فقر دیگر فقط عددی در ترازنامهها یا شاخصهای اقتصادی نیست. فقر تجربهای است که با پوست و استخوان حس میشود. اضطراب از فردا، خجالتِ ناتوانی در پرداخت اجاره، یا ترسِ از دست دادن کار، در بدن تهنشین میشود و کم کم بدل به درد، بیخوابی یا سوزش معده میگردد. طبق گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۲۴، بیش از ۷۰۰ میلیون نفر در فقر مطلق زندگی میکنند، و روند کاهش فقر جهانی تقریبا متوقف شده است. در ایران نیز بر اساس دادههای پژوهشکده آمار، سهم خانوارهایی که در تامین نیازهای اساسی دچار مشکلاند در دهه گذشته افزایش یافته است. این واقعیت اقتصادی با واقعیت روانی پیوند دارد: فقر روانی، به تعبیر جامعه شناسان، حالتی است که در آن انسان، حتی اگر درآمدی هم داشته باشد، احساس امنیت اقتصادی نمیکند. ذهن درگیرِ ترس از سقوط است؛ ترسی که شبها در معده و قفسه سینه جمع میشود. پژوهشهای سلامت جهانی طی سالهای اخیر نشان دادهاند که میزان شکایات جسمیِ مرتبط با استرس در دهکهای پایین درآمدی دو تا سه برابر بیشتر از دهکهای بالا است. فقر، همانطور که روانتحلیلگر بریتانیایی ویلهلم بیون گفته بود، در سطح روانی نوعی خلا مزمن است خلایی که بدن برای پر کردنش درد میسازد.
اضطراب اقتصادی؛ استرسی که درمان ندارد
اصطلاح تازهی اضطراب اقتصادی فقط به ترس از بیکاری یا کاهش درآمد اشاره ندارد بلکه بیانگر نوعی بیثباتی وجودی است. انسانِ گرفتار در تورم و ناامنی شغلی، نه فقط نگران قبضهاست، بلکه نگران معنا و آیندهی زندگیاش نیز هست. طبق نظرسنجی جهانی گالوپ (۲۰۲5)، بیش از ۶۰ درصد نیروی کار در کشورهای در حال توسعه گفتهاند که استرس مالی مستمر بر سلامت روان و روابط خانوادگیشان تاثیر گذاشته است. در ایران نیز تجربهی روزمرهی میلیونها کارگر و کارمند با مفهوم اضطراب اقتصادی گره خورده است. بسیاری از مردم نه از بیماری جسمی، که از ترسِ ناتوانی مینالند. روانشناسان این وضعیت را اضطراب وجودیِ فقر مینامند: حسی از بیپناهی دائم که حتی در خواب هم دست از بدن برنمیدارد. پژوهشهای جدید در دانشگاههای پزشکی نشان میدهد که سطح کورتیزول یعنی هورمون اصلی استرس در افرادی که با بدهی یا فشار اقتصادی مزمن زندگی میکنند، به طور قابل توجهی بالاتر است. این یعنی بدن، حتی در حالت استراحت، همچنان در حالت بقا باقی میماند. وقتی این وضعیت طول بکشد، سیستمهای بدن از تنظیم بازمیمانند: سیستم ایمنی ضعیف میشود، ترمیم سلولی کند میشود و هورمونها دچار بینظمی میشوند. در چنین وضعی، زخم معده، فقط یک اختلال گوارشی نیست نتیجهی سالها فشارِ نادیده گرفتهشده است.
زبان خاموش بدن
در نیم قرن گذشته، پژوهشگران پزشکی به روشنی نشان دادهاند که زخم معده ترکیبی از عوامل میکروبی، رفتاری و روانی است. گرچه باکتری هلیکوباکتر پیلوری عامل فیزیولوژیک اصلی بهشمار میآید، اما استرس روانی مزمن نقشی تعیینکننده در فعالسازی یا تشدید آن دارد. در بررسیهای بالینی انجامشده در ژاپن و آلمان ۲۰۲۲-۲۰۲۴، مشخص شد افرادی که در معرض اضطراب اقتصادی، ناامنی شغلی یا فشار مالی شدید بودند، تا ۴۰ درصد بیشتر از سایرین دچار زخمهای گوارشی شدند. علت ساده است: استرس مزمن ترشح اسید معده را افزایش میدهد، جریان خون در مخاط را کاهش میدهد و فرآیند ترمیم بافت را مختل میکند. در نتیجه، دردِ معده در بسیاری از افراد چیزی فراتر از مشکل تغذیه است نوعی زبان بدن برای گفتن آنچه ذهن تاب گفتنش را ندارد. مردی که هر شب با اضطراب از خواب میپرد و قرص آنتی اسید میخورد، در واقع دارد اضطراب اقتصادیاش را میبلعد. زخم، در چنین شرایطی، به استعارهای بدل میشود از فرسایش امید و امنیت در زندگی روزمره.
