19

مهر

1404


24 شهریور 1404 08:48 0 کامنت

در دل سنت فکری چپ نیز مؤلفه‌هایی وجود دارد که زمینه توجیه و حتی تقدیس خشونت را فراهم کرده‌اند. یکی از این مؤلفه‌ها، ذات‌گرایی طبقاتی است؛ نگاهی که دشمن را نه بر اساس رفتار و اعمالش، بلکه صرفاً بر اساس جایگاه طبقاتی‌اش تعریف می‌کند. در چنین چارچوبی، حذف فیزیکی «دشمن طبقاتی» نه یک جنایت، بلکه گامی ضروری برای پیشرفت تاریخ و نوعی پاک‌سازی اجتماعی جلوه می‌کند. مولفه مهم دیگر، منطق غایت‌شناسانه است.

بر اساس این منطق، هدف نهایی، یعنی جامعه‌ای بی‌طبقه و آزاد از استثمار، چنان مقدس و متعالی است که هر وسیله‌ای برای رسیدن به آن توجیه می‌شود. این نگاه مسئولیت اخلاقی کنشگران را در زمان حال به تعویق می‌اندازد و خشونت را امری موجه جلوه می‌دهد. در کنار این عناصر، تقدیس خشونت نیز جایگاه مهمی دارد. در برخی قرائت‌ها از اندیشه چپ، خشونت نه تنها ابزاری ضروری بلکه نیرویی رهایی‌بخش و حتی هویت‌ساز دانسته می‌شود؛ گویی با عمل خشونت‌آمیز، فرد و جامعه به خودآگاهی می‌رسند. این نگاه را می‌توان در آثار متفکرانی چون فرانتس فانون مشاهده کرد.

سرانجام، دکترین حزب پیشتاز یا گروه نخبه انقلابی، حق تصمیم‌گیری درباره دوست و دشمن و زمان به‌کارگیری خشونت را برای خود انحصاری می‌کند. در این چارچوب، هر مخالفتی به چشم خیانت دیده می‌شود و با سرکوب پاسخ می‌گیرد. نادیده گرفتن این مؤلفه‌ها به معنای ساده‌انگاری تاریخ است. بررسی انتقادی این گرایش‌ها نه برای محکوم کردن یک سنت فکری، بلکه برای یادآوری این واقعیت است که حتی جنبش‌هایی با شعار عدالت و رهایی، اگر از تعهد به اصول اخلاقی و کرامت انسانی غافل شوند، می‌توانند به توجیه هولناک‌ترین شکل‌های خشونت برسند.

img
دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

سرپرستان خانوار می‌توانند وام اعتباری در حساب جاری بگیرند