پیامدهای تجاوز اسرائیل به ایران با نگاه به آینده

1.آیا ایران غافلگیر شد؟

2.برنده این جنگ 12 روزه کیست ؟

3.وضعیت آینده چگونه خواهد شد؟

اسرائیل در سحرگاه 23 خرداد 1404 تجاوز همه جانبه ای را به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد که منجر به شهادت عده ای از فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هسته‌ای، مردم بی‌گناه و تخریب برخی از منازل مسکونی، مراکز موشکی و هسته ای و زیرساخت های آفندی و پدافندی کشور گردید. جنگ تحمیلی 12 روزه اسرائیل به ایران به اعتقاد اغلب کارشناسان نظامی دنیا، از پیچیده‌ترین جنگ های ترکیبی و بی سابقه در جهان بوده است که در نوع خود مجموعه ای از جنگ سیاسی، رسانه ای، تکنولوژی، اطلاعاتی، نظامی و عملیات روانی را در برداشت. این جنگ توسط جبهه استکبار مرکب از آمریکا، اسرائیل، اتحادیه اروپا، رئیس سازمان انرژی اتمی و برخی از کشورهای منطقه صورت گرفت.

در پاسخ به سوال اول مبنی بر اینکه آیا ایران غافلگیر شد؟ باید گفت: جمهوری اسلامی ایران در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب، همواره در ابعاد سیاسی، اطلاعاتی و نظامی در سطح آشکار و پنهان با رژیم سفاک صهیونیستی در تقابل و درگیر بوده است.

اسرائیل با حمایت ها و پشتیبانی‌های سیاسی و لجستیکی آمریکا که توانسته بود آخرین فناوری تکنولوژی در عرصه مجازی و حقیقی را بدست آورد و آن را در جنگ تحمیلی 12 روزه بکار گیرد، به گونه‌ای که سیستم جدیدی از جنگ ترکیبی علیه ایران را به اجرا گذارد که در جنگ‌های گذشته و حال بی‌سابقه بوده است.

با توجه به هدفگذاری رژیم صهیونیستی برای براندازی نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران و بدلیل شدت حملات ترکیبی در 24 ساعت روزهای اول جنگ تحمیلی، کشور به نوعی غافلگیر و متحمل خسارت‌های جانی و مالی گردید. که این غافلگیری ریشه در بهره‌مندی رژیم غاصب از فناوری هوش مصنوعی و تکنولوژی پیشرفته اهدایی آمریکا قابل ارزیابی است.

در جواب سوال دوم اینکه برنده این جنگ 12 روزه کیست؟ باید سیاست راهبردی و اهداف مدنظر طرفین این جنگ مورد بررسی قرار گیرد. هدف اسرائیل و آمریکا از این تجاوز، در سه رویکرد و مرحله زیر تعریف می شود:

1.از بین بردن مراکز موشکی و هسته ای ایران

2.سقوط نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران

3.تجزیه ایران به 6 کشور ضعیف

به اعتراف دوست و دشمن و واقعیات میدانی، اسرائیل و آمریکا به هیچکدام از اهداف مذکور نرسیدند ودر برخی از عرصه ها، نتیجه عکس گرفتند .

مراکز موشکی از بین نرفته، بلکه موشکباران ایران، اسرائیل را به توقف جنگ و آتش بس کشاند. صنایع هسته ای ایران برخلاف ادعای ترامپ رئیس جمهوری آمریکا، از بین نرفته است و قابل احیا و فعال‌سازی مجدد می‌باشد. بنابراین، اسرائیل به هیچکدام از اهداف از پیش طراحی شده خود نرسید.

از سوی دیگر تجاوز رژیم اشغالگر به ایران اسلامی موجب همبستگی و انسجام ملی، بالا رفتن تاب‌آوری مردم و تقویت دفاع از وطن گردید. این موهبت، چیزی بود که اسرائیل پیش بینی نکرده و توقع عکس آن را داشت.

وضعیت فعلی :

اگر کسی تصور کند جنگ بین اسرائیل و ایران خاتمه یافته، مرتکب اشتباه محاسباتی است. زیرا جنگ رژیم صهیونی با ایران اسلامی، جنگ وجود و عدم وجود است. یعنی وجود هر کدام به نبود دیگری بستگی دارد.

امروزه وضعیت نه جنگ، نه آتش بس و نه صلح بین ایران و اسرائیل برقرار است و قطعا آمریکا و اسرائیل در حال برنامه ریزی برای آینده و جبران شکست خود می باشند و جمهوری اسلامی ایران باید از هرجهت برای دفاع از مردم وکشور، خود را تقویت وآماده نگه دارد.

وضعیت آینده:

1.جناح عربی، غربی، اسرائیلی و آمریکایی در قبال ایران اسلامی برای آینده طرح ها و برنامه‌هایی دارند از جمله اینکه:

1.بعد از درخواست آتش بس از سوی اسرائیل و آمریکا و پذیرش ایران ، کشورهای غربی جنگ تحمیلی 12 روزه را یک اشتباه فاحش از سوی اسرائیل و به نفع ایران تحلیل و ارزیابی نمودند.

دول غربی در راستای سیاست راهبردی آمریکا واسرائیل، فشار بر جمهوری اسلامی ایران را از طریق پروژه اسنپ بک و بازگشت تحریم ها پیگیری و دنبال می کنند و دست روی ماشه تحریم ها گذاشته اند که بتوانند مراحل اجماع‌سازی را در اوایل مهرماه اجرایی نمایند.

2.دو ماه پیش رو، روزهای پرتلاش برای مسئولین حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است زیرا مدیریت صحنه و افکار داخلی و خارجی بسیار حائز اهمیت است. آمریکا و اسرائیل ذیل یک عنوان حرکت می کنند، ولیکن تقسیم کار کرده اند. نوبت آمریکا به ظاهر تمام شده، الان نوبت اروپاست که نقشه ی فعال سازی ماشه اسنپ بک و تحریم ها را اجرا نماید.

3.در شرایطی که آتش بس، هویتی شکننده دارد و از جنگ نظامی به حوزه های رسانه ای، روانی و شناختی گسترش یافته است، بدون تردید حفظ برتری در میدان نبرد با مدیریت افکار عمومی میسر می باشد.

عملیات روانی رژیم صیهونیستی حاکی از این است که نه فقط القای شکست نظامی، بلکه در صدد تخریب اذهان جامعه ایرانی از طریق فرسایش اعتماد عمومی، تولید بی ثباتی ادراکی و تغییر رفتار مردم از درون می باشد.در این شرایط، مبارزه با جنگ روانی دشمن، وظیفه ای است بر دوش آحاد مردم بویژه سیاستمداران، نخبگان فرهنگی، مدیران عرصه فکر واندیشه، متخصصان ارتباطات، اصحاب رسانه های جمعی ، اساتید دانشگاه‌ها و روحانیون که بتوانند به برکت خون شهیدان اقتدار، همبستگی اجتماعی و انسجام ملی را زیر پرچم سه رنگ ایران و در سایه ی زعامت مقام معظم رهبری (مدظلله العالی) حفظ، تقویت و تداوم دهند .