05

آذر

1404


اقتصادی

05 آبان 1404 09:10 0 کامنت

چارچوب نظری سیاست‌های بازارمحور در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر

سیاست‌های بازارمحور در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر بر پایه اصول رقابت آزاد، کاهش مداخله مستقیم دولت و بهره‌گیری از سازوکارهای اقتصادی برای اصلاح رفتار تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان شکل گرفته‌اند. این رویکرد برخلاف سیاست‌های مداخله‌گرایانه که بر کنترل‌های دولتی، تخصیص دستوری منابع و یارانه‌های غیرهدفمند تکیه دارند، تلاش می‌کند با ایجاد انگیزه‌های مالی و تنظیم قواعد شفاف، مسیر توسعه فناوری‌های پاک را هموار سازد. در چارچوب نظری این سیاست‌ها، بازار به‌عنوان مکانیزمی پویا و خودتنظیم‌گر تلقی می‌شود که در صورت طراحی صحیح ابزارهای تنظیم‌گری، می‌تواند به تخصیص بهینه منابع و کاهش آثار زیست‌محیطی منجر گردد.

از منظر اقتصادی، حمایت از انرژی‌های تجدیدپذیر در بستر بازار آزاد مستلزم شناسایی شکست‌های بازار و طراحی مداخلات غیرمستقیم برای اصلاح آن‌هاست. وجود آثار جانبی منفی ناشی از مصرف سوخت‌های فسیلی، عدم درونی‌سازی هزینه‌های زیست‌محیطی و نابرابری در دسترسی به فناوری‌های نوین، از جمله عواملی هستند که توجیه اقتصادی برای ورود دولت به‌صورت تنظیم‌گر فراهم می‌آورند. در این چارچوب، هدف اصلی نه کنترل بازار بلکه اصلاح ساختار انگیزشی آن از طریق ابزارهایی چون مالیات بر کربن، مشوق‌های سرمایه‌گذاری در انرژی‌های پاک و تسهیل دسترسی به بازارهای رقابتی است.

قیمت‌گذاری صحیح حامل‌های انرژی، اعمال مالیات‌های زیست‌محیطی و ارائه مشوق‌های هدفمند، از جمله ابزارهای کلیدی در هدایت رفتار اقتصادی بازیگران بازار به سمت انرژی‌های تجدیدپذیر محسوب می‌شوند. این ابزارها با ایجاد تفاوت در هزینه نهایی مصرف یا تولید انرژی، موجب تغییر ترجیحات سرمایه‌گذاران و مصرف‌کنندگان شده و زمینه را برای رشد فناوری‌های کم‌کربن فراهم می‌سازند. به‌ویژه در شرایطی که بازار به‌تنهایی قادر به انعکاس کامل هزینه‌های اجتماعی نیست، استفاده از سیاست‌های قیمت‌محور می‌تواند نقش مؤثری در اصلاح مسیر توسعه انرژی ایفا کند و گذار به اقتصاد سبز را تسریع بخشد.

ابزارهای سیاستی بازارمحور و کارآمدی آن‌ها

ابزارهای سیاستی بازارمحور در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر با هدف اصلاح ساختار انگیزشی بازار و تسهیل ورود فناوری‌های پاک طراحی شده‌اند. این ابزارها برخلاف مداخلات مستقیم دولتی، تلاش می‌کنند با ایجاد انگیزه‌های اقتصادی، رفتار تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان را به سمت انتخاب‌های پایدار سوق دهند. از جمله مهم‌ترین این ابزارها می‌توان به تعرفه‌گذاری تغذیه‌ای اشاره کرد که با تضمین خرید برق تولیدی از منابع تجدیدپذیر با نرخ ثابت و بلندمدت، ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش داده و موجب رشد سریع ظرفیت‌های نصب‌شده شده است. همچنین گواهی‌های سبز به‌عنوان ابزار قابل معامله، امکان انتقال اعتبار تولید انرژی پاک را فراهم کرده و رقابت‌پذیری را در بازار انرژی افزایش داده‌اند.

بازار کربن نیز یکی دیگر از سازوکارهای مؤثر در سیاست‌گذاری بازارمحور است که با تعیین سقف انتشار و تخصیص مجوزهای قابل معامله، به‌طور غیرمستقیم هزینه‌های زیست‌محیطی را در قیمت نهایی انرژی لحاظ می‌کند. این ابزار با ایجاد انگیزه برای کاهش انتشار، شرکت‌ها را به سمت بهره‌وری بیشتر و استفاده از منابع تجدیدپذیر سوق می‌دهد. در کنار این‌ها، یارانه‌های هدفمند برای تحقیق و توسعه، کاهش هزینه‌های اولیه نصب، و حمایت از مصرف‌کنندگان کم‌درآمد، نقش مکملی در تسهیل گذار انرژی ایفا می‌کنند. ترکیب این ابزارها در یک چارچوب تنظیم‌گری منسجم، می‌تواند به شکل‌گیری بازارهای پایدار و رقابتی در حوزه انرژی‌های پاک منجر شود.

تجربه کشورهای پیشرو در توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر نشان می‌دهد که موفقیت ابزارهای بازارمحور به طراحی دقیق، ثبات مقرراتی و هماهنگی نهادی وابسته است. با وجود مزایای متعدد، پیاده‌سازی سیاست‌های بازارمحور با چالش‌هایی جدی مواجه است که می‌تواند اثربخشی آن‌ها را محدود کند. نوسانات قیمت در بازارهای کربن، عدم قطعیت در نرخ‌های تعرفه‌ای، و پیچیدگی‌های حقوقی در معاملات گواهی‌های سبز، از جمله ریسک‌هایی هستند که سرمایه‌گذاران را محتاط می‌سازند. همچنین در کشورهایی با ساختار نهادی ضعیف یا بازارهای انرژی انحصاری، امکان سوءاستفاده از یارانه‌ها و عدم تحقق اهداف زیست‌محیطی وجود دارد.

الزامات بومی‌سازی سیاست‌های بازارمحور

بازار انرژی در ایران به‌واسطه ساختار یارانه‌ای، تمرکز مالکیت دولتی و قیمت‌گذاری دستوری، از ویژگی‌های یک بازار رقابتی فاصله دارد. قیمت پایین حامل‌های انرژی، به‌ویژه برق و سوخت‌های فسیلی، موجب شده است که انگیزه اقتصادی برای سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر کاهش یابد و بازگشت سرمایه در این حوزه با چالش‌های جدی مواجه شود. از سوی دیگر، چارچوب‌های قانونی موجود، هرچند در سال‌های اخیر با تصویب مقرراتی نظیر قانون حمایت از توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر و بهره‌وری انرژی الکتریکی گام‌هایی در جهت تقویت این حوزه برداشته‌اند، اما همچنان از نظر اجرایی، ثبات مقرراتی، و شفافیت فرآیندها با نارسایی‌هایی روبه‌رو هستند. موانعی نظیر نبود بازار رقابتی برق، ضعف در نظام تنظیم‌گری، ناپایداری سیاست‌های کلان اقتصادی، و محدودیت‌های سرمایه‌گذاری خارجی، اجرای موفق این سیