05

آذر

1404


اجتماعی

01 آذر 1404 09:47 0 کامنت

بدن به‌مثابه پروژه‌ای ناتمام

در گفتمان سرمایه‌داری متأخر، بدن دیگر نه فقط یک واقعیت زیستی بلکه پروژه‌ای دائما ناقص است. چیزی که باید روی آن کار کرد. رسانه‌ها و صنعت زیبایی با واژگان روانشناسانه‌ای مانند خودمراقبتی، اعتماد به نفس و سلامت روان، مسئولیت کامل دوست داشتن بدن را به فرد واگذار کرده‌اند. پیام اصلی این است: اگر هنوز از بدن خود راضی نیستی، یعنی به اندازه کافی روی خودت کار نکرده‌ای. این همان منطق روانشناسی نئولیبرال است که سلامت روان را از بستر اجتماعی و سیاسی‌اش جدا می‌کند. در این منطق، فرد باید با تمرکز، مثبت‌اندیشی و مراقبه، خود را بهبود دهد بی ‌آن‌که بپرسد چه ساختارهایی او را در وضعیت نارضایتی و شرم نگاه داشته‌اند. در ظاهر، گفتمان "خودت را دوست داشته باش" فراخوانی به پذیرش است، اما در باطن، بار دیگر فرد را مسئول رنج خویش می ‌کند. شرم از بدن، به مساله‌ای روانی تقلیل می‌یابد که باید با تمرینات ذهنی و جمله‌های انگیزشی درمان شود نه نتیجه‌ی ساختاری از نظامی که بدن‌های خاصی را مطلوب و بدن‌های دیگر را زائد می‌نامد.

ابزار کنترل بدن

شرم یکی از کارآمدترین ساز و کارهای قدرت در کنترل بدن است. از کودکی، بدن به ما معرفی می‌شود نه به‌عنوان زیستگاه خویشتن، بلکه به‌ مثابه ابژه‌ای که باید مطابق معیارهای بیرونی تنظیم شود. وزن، پوست، مو، فرم بدن و حتی حالت نشستن یا خندیدن، همگی موضوعی برای داوری جمعی‌اند. چاقی در این میان، تنها یک ویژگی زیستی نیست بلکه برچسبی اجتماعی است. فرد چاق در گفتمان رایج هم ‌زمان به‌عنوان بی‌اراده، بی‌نظم و غیرسالم بازنمایی می‌شود. این برچسب‌ها نه از واقعیت زیستی بلکه از ایدئولوژی نظم و کنترل برمی‌خیزند: بدنی که از الگوهای زیبایی و کارایی سرمایه‌‌دارانه خارج می‌شود، باید به هر شکل ممکن به دایره نظم مصوب بازگردانده شود اگر نه از طریق رژیم و باشگاه، دست‌کم از مسیر شرم. روانشناسی مدرن نیز گاه ناخواسته در این فرایند مشارکت دارد. زبان سلامت در بسیاری از مداخلات روانی، به جای آنکه به آزادی بدن بینجامد، نوعی انضباط درونی ایجاد می‌ کند. بدن سالم، همان بدن لاغر و منضبط معرفی می‌شود. پیام پنهان این است که خودت را دوست داشته باش، اما نه خیلی؛ فقط تا جایی که در چارچوب زیبایی‌شناسی بازار بگنجی.

بدن مثبت یا بازار مثبت؟

جنبش "بدن مثبت" در آغاز، پاسخی رادیکال به همین منطق بود. زنان سیاه‌‌پوست و فعالان فمینیست در دهه‌ی ۱۹۶۰ و ۷۰، با تاکید بر پذیرش بدن‌های به‌حاشیه ‌رانده‌ شده، در برابر نژادپرستی و تبعیض جنسیتی ایستادند. اما در دهه ‌های اخیر، این جنبش نیز از مسیر نخستین خود منحرف شد.

برندهای پوشاک، لوازم آرایش و سلامت، پیام آن را مصادره کردند: به جای نقد ساختارهای زیبایی، آن را به ابزاری برای فروش تبدیل نمودند. امروز می‌توان تبلیغاتی را دید که مدل‌های نسبتا پُر اما همچنان زیباشناختی را نمایش می‌دهند و زیر عکس می‌نویسند: پذیرش بدن دیگر یک مقاومت نیست، بلکه بخشی از راهبرد بازاریابی است. حتی بدن‌های متفاوت باید قابل عرضه باشند؛ باید در نور و قاب درست قرار بگیرند تا باز هم زیبا و قابل‌فروش شوند. در نتیجه، جنبش بدن مثبت نیز در چرخه‌ی مصرف ادغام شد و از مسیری برای رهایی به کالایی برای تزئین تبدیل شده است.

چاقی به ‌مثابه موقعیت طبقاتی

فراتر از بعد فردی و روانی، بدن در جامعه‌ی امروز نشانه‌ای از طبقه‌ی اجتماعی نیز هست. در بسیاری از جوامع شهری، لاغری و تناسب اندام نه صرفا حاصل انتخاب، بلکه نتیجه‌ی دسترسی به منابع است: زمان آزاد، تغذیه سالم، باشگاه، خدمات درمانی و سلامت روان. در مقابل، بدن‌های چاق یا فرسوده اغلب محصول زندگی در شرایط نابرابر، اضطراب اقتصادی و کم ‌خوابی‌اند. اما گفتمان عمومی، به‌جای دیدن این نابرابری‌ها، آن را به اخلاق و اراده‌ی فردی نسبت می‌دهد گویی چاقی نشانه‌ی بی‌مسئولیتی است. به این ترتیب، بدن به ابزاری برای مرزبندی اجتماعی بدل می‌شود نشانه‌ای از اینکه چه کسی موفق است و چه کسی از نظم کار و مصرف جا مانده. شرم از بدن، تنها احساس فردی نیست نوعی کنترل اجتماعی است که از دل نابرابری اقتصادی برمی‌خیزد و در قالب زبان سلامت و زیبایی بازتولید می‌شود.

بدن به ‌مثابه صحنه‌ی ناخودآگاه جمعی

اگر از منظر روان تحلیل‌گری اجتماعی به مسئله بنگریم، بدن تنها ابژه‌ای بیرونی نیست، بلکه صحنه‌ای برای نمایش تنش‌های ناخودآگاه جمعی است. میل به بدن ایده‌آل، ریشه در همان سازوکارهای درونی‌شده‌ی شرم و کمبود دارد. جامعه، از طریق نهادهایی چون مدرسه، خانواده، تبلیغات و حتی روان‌درمانی، نوعی نارسیسیسم اجتماعی را بازتولید می‌کند بدنی که باید بی‌نقص باشد تا شایسته‌ی دوست‌ داشتن تلقی شود. در واقع، شعار خودت را دوست داشته باش در سطح آگاهانه، نسخه‌‌ای از عشق است، اما در سطح ناآگاهانه، تکرار همان مطالبه‌ی دیرینه: خودت را اصلاح کن تا دوست ‌داشتنی شوی. این تناقض، منبع اضطراب مدرن است. فرد همواره بین دو فرمان متضاد گرفتار می‌شود: از یک سو باید خود را بپذیرد، و از سوی دیگر، باید پیوسته تغییر کند تا قابل ‌پذیرش بماند. به تعبیر ژاک لاکان، سوژه در پی نگاه دیگری است. شبکه‌های اجتماعی این نگاه را مضاعف کرده‌اند: هر لایک و بازدید، نوعی تایید است و هر سکوت، نوعی حذف. بدن در این بستر به صحنه‌ی نمایش میل جمعی بدل می‌شود جایی که دوست داشتن خود فقط در صورت دریافت تایید عمومی معنا پیدا می‌کند.

روانشناسی در دام نئولیبرالیسم

روانشناسی، دانشی است که در آغاز برای فهم رنج انسانی پدید آمد، اما در دهه‌های اخیر، بخشی از آن در خدمت منطق نئولیبرالیستی قرار گرفته است. گفتمان‌های رایج در روانشناسی مثبت‌گرا، با تاکید بر رشد فردی، تاب ‌آوری و شادی درونی، به شکلی ناخواسته واقعیت‌های اجتماعی و طبقاتی را نادیده می‌گیرند. وقتی به فردی که در فقر، تبعیض یا فشار زیبایی ‌شناختی زندگی می‌کند گفته می‌شود خودت را دوست داشته باش در واقع بار مسئولیت از دوش جامعه برداشته و بر دوش او نهاده می ‌شود. این همان فردگرایی درمان ‌گرایانه است که ریشه در سیاست دارد، نه صرفا در روانشناسی. روا‌شناسی انتقادی در برابر این جریان می‌ایستد. این رویکرد یادآور می‌شود که احساس ناکافی بودن، یک خطای شناختی فردی نیست، بلکه بازتاب ساختارهای قدرت است. شرم، اضطراب بدنی و وسواس نسبت به ظاهر، واکنش‌های روانی به فرهنگی‌اند که ارزش انسان را بر مبنای کارایی و زیبایی می‌سنجد.

از بدن تحت ‌انضباط تا بدن مقاوم

در این میان، پرسش اساسی آن است که آیا می‌توان از این چرخه رهایی یافت؟ پاسخ شاید نه در انکار بدن، بلکه در بازپس‌گیری معنای آن نهفته باشد. بدن، میدان قدرت است اما هم‌ زمان می‌تواند صحنه‌ی مقاومت نیز باشد. رهایی از گفتمان خودت را دوست داشته باش نه به معنای نفی خود، بلکه به معنای بازتعریف عشق به خود است عشقی که از شناخت ساختارهای سرکوب و از پیوند با دیگران آغاز می‌شود، نه از خرید محصول یا تولید محتوای انگیزشی. پذیرش بدن، اگر قرار است واقعی باشد، باید سیاسی باشد. باید بتواند از سطح زیبایی‌‌شناسی عبور کند و به نقد نابرابری‌ها، هنجارهای جنسیتی و تبعیض‌های طبقاتی برسد. در غیر این صورت، به ابزاری برای تثبیت همان نظمی بدل می‌شود که ادعا می‌کند با آن می‌جنگد.

از شرم تا آگاهی

شاید نخستین گام، بازشناسی سازوکار شرم باشد شرمی که در زبان، در تبلیغات و حتی در توصیه‌های به ظاهر سلامت‌محور پنهان است. آگاهی از این سازوکارها، نوعی عمل سیاسی است. ما تنها زمانی می‌توانیم خود را دوست بداریم که بدانیم چرا و چگونه از خود بیزار شده‌ایم و این دانستن، نه با فیلترهای زیبا، بلکه با نگاه انتقادی به جهانی ممکن می‌شود که حتی عشق به خود را هم به کالا بدل کرده است.

دیدگاه ها (0)
img

داور هرمزگانی مسابقات را قضاوت کرد

صعود قطعی سپاهان به مرحله بعد لیگ قهرمانان با پیروزی ۲–۰ مقابل الحسین

ثبت‌نام عمره مفرده ماه‌های رجب و شعبان از یکشنبه شروع می‌شود

اعلام رسمی سیدبندی جام جهانی از سوی فیفا/ تیم‌ملی در سید دوم جای گرفت

سقوط کامیون به دریا در بندرلافت؛ نوزاد خانواده آسیب دید

بهره‌برداری از استخر و زمین مینی‌فوتبال در جزیره ابوموسی با حضور وزیر ورزش و جوانان

افزایش ابتلا به آنفولانزا در هرمزگان با شروع فصل پاییز

یزدانی و رحمانی در رنکینگ جهانی تنیس صعود کردند

ارزش معاملات گواهی سپرده طلا به ۲ همت رسید

آغاز ثبت‌نام مرحله جدید عرضه خودروهای وارداتی در سامانه یکپارچه؛ مسدودسازی ۵۰۰ میلیون تومان شرط اصلی

ترکیب سپاهان مقابل الحسین اردن اعلام شد

موافقت وزیر ورزش با تکمیل زمین ورزشی روستای کوه‌حیدر بشاگرد

تعداد کارت‌های سوخت جایگاه‌ها ثابت است/ اتصال کارت به کد ملی فعلاً امکان‌پذیر نیست

جزئیات شیوه جدید کالابرگ الکترونیک؛ دهک‌های ۴ تا ۷ نیز به‌زودی مشمول می‌شوند

هشدار سازمان غذا و دارو درباره مصرف نمک‌های رنگی؛ ادعاهای درمانی پایه علمی ندارد

خـبر فوری:

خبر مالیات از تراکنش کارتخوان تکذیب شد