در ایران امروز، بخشی از نیروی کار زنانه در پایینترین پلههای اقتصاد قرار دارد: زنانی که بار سنگین تامین معاش را بر دوش میکشند، اما سهمشان از امنیت شغلی، دستمزد عادلانه یا حمایت قانونی تقریبا ناچیز است. آمارهای رسمی و بین المللی نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران تنها حدود ۱۳ درصد است اما آنچه این رقم پنهان میکند، حضور گسترده زنان در مشاغل غیررسمی، ناامن و کمدستمزد است، جایی که نه بیمهای وجود دارد و نه حداقلی از حمایت در برابر خشونت، تبعیض و تحقیر روزانه. امسال، در حالی به ۲۵ نوامبر، مصادف با چهام آذر روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان میرسیم که بخش بزرگی از خشونت تجربه شده توسط زنان کارگر، همچنان ساختاری و نانوشته است: اختلاف دستمزد میان زنان و مردان، ساعات کاری طولانی بدون مزایا، فشارهای اقتصادی فرساینده و تهدید دائمی از دست دادن شغل. خشونتی که شاید نه کبودی بر بدن بگذارد، نه در گزارش پلیس ثبت شود، اما سلامت روان و کرامت انسانی را فرسوده میکند.
وضعیت اقتصادی زنان کارگر
آمارهای بینالمللی نشان میدهد که مشارکت زنان در نیروی کار ایران نسبتا پایین است. بر اساس دادههای بانک جهانی، نرخ مشارکت زنان در نیروی کار در ایران حدود 14 درصد است. همچنین، گزارشهایی از مرکز آمار ایران و نهادهای تحقیقاتی حاکی است که تعداد زنان شاغل رسمی در بخشهای صنعتی و خدماتی در دهههای اخیر رشد داشته، ولی بخش بزرگی از کار زنان در مشاغل غیررسمی، کارمزدی ناامن و بدون حمایت قانونی انجام میشود. در حوزه صنعت، پژوهشی در نشریه مرجم نشان میدهد که تفاوت مزدی میان زنان و مردان بسیار چشمگیر است: زنان در بخشهای صنعتی در برخی موارد تا ۳۵درصد کمتر از مردان حقوق میگیرند. چنین نابرابریهای مزدی و شغلی، همراه با ساعات کاری طولانی و فقدان امنیت شغلی، زن کارگر را در موقعیتی بسیار آسیبپذیر قرار میدهد نه تنها از نظر مالی، بلکه از منظر روانی و اجتماعی.
خشونت ساختاری
خشونت ساختاری، مفهومی در نظریه جامعهشناسی است که به شرایطی اشاره دارد که نهادها، سیاستها و فرهنگهای سازمانیافته، نابرابریها را بازتولید میکنند و به شکلی نظاممند زنانی را به وضعیت فرودست سوق میدهند. برای زنان کارگر، خشونت ساختاری در قالب تبعیض مزدی، فقدان حمایت قانونی مثلا برای مرخصی بارداری یا امنیت شغلی، دسترسی محدود به آموزش یا ترفیع و تحقیر روزانه در محیط کار بروز میکند. در سطح روانشناختی، این نوع خشونت منجر به احساس خردشدگی، بیارزشی و ناتوانی در کنترل بر سرنوشت خود میشود. زنانی که مجبورند ساعتهای طولانی کار کنند با استرس اقتصادی دائمی روبهرو هستند و در عین حال دستمزدشان پایین است، ممکن است دچار فرسودگی مزمن شوند. این فرسودگی روانی میتواند زمینهساز خودکمبینی، اضطراب و افسردگی شود. از طرفی وضعیت زنان کارگر نیز در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود: وقتی سیاستگذاری اقتصادی به گونهای باشد که دستمزدها پایین نگه داشته شود، یا حق کار رسمی به زنان داده نشود، این یعنی ساختاری که خشونت را نه فقط تحمل میکند بلکه آن را تقویت میکند.
خشونت جنسیتی
خشونت علیه زنان به طور سنتی ذهن را به خشونت فیزیکی یا خانوادگی معطوف میکند، اما برای زنان کارگر، خشونت ساختاری اقتصادی پایه این خشونت فردی را تشکیل میدهد.
مطالعات پزشکی عمومی نشان دادهاند که در ایران، خشونت بین فردی (مثل خشونت خانگی) گسترده است. برای مثال، یک مطالعه نشان میدهد که درصد متغیری از زنان در ایران گزارش دادهاند خشونت فیزیکی یا جنسی از سوی شریک زندگی را تجربه کردهاند. این که بسیاری از زنان یادشده، همزمان در وضعیت اقتصادی دشوار قرار دارند، رابطه مهمی را آشکار میکند: فشار اقتصادی ممکن است منجر به درگیریها و تنشهای خانوادگی بیشتر شود، یا اینکه زنان به خاطر وابستگی مالی کمتر توان خارج شدن از رابطه خشونت آمیز را داشته باشند. علاوه بر خشونت خانوادگی، زنان کارگر در محیط کار نیز ممکن است در معرض آزار، تبعیض و تحقیر باشند. تحقیر روزانه میتواند به شکل حرفهایی درباره جنسیت آنها (زنان باید کمتر در حیط اجتماعی باشند) یا کمارزش شمردن کارهایی که انجام میدهند، اتفاق بیفتد. این نوع تحقیر و آزار کلامی، اگر مستمر باشد، تاثیرات عمیق روانی دارد: موجب تحلیل عزت نفس، استرس مزمن و احساس جداافتادگی از جامعه میشود.
مکانیسمهای بازتولید قدرت
همواره تاکید بر این نکته که مشکلات فردی زنان کارگر را نمیتوان جدا از ساختارهای اجتماعی بزرگتر درک کرد، مهم است. احساس بیارزشی یا افسردگی در میان زنان کارگر، نباید به عنوان یک مساله شخصی صرف دیده شود، بلکه باید به عنوان نتیجه سیستمهایی که نابرابری را تقویت میکنند، تحلیل شود. ساختار اقتصادی سرمایه داری، به ویژه در جوامعی با قوانین کار ضعیف، سلطه مردانه را بازتولید میکند. وقتی زنان در پایین دست اقتصاد کار میکنند و مزایای امن ندارند، این وضعیت نشاندهنده سلطه جنسیتی است که در قالب کار ارزان زنان تثبیت میشود. فشار اقتصادی، فرسایش روانی در کار را به زندگی خانوادگی منتقل میکند. وقتی زن در محیط کاری احساس ناامنی میکند، این احساس ممکن است به خانه بیاید، تنش میان همسران را تشدید کند یا توان مقابله با خشونت خانگی را کاهش دهد. تحلیل انتقادی این پیوند فضایی بین کار و زندگی خصوصی، برای درک کامل خشونت علیه زنان کارگر بسیار ضروری است.
مبارزه با خشونت علیه کدام زنان؟
۲۵ نوامبر به عنوان «روز جهانی رفع خشونت علیه زنان» تعیین شده است. این روز نمادی از عزم جهانی برای پایان دادن به تمام اشکال خشونت جنسیتی است. اما وقتی ما در این روز تنها بر خشونت فیزیکی خانگی تمرکز کنیم و به بعد اقتصادی ساختاری که بسیاری از زنان کارگر را در معرض آسیب قرار میدهد، توجه نکنیم، بخش مهمی از واقعیت را از قلم انداختهایم. برای زنان کارگر، این روز باید فرصتی باشد برای مطرح کردن مطالبات ساختاری: مطالباتی مثل برابری مزدی، امنیت شغلی، سیاستهایی برای حمایت از زنان در محیط کار (مثل مرخصی بارداری، مرخصی بهداشت روان) و آموزشهای حقوقی درباره حقوق کاری و جنسی. این نوع مطالبات اگر بخشی از جنبشهای محلی و بینالمللی شوند، میتواند راه را برای تغییرات بنیادی باز کند.
تاثیر بلندمدت بر سلامت زنان
از منظر روانشناختی، فشار مزمن اقتصادی، تبعیض و تحقیر مداوم میتواند به اختلالات استرس پس از آسیب، افسردگی، اضطراب و اختلال سوماتیک (تبدیل درد روحی به درد جسمی) منجر شود. زنان کارگر ممکن است تجربه اضطراب کارگری داشته باشند؛ یعنی ترس دائمی از دست دادن شغل، اخراج یا کاهش دستمزد. همچنین، فرسودگی شغلی در میان این زنان رایج است: وقتی منابع روانی محدود است (مثلا از حمایت اجتماعی کافی برخوردار نیستند) و فشارکاری و اقتصادی زیاد، احساس ناامیدی و خستگی مزمن بروز میکند. این وضعیت نهفقط بر کیفیت زندگی فرد تأثیر میگذارد، بلکه توان مشارکت اجتماعی و مبارزه جمعی آنها را نیز کاهش میدهد.
