29

مرداد

1404


27 اردیبهشت 1404 12:38 0 کامنت

ظهرِ داغِ بندر، آرام و بی‌صدا آغاز شد؛ اما آرام نماند. صدای انفجاری مهیب، آسمان منطقه صنعتی شهید رجایی را شکافت. ستون دود از اسکله برخاست، سرکش و سیاه و لحظاتی بعد، شعله‌هایی بلندتر از سازه‌ها به آسمان خیز برداشتند. شرایط، عادی نبود. این، یک حادثه‌ی معمولی نبود. هر لحظه بیم آن می‌رفت که انفجار دوم، سوم، چهارم... فاجعه را عمیق‌تر کند.

در چنین صحنه‌ای، قبل از هر چیز، یک تصمیم باید گرفته شود: پیش برویم، یا عقب بکشیم؟ آتش‌نشانان بندرعباس و بچه‌های هلال احمر اما نیازی به تصمیم‌گیری نداشتند. آن‌ها سال‌هاست با خطر خو کرده‌اند و این‌بار نیز، بی‌تعلل، وارد میدان شدند. همان ابتدای عملیات روشن بود که این ماموریت ساده نخواهد بود؛ دمای هوا نزدیک به مرز طاقت انسانی بود، شعله‌ها خشمگین و گسترده و تأسیسات، پر از مواد قابل اشتعال. با این‌حال، آتش‌نشانان ایستادند، پیش رفتند و جنگیدند.

در گرمایی که آسفالت را نرم کرده بود، آن‌ها گام برداشتند. برخی آن‌قدر نزدیک آتش رفتند که کفش‌های ایمنی‌شان ذوب شد یا پاره. اما نه عقب کشیدند، نه کند شدند. هر کسی که آنجا بود، به چشم دید که این عملیات، تنها یک «وظیفه» نبود؛ این مبارزه‌ای بود برای نجات جان، برای صیانت از منطقه‌ای که در قلب تجارت کشور می‌تپد. و این مأموریت، با دقت، با نظم و با شجاعت تمام، ساعت به ساعت پیش رفت.

آتش‌نشانان هرمزگان و دیگر نقاط کشور اما تنها نبودند. امدادگران هلال احمر، هم‌گام و هم‌دل، در کنارشان ایستادند. نقشی که شاید در عکس‌ها کمتر دیده شد؛ اما در میدان عملیات، حیاتی بود. آن‌ها بین خطوط آتش و دلهره رفت‌وآمد کردند، مجروحان را بیرون کشیدند، آب رساندند، ماسک توزیع کردند و حتی با دستان خالی، سایه‌ای شدند برای آن‌هایی که از نفس افتاده بودند. کمک‌شان آرام بود، بی‌صدا؛ اما دقیق و مؤثر. همان‌قدر مهم، همان‌قدر قهرمانانه.

نکته‌ای که باید روشن و بی‌تعارف گفت این است: آن‌چه در اسکله شهید رجایی رخ داد، یک فاجعه بالقوه بود. اگر واکنش نیروهای امدادی با تأخیر یا تردید همراه می‌شد، اگر هماهنگی می‌لنگید، شاید امروز شاهد تصویر دیگری بودیم. اما با تمام سختی‌ها و خطرها، این تیم حرفه‌ای، بحران را مهار کرد. آن هم نه فقط با تجهیزات، بلکه با مهارت، انضباط و از همه مهم‌تر، با تعهدی که نمی‌توان در چارت‌ها ثبت کرد.

برخی از آن‌ها، بازنشسته بودند. لباس خدمت را سال‌ها پیش کنار گذاشته بودند، اما با اولین صدای خطر، بازگشتند. چرا؟ چون آتش برای آن‌ها یک دشمن مشترک است، بی‌زمان و بی‌امتیاز. آن‌ها برگشتند، چون بودن در کنار هم‌رزمان‌شان، در سخت‌ترین لحظه‌ها، چیزی‌ست که هیچ تقویمی از آدمی نمی‌گیرد.

حادثه خاموش شد؛ اما چیزی در ذهن ما روشن ماند: این‌که در دل این سرزمین، هنوز مردانی هستند که در سخت‌ترین روز، کنار مردم می‌ایستند. نه برای نمایش، نه برای تقدیر. فقط چون وظیفه‌ را می‌فهمند، چون جان دیگران برایشان ارزش دارد، حتی بیش از راحتی یا سلامت خودشان.

ما در عصری زندگی می‌کنیم که واژه "قهرمان" بیش از آن‌که زیسته شود، نوشته می‌شود؛ اما قهرمانان واقعی، نیازی به تعریف ندارند. آن‌ها به موقع می‌رسند، کار را انجام می‌دهند و بی‌صدا می‌روند.

ما وظیفه داریم که بمانیم، ببینیم، روایت کنیم. تا فراموش نکنیم که چه کسان، در آن ظهر و شب ‌های جان‌سوز، آتش را خاموش کردند و نامشان را به درستی در حافظه بندر و ملت ثبت کردند.

img
دیدگاه ها (0)
img

فراخوان دریافت اطلاعات واردکنندگان حادثه دیده در انفجار بندر شهید رجایی

کمک ۴ میلیارد تومانی حامیان به ایتام و محسنین در میناب

هشدار به متخلفان: برخورد جدی با ناشران نسخه‌های مودشده بازی‌های ایرانی

ایران‌خودرو: ثبت‌نام بدون حساب وکالتی ممکن شد

توزیع کارت آزمون کاردانی دانشگاه ملی مهارت و غیر انتفاعی‌ها از ۳ شهریور

مهلت ثبت‌نام تسهیلات اشتغالزایی ویژه جوانان تا ۱۵ شهریور تمدید شد

اعلام زمان پرینت و محل رفع نقص کارت آزمون کاردانی به کارشناسی ناپیوسته

پایان حساب‌های وکالتی در فروش خودرو / حقوقی‌ها هم خریدار شدند

دختران هندبالیست ایران به مصاف ژاپن می روند

افت ۱۸ هزار واحدی شاخص بورس در انتهای معاملات بازار

درآمد ۳۹۶ هزار میلیارد تومانی دولت از مالیات در ۴ ماه

فردا، آخرین مهلت بازخرید ارز اربعین در بانک‌های عامل

«جیمز وب» قمر جدید اورانوس را کشف کرد

گچینی‌ها عنوان قهرمانی را کسب کردند

بیش از ۱۹۰ هزار لیتر گازوئیل قاچاق در مرز‌های کشور کشف شد

خـبر فوری:

شنبه یکم شهریورماه ادارات هرمزگان تعطیل شد