میدان جنگی خاموش
در طبقات کارگر و فرودست، فشار اقتصادی با استرس شغلی در هم میآمیزد. کارگرانی که ساعات طولانی در محیطهای پرخطر و بدون امنیت شغلی کار میکنند، اغلب با ترکیبی از کمخوابی، تغذیه نامنظم و اضطراب مزمن روبهرو هستند. بسیاری حتی هنگام بیماری به کار ادامه میدهند، چون بیمه ندارند یا از ترس بیکاری مرخصی نمیگیرند. مطالعهای در کره جنوبی 2024 نشان داد افرادی که بیش از ۵۵ ساعت در هفته کار میکنند، سه برابر بیش از دیگران در معرض زخم معدهاند. اما نکتهی جالبتر این بود که سطح اضطراب مالی گزارششده پیشبینیکنندهی دقیقتری برای زخم بود تا خودِ ساعات کار. یعنی ترس از نداشتن، از خودِ کار فرسایندهتر است. در ایران نیز پژوهشهایی در میان کارگران خدمات شهری و کارخانهها نشان دادهاند که مشکلات گوارشی در میان افرادی که از فشار مالی رنج میبرند بهمراتب شایعتر است. بدن کارگر، در این معنا، نه فقط قربانی فیزیکی کار، بلکه حامل درد اجتماعی نادیدهمانده است. زخم او، زخم جامعه است.
فشار پنهان برای زنان کارگر
در میان گروههای آسیبپذیر، زنان شاغل طبقات پایین وضعیتی چندلایه دارند: آنان همزمان فشار اقتصادی، کار خانگی و مسئولیت مراقبت از فرزندان را به دوش میکشند. پژوهشی در ترکیه 2023 نشان داد که زنان کارگر با درآمد پایین دو برابر بیش از مردان همردهشان دچار اختلالات گوارشی ناشی از استرس هستند. در ایران نیز بسیاری از زنان سرپرست خانوار، با دستمزد اندک و کار پاره وقت، زندگی میگذرانند. آنان نه امکان استراحت دارند، نه دسترسی به مراقبت پزشکی. در مصاحبههای میدانی انجامشده با این زنان، عبارتی تکرار میشد: «دلم میسوزد، معدهام هم میسوزد». این همزمانی استعاری و جسمی، نشان میدهد که رنج اقتصادی زنان به معنای واقعی کلمه در بدنشان حک میشود. در واقع، وقتی نابرابری جنسیتی با فقر ترکیب میشود، استرس معیشتی شدت میگیرد و بیماریهای سایکوسوماتیک در میان زنان رشد بیشتری مییابد. بدن آنان، بیش از هر چیز، حامل بار خاموش ساختارهای ناعادلانه است.
از طب تا سیاست
درمان زخم معده فقط در مطب پزشک اتفاق نمیافتد باید در اتاقهای سیاست، در کارخانهها، و در ذهن مدیران نیز رخ دهد. وقتی ریشهی بیماری در اضطراب معیشتی و ناامنی شغلی است، قرص و دارو تنها نقش مُسکن دارند. بهبود واقعی از جایی آغاز میشود که سلامت روان و سلامت اقتصادی در یک قاب دیده شوند. در واقع، باید از نگاه «فردمحور» به نگاه «ساختارمحور» گذر کرد. ادغام خدمات جسمی و روانی در مراکز درمانی، نخستین گام ضروری است. پزشک عمومی باید در کنار روانشناس بنشیند و دردِ معده را تنها به اسید و عفونت تقلیل ندهد؛ بلکه زمینهی استرس و اضطراب اقتصادی را نیز ببیند. حمایت اجتماعی نیز باید واقعی و فراگیر باشد: بیمهی درمانی همگانی، مرخصی بیماریِ پرداختشده، و افزایش حداقل دستمزد به اندازهای که کرامت زندگی را حفظ کند. از سوی دیگر، سیاستگذاران باید دریابند که سلامت روان هزینه نیست؛ سرمایهی ملی است. هر ساعت کاری طاقتفرسا، هر قرارداد موقت و هر حقوق معوقه، نه فقط روح کارگر، بلکه سیستم سلامت کشور را فرسوده میکند. در کشورهایی چون سوئد و نروژ، با اجرای سیاستهای رفاهی و کاهش فشار کاری، شکایات گوارشی ناشی از استرس تا ۲۵ درصد کاهش یافته است. این تجربه نشان میدهد عدالت اجتماعی مؤثرترین داروی زخم معده است. درمان، زمانی آغاز میشود که بدن انسان، نه بهعنوان نیروی کار بلکه بهعنوان ارزش انسانی دیده شود. درمان زخم معده بدون درک ریشههای اجتماعی آن، مثل چسبزدن بر ترک دیوار نمکشیده است. اگر بخواهیم واقعاً سلامت جسمی و روانی را بازیابیم باید از درمان فردی به سمت سیاستهای اجتماعی حرکت کنیم.
زخم معده بهمثابه آینهای از نابرابری
زخم معده، اگر از سطح فیزیولوژیک فراتر نگاه کنیم، استعارهای است از جامعهای که فشار روانی را نهادینه کرده است. بدن کارگر، در واقع، دفتر خاطراتی است از سیاستهای اقتصادیِ ناعادلانه؛ هر درد، نشانهای است از ناامنی، و هر سوزش، انعکاسی از اضطراب جمعی. وقتی سیاستهای کلان امید را از مردم میگیرند، بدنها شروع به فریاد میکنند. به تعبیر پییر بوردیو، «رنج اجتماعی، به شکل رنج جسمانی بازمیگردد». زخم معده، در این معنا، زخمِ نادیدهگرفتهشدهی عدالت اجتماعی است. در پایان باید گفت: اگر میخواهیم جامعهای سالمتر داشته باشیم، باید از بدنها آغاز کنیم از بدنهای خسته، دردناک و فرسودهای که در سکوت، فقر را درون خود میسوزانند. بازگرداندن امنیت معیشتی، شاید نخستین و موثرترین داروی زخم معدهی دوران ما باشد. بدن کارگر زخمی است، نه از بیماری، بلکه از اضطراب مزمن و فقر روانی. زخم معده، در حقیقت، زبان بدن برای گفتن چیزی است که جامعه نمیخواهد بشنود: درد زندگی در اقتصادی ناپایدار. تا زمانی که سیاستهای حمایتی واقعی و عدالت اقتصادی برقرار نشود، درمانهای دارویی تنها مسکنهایی موقتاند. برای درمان زخم، باید به ریشه رفت به همان جایی که اضطراب زاده میشود: در دل نابرابری.
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
تاکید استاندار هرمزگان بر آمادگی کامل استان برای مقابله با آنفلوانزا
رشد ۶۸ درصدی تامین ارز واردات شیرخشک
کشف ۴۸۵ هزار نخ سیگار قاچاق در بندرعباس
کشف ۳۲ هزار لیتر سوخت قاچاق در خمیر
نتایج نهایی آزمون دانشنامه تخصصی دندانپزشکی اعلام شد
استقبال چشمگیر مردم کویت از آثار نویسندگان ایرانی
فعالیت مدارس و دانشگاههای هرمزگان در روزهای ۶، ۸ و ۹ آذرماه غیر حضوری شد
جذب کارشناس کشتیرانی در دپارتمان حملونقل دریایی گروه IKJ
اردوی جهادی سلامت محور در بندرخمیر برگزار شد
استاندار هرمزگان: آماده مقابله با موج جدید آنفلوانزا هستیم
دور جدید پیش فروش محصولات شرکت سایپا
خودروهایی که در تست ایمنی رد شوند، اجازه تولید ندارند
سقف گرانترین پرواز ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان/ بلیتها از نرخ تعیین شده ارزانتر فروخته میشوند
تهران آلودهترین شهر جهان شد
تغییر ساعت و ورزشگاه سه مسابقه از هفته یازدهم لیگ برتر فوتبال
حقوق 1405 کارمندان دولت مشخص شد