نقش رسانه
رسانهها باید نقش بیشتری در نشان دادن چهره اقتصادی خشونت علیه زنان ایفا کنند و بر روایتهایی تمرکز کنند که غالبا نادیده گرفته میشوند: داستان زنان کارگر که با نابرابری مزدی، تحقیر روزانه و تهدید امنیت شغلی دست و پنجه نرم میکنند. دانشگاهها و مراکز پژوهشی میتوانند مطالعات بیشتری در زمینه وضعیت روانی و اجتماعی زنان کارگر انجام دهند پژوهشهایی که دادههای میدانی، روایتهای کیفی و تحلیل انتقادی را ترکیب میکنند تا به سیاستگذاران و عموم مردم تصویری عمیقتر از چالشها ارائه دهند.
جنبشهای مدنی، به ویژه در روزهای نمادینی مثل ۲۵ نوامبر، باید کارزارهای مبتنی بر عدالت اقتصادی راهاندازی کنند. این جنبشها باید مطالباتی برای اصلاح ارکان اقتصادی نه فقط توقف خشونت فیزیکی را برجسته کنند و صدای زنان کارگر را به مرکز سیاستگذاریها بیاورند.
زنان کارگر تنها نیروهایی در بطن اقتصاد نیستند، بلکه ستونهای پنهانی هستند که بقای بسیاری از خانوارها بر آنان استوار است، اما این ستون تا کجا زیر فشار خشونتهای اقتصادی و طبقاتی دوام میآورد؟ زن کارگر در پایینترین پلههای اقتصاد، نهفقط از نظر مالی آسیبپذیر است، بلکه در معرض خشونتی است که ریشه در ساختارهای عمیق اقتصادی، اجتماعی و جنسیتی دارد. این خشونت ساختاری، با تحقیر مزدی، فقدان امنیت شغلی و استثمار مزمن، سلامت روانی و اجتماعی زنان را تخریب میکند. مبارزه با آن، فراتر از اقدامات فردی، نیازمند ملاحظات ساختاری عمیق، آگاهی و همبستگی جمعی است.
روز جهانی رفع خشونت علیه زنان فرصتی نمادین ولی حیاتی برای برجستهسازی این بعد اقتصادی خشونت است.
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
بهرهبرداری از استخر و زمین مینیفوتبال در جزیره ابوموسی با حضور وزیر ورزش و جوانان
افزایش ابتلا به آنفولانزا در هرمزگان با شروع فصل پاییز
یزدانی و رحمانی در رنکینگ جهانی تنیس صعود کردند
ارزش معاملات گواهی سپرده طلا به ۲ همت رسید
آغاز ثبتنام مرحله جدید عرضه خودروهای وارداتی در سامانه یکپارچه؛ مسدودسازی ۵۰۰ میلیون تومان شرط اصلی
ترکیب سپاهان مقابل الحسین اردن اعلام شد
موافقت وزیر ورزش با تکمیل زمین ورزشی روستای کوهحیدر بشاگرد
تعداد کارتهای سوخت جایگاهها ثابت است/ اتصال کارت به کد ملی فعلاً امکانپذیر نیست
جزئیات شیوه جدید کالابرگ الکترونیک؛ دهکهای ۴ تا ۷ نیز بهزودی مشمول میشوند
هشدار سازمان غذا و دارو درباره مصرف نمکهای رنگی؛ ادعاهای درمانی پایه علمی ندارد
پرداخت ۸ هزار میلیارد تومان دیگر از مطالبات مراکز درمانی توسط تأمین اجتماعی
نتایج آزمون کارشناسان رسمی دادگستری اعلام شد
جریمه رانندگی در حالت مستی باید بالای ۲۰ میلیون تومان باشد
نرخ سوم بنزین رسماً اعلام شد: لیتری ۵۰۰۰ تومان
کهورستان میزبان پیکر مطهر شهید گمنام؛ تجلی دوباره فرهنگ ایثار و شهادت
روند ابتلای آنفلوانزا در کشور صعودی شد