19

مهر

1404


31 شهریور 1404 12:24 0 کامنت

ساعت کاری بانک‌ها و ادارات از ۷ تا ۷:۳۰ صبح آغاز می‌شود، دقیقاً همان ساعتی که مدارس زنگ حضور می‌زنند. نتیجه؟ یک صحنه باشکوه شهری عجیب: هزاران خودرو با ترکیب کارمند و دانش‌آموز، همه در خیابان‌های شهر قفل شده‌اند. نه کارمند به موقع می‌رسد پشت میزش، نه دانش‌آموز به صف صبحگاه. تازه اگر اعصاب و روان والدین در این بین سالم بماند، باید به وزارت بهداشت مدال داد. تصادف‌های دم صبح که روتین خیابان‌هاست.

اما مشکل فقط صبح‌ها نیست. ظهر که زنگ مدرسه به صدا درمی‌آید، والدین دوباره باید مأموریت "نجات فرزندان" را شروع کنند. از ساعت ۱۲ تا ۱ که دانش‌آموزان تعطیل می‌شوند، بسیاری از کارمندان مجبورند هر روز مرخصی ساعتی از اداره بگیرند. بچه‌ها را برمی‌دارند، به خانه می‌رسانند و دوباره با استرس و خستگی به اداره برمی‌گردند. عملاً دو ساعت از وقت مفید کاری از دست می‌رود. حالا بماند که بهره‌وری کارمند بعد از این رفت‌وآمد و ترافیک، به جای ۱۰۰ درصد، در بهترین حالت ۳۰ درصد است.

وقتی از کارمندان پرسیده می‌شود چرا از سرویس مدرسه استفاده نمی‌کنید، جواب‌ها تقریباً مشابه است: «یک، دو یا سه تا بچه داریم، سرویس هر کدام حداقل ماهی چهار تا پنج میلیون می‌شود. تازه اگر غذای مدرسه، لوازم‌التحریر و هزینه‌های روزمره را حساب کنیم، برای هر فرزند محصل‌مان، حداقل پنج میلیون خرج داریم.» با یک حساب سرانگشتی، یک خانواده کارمند با دو فرزند باید ماهی ده میلیون فقط خرج مدرسه کند. حقوق متوسط کارمندی هم حدود ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومان است. یعنی تقریباً یک‌سوم درآمد خانواده باید فقط صرف رفت‌وآمد و هزینه‌های ابتدایی تحصیل شود. حالا اگر بچه‌ها در مدارس غیرانتفاعی یا کلاس‌های فوق برنامه باشند، شرایط حتی بدتر می‌شود و هزینه‌ها دو برابر خواهد شد.

به زبان ساده، والدین به خاطر فشار مالی حاضر نیستند از سرویس استفاده کنند، چون هزینه‌اش با جیبشان نمی‌خواند. از طرفی، سرویس‌های موجود هم به تعداد کافی در دسترس نیستند. این یعنی همه چیز دست به دست هم داده تا خیابان‌ها در صبح و ظهر به میدان جنگ خودروها تبدیل شوند.

راه‌حل چیست؟ اول اینکه هماهنگی بین ساعت شروع مدارس و ادارات جدی گرفته شود. نمی‌شود همزمان کارمند و دانش‌آموز را راهی خیابان کرد و انتظار نظم داشت. دوم اینکه دولت می‌تواند بخشی از هزینه سرویس مدارس را یارانه دهد. وقتی بخش بزرگی از ترافیک شهر به خاطر همین جابه‌جایی‌هاست، منطقی است که از محل درآمدهای عمومی به کاهش این معضل کمک شود. سوم، توسعه سرویس‌های ایمن و قابل اعتماد است؛ تا والدین با خیال راحت بچه‌شان را بسپارند و مجبور نباشند هر روز خودشان داوطلب رانندگی شوند.

در غیر این صورت، داستان همین خواهد بود: صبح‌ها صف طویلی از خودروها که همزمان می‌خواهند جلوی مدرسه توقف کنند و بعد هم سر وقت پشت میز اداره باشند. ظهرها هم همان صف، در جهت معکوس. تنها کسی که در این میان نفس راحت می‌کشد، تعمیرکار خودروهاست که از بس کلاچ و ترمز گرفته شده، مشتری‌اش تضمینی است.

به قول قدیمی‌ها، «هم خدا را می‌خواهیم، هم خرما را». اما فعلاً والدین شاغل نه خدا را دارند، نه خرما را؛ فقط یک ماشین خسته و شاید یک مدیر بداخلاق در اداره.

روزنامه صبح ساحل

img
دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

عملیات ضربتی توقیف ۱۱ شتر بلاصاحب با دستور دادستان جاسک/ به مالکان متخلف هشدار داده شد