05

آذر

1404


05 آبان 1404 10:32 0 کامنت

چرا عنوان «اعتراض در گلوی ابر» را انتخاب کردید و هر کدام از این واژه‌ها چه مفهومی برایتان دارند؟

عنوان «اعتراض در گلوی ابر» از یکی از شعرهای مجموعه انتخاب شده: که طنین نخ‌نمایی‌ست اعتراض در گلوی ابر / که قطره‌قطره / در شکاف‌های زمین محبوس می‌شود. (شعر سی‌و‌چهارم، صفحه 74)

درباره‌ی مفهوم این واژه‌ها باید بگویم که کلمه‌ی خشن و زمخت اعتراض، در کنار واژه‌ی لطیف ابر، یه پارادوکس ایجاد کرده و گویای یک واکنش و برخورد زنانه‌ایست که در برابر تمام وقایع دور و بر، اتفاق می‌افتد و روح و جسم را با هم درگیر کرده‌است.

آیا پیش از شروع نوشتن این مجموعه، تصویری کلی از مسیر و محتوای کتاب داشتید یا در حین نوشتن شکل گرفت؟

تولد یک مجموعه شعر، مثل تولد کتاب داستان و رمان نیست که از اول برایش ایده و شروع و پایانی در نظر گرفته شود. هر کدام از شعرها در مکانی و در حال و هوایی خاص، سروده می‌شوند و مجموع این احوالات و احساس‌ها یک مجموعه شعر می‌شود.

در این مجموعه، زبان شعر چقدر برایتان مهم بوده و در انتخاب کلمات، ساختار و پرهیز از کلیشه‌ها چه تجربه‌ای داشتید؟

برای من بیشتر، این مهم بود که خودم باشم و تمام شعرهای این مجموعه به نوعی، بیان واقعیت هستند به زبان خودم. بعضی از شعرهای این مجموعه ممکن است برای همه قابل فهم نباشد و نیاز به کدخوانی داشته باشد ولی چیزی که هست این است که من طرز بیان موضوع را به گونه‌ای که مختص خودم هست انتخاب کردم. مثلا یک شعر توی این مجموعه هست که درباره کودک‌همسریست و ممکن است با یکبار خواندنِ سرسری، کسی متوجه موضوع شعر نشود و نیاز باشد چندین‌بار خوانده شود تا کاملا همه چیز عریان پیش چشم خواننده قرار بگیرد. (شعر شماره پنج، صفحه‌ی سیزده)

شما برای کودکان هم شعر می‌نویسید، در گرگ پیر و پرنده هزار رنگ چه پیامی برای کودکان دارید؟

برای منی که ارتباطم با بچه‌ها همیشه خوب بوده، دنیای کودکان، جایگاه ویژه و خاصی دارد. این کتاب بیشتر درباره‌ی کمبودهای فرد در زندگی است که در ارتباطش با دیگران تأثیر به‌سزایی دارد. ما در داستان این کتاب، با گرگی مواجه می‌شویم که یک کمبود و حسرت بزرگ دارد و همین موضوع باعث شده گرگ دست به کارهای ناشایستی از قبیل دوبه‌هم‌زنی و خبرچینی بزند. کمبود و حسرت گرگ راخودش با زبان خودش به پرنده هزاررنگ می‌گوید: از سرِ تنهایی جنجال می‌کنم / این‌جوری غصه‌هامو چال می‌کنم / من دلم دوست و رفیق خوب می‌خواد....

چرا قالب شعر بلند کودکانه را انتخاب کردید؟

خودم از بچگی عاشق شعر بودم و داستان‌هایی را که به‌صورت شعر می‌خواندم و می‌شنیدم برایم جذابیت بیشتری داشتند و البته بهتر و بیشتر هم در ذهنم می‌ماندند. برای همین فکر می‌کنم داستان‌های موزون در ذهن بچه‌ها ماندگارترند و آهنگین بودن داستان، به یادگیری آن بیشتر کمک می‌کند.

چالش‌های نوشتن برای مخاطب کودک در مقایسه با بزرگسال برای شما چه بوده است؟

هر کدام چالش‌های خاص خودشان را دارند. نوشتن برای کودکان این گونه است که علاوه‌بر اینکه باید پیامی داشته باشد، باید گزینش کلمات طوری باشد که برای کودک قابل فهم باشد. از موضوعات پیرامون کودک که مدام با آن‌ها سر و کار دارد، یا رفتارهایی که از اطرافیان مشاهده می‌کند باید سوژه را در بیاوری. حواست به کلمات و نوشته‌ها باشد که یک‌وقت در کنار یاد دادن یک کار خوب، مثلا یک حرف بد را به بچه یاد ندهیم. واژه‌هایی که به‌کار می‌بریم خیلی مهم‌اند و باید در انتخابشان خیلی دقت کنیم.

زندگی در بندرعباس و استان هرمزگان چه تأثیری بر شعر شما گذاشته است؟

با توجه به اینکه دوران بچگی هم زیاد بندرعباس بودم و الان هم حدودا بیست و شش سال است که ساکن اینجا هستم خب مسلما تأثیرات خودش را گذاشته است. همان‌طور که در مجموعه اعتراض در گلوی ابر، نه به‌وفور که برخی جاها به این اقلیم اشاراتی شده.

طبیعت، فرهنگ و زبان محلی هرمزگان چقدر در کارهای شعری‌تان حضور دارد؟

طبیعت و فرهنگ، ناخودآگاه نمود پیدا می‌کند ولی زبان محلی رابا اینکه بلدم ولی این اجازه را هنوز به‌خودم نداده‌ام که بومی بنویسم چون تسلطم را به اندازه کافی نمی‌دانم، اگرچه برخی از رفتارها و سنن و کلمات بومی را در شعرم می‌شود دید. البته با این‌حال با توجه به آشناییم به زبان بومی، تقریبا همه‌ی کتاب‌های بومی چاپ‌شده در انتشارات سمت روشن کلمه را خودم ویراستاری می‌کنم.

شعر هرمزگان در سال‌های اخیر چه ویژگی‌هایی داشته است؟

به‌نظرم برای پاسخ به این سؤال باید سال‌های اخیر را به دو دسته تقسیم کرد: دهه هفتاد که در این دهه شاعران دهه چهل، آثارشان را در قالب کتاب چاپ کردند. مثل آقای منصفی، حسن کرمی‌زاده و آقای مسعود فرح. خودِ نسل دهه هفتاد افرادی مثل آقای موسی بندری، علی آموخته‌نژاد، یداله شهرجو و سعید آرمات هم آثارشان را چاپ کردند. دهه هفتاد جزو پویاترین دهه‌های شعر هرمزگان محسوب می‌شود که متأثر از شعر مرکز بود. ما بعد از دهه هفتاد، با دهه هشتاد و نود مواجهیم که نسل تازه‌ای در شعر هرمزگان هستند و سر پرشوری دارند و نسبت به دهه هفتاد، شاعران زیادی را در استان هرمزگان می‌بینیم که صاحب اثر هستند و توانستند خودشان را فراتر از مرزهای استان هرمزگان معرفی کنند.

به نظر شما، شعر هرمزگان چه نقاط قوتی دارد و چه موانعی پیش رو دارد؟

مهمترین نقطه قوت شعر هرمزگان، پویایی نسل جوان آن است. شعر هرمزگان یک شعر با رویکرد مدرن و نو است و نوگرایی در شعر هرمزگان هیچ‌گاه متوقف نشده.

درست است که جغرافیا می‌تواند یک سری ویژگی‌های اقلیمی را در شعر منطقه ایجاد کند اما جغرافیا خیلی تعیین‌کننده نیست. به‌نظرم همان موانعی که در سطح کشور وجود دارد و وضعیت خاص اجتماعی ما تأثیر خودش را در شعر و ادبیات و همچنین هنر گذاشته. همین‌ها می‌توانند موانع شعر هرمزگان هم باشند تا آن پویایی دهه هفتاد را شاهد نباشیم و نکته دیگر اینکه در دهه هفتاد، نزدیکی و ارتباطات گسترده‌ای بین شاعران وجود داشته که در دهه‌های اخیر بسیار کم شده و تأثیرات خودش را هم نشان خواهد داد.

آیا فضای نقد و انتشار شعر در هرمزگان به اندازه کافی رشد کرده است؟

نقد و انتشار، دو مقوله‌ی جدا هستند. در زمینه نقد متأسفانه در هرمزگان با نقد جدی مواجه نیستیم و تعداد کسانی که در این زمینه قلم می‌زنند کم و انگشت‌شمارند. اما در زمینه نشر، برخلاف حوزه‌ی نقد که پویا نبوده، در دهه هشتاد و نود پویایی بیشتری داشته و نشری که خودِ من بخشی از کارها را برعهده دارم، کتاب افراد زیادی از شاعران دهه هشتاد و نودی را منتشر کرده و بسیاری از کسانی که در حوزه‌ی ادبیات فعالیت می‌کنند در همین دو دهه توانستند آثارشان را چاپ کنند.

نگاه انتقادی در شعر شما چگونه شکل می‌گیرد؟

من خودم را جزو طیف دهه هشتاد و نود شعر هرمزگان می‌دانم که ویژگی این دسته، نگاه انتقادی است. نگاه انتقادی‌ای که به افراد، به اجتماع و به پیرامون خود دارند. مجموعه شعر سپیدی که از من منتشر شده از همین عنوانش، اعتراض و نقد را می‌توانید حس کنید و همچنین با مرور شعرهای مجموعه، کمتر شعری را می‌بینید که نگاه انتقادی ندارد. ولی اینکه روش خاصی باشد یا شیوه خاصی را در پیش گرفته باشم یا موضوع خاصی مد نظر باشد که مورد انتقاد قرار بگیرد به‌نظرم یک‌جور محدودیت قائل شدن است. مهم آن روحیه انتقادی و آن روحیه اعتراضی داشتن است که در شعر هم‌نسلان من وجود دارد.

آیا گذشته از محتوا، به فرم و زبان هم به‌عنوان ابزار اعتراض و بیان توجه ویژه دارید؟

من قبلا شعر کلاسیک کار می‌کردم ولی احساس کردم برای بیان یک‌سری موضوعات، در شعر کلاسیک دستم بسته‌ است و شروع کردم به نوشتن شعر سپید. زبان شعری من از نظر بعضی خوانندگان، زبان آسان و قابل فهمی نیست و کمی پیچیدگی در شعرم وجود دارد که مانع ارتباط گرفتن همه افراد با شعرم می‌شود ولی خودم این زبان را دوست دارم و برایم لذت‌بخش است که مخاطبم را برای درک مطلب، به چالش بکشم.

زن بودن و نگاه زنانه چه نقشی در شعرهایتان دارد؟

مسلما چیزی که در این مجموعه خوب خودش را نشان داده نگاه زنانه بوده است. بیان اعتراض و خشم و نشان دادنِ رنج‌ها از نگاه یک زن. زنی که وقتی از رنج و اعتراض صحبت می‌کند البته منظورش رنج زنانه نیست و به مفهوم عام دارد از انسان و رنج‌هایش حرف می‌زند.

کدام شاعران یا جریان‌های ادبی منطقه‌ای و ملی بیشترین تأثیر را بر شما گذاشته‌اند؟

من خودم را جزو دهه هشتاد و نود می‌دانم ولی در دوره‌ای که من شروع کردم به نوشتن، هنوز آن پویایی شعر دهه هفتاد وجود داشت و شاعران دهه هشتاد و نود هنوز به آن استقلال لازم نرسیده بودند که متمایزشان کنیم. فکر می‌کنم جریان دهه هفتاد یک جریان ده‌ساله نبود بلکه یک جریان مدت‌دار بود که تا سال‌های سال طول کشید و من هم از این جریان تأثیر گرفتم ولی تلاشم هم این بوده که خودم را در زبان و نوع نگاه و بهره‌گیری از عناصر شعری به یک استقلالی برسانم اما در کل این تأثیرگذاری روی همه هم‌نسلان من وجود دارد.

آیا پروژه یا کتاب تازه‌ای در دست دارید؟

یک کتاب برای کودکان نوشتم که در دست آماده‌سازی است و چون برای تصویرهای این کتاب، سختگیری خاصی دارم، تا به نتیجه مطلوبم نرسم عجله‌ای برای چاپش ندارم.

در آینده بیشتر به چه فضاها یا مضامینی می‌خواهید بپردازید؟

علاوه‌بر نوشتن برای بزرگترها که شامل داستان و شعر خواهد بود، حس عمیق و شدید من به دنیای کودکان باعث می‌شود که در آینده به امید خدا برای بچه‌ها بیشتر بنویسم.

دوست دارید شعرهایتان در چه زبان‌ها یا حوزه‌هایی بیشتر دیده شود (ترجمه، اجرا، جشنواره‌ها)؟

دیده شدن به آن معنای ظاهری‌اش مد نظرم نیست. ولی اینکه اثر یک فرد به زبان‌های دیگر ترجمه شود و مخاطبان جدیدی پیدا کند بسیار عالی است.

از این نظر، ترجمه برام قابل احترام است. برای کتاب‌های شعر کودکم هم دوست دارم که برای خودِ بچه‌ها اجرا شود و بتوانم از این طریق تاثیرگذاری‌اش را بیشتر کنم.

در خصوص فعالیت‌های جانبی هنری هم لطفا توضیح بدید.

من در کنار نوشتن، سال‌هاست که در حوزه‌ی هنرهای تجسمی هم فعالیت می‌کنم. هنرهایی مثل نقاشی، نماکاشی، رزین، قالب‌سازی، مُهرسازی، سنگ مصنوعی و غیره که آن‌ها را آموزش هم می‌دهم. همان‌طوری که نوشتن برایم حکم تخلیه روانی را دارد و باعث آرامشم می‌شود، هنر هم برایم مثل نفس کشیدن است و برایم یک منبع انرژی حساب می‌شود و نمی‌توانم روزی را بدون هنر برای خودم تجسم کنم. به‌قول نیچه: ما محتاج هنریم تا زندگی هلاکمان نکند.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

فعالیت مدارس و دانشگاه‌های هرمزگان در روزهای ۶، ۸ و ۹ آذرماه غیر حضوری شد