان شد.

پیشرفت، نه محصول تکنوکراسی صرف است، نه نتیجه‌ی فقط سرمایه‌گذاری‌های کلان. بلکه ثمره‌ی تعامل، مشارکت و هم‌افزایی مردم با حاکمیت است. اگر به قدرت مردم ایمان بیاوریم، می‌توانیم ایران را با دستان خود مردم، به آینده‌ای بهتر، عادلانه‌تر و پایدارتر هدایت کنیم. جامعه‌ای که در آن همه احساس کنند دیده می‌شوند، شنیده می‌شوند و می‌توانند در سرنوشت خود سهیم باشند، جامعه‌ای است که آینده دارد.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

ششمین مرحله جذب امریه سربازی وزارت ارتباطات فردا آغاز می‌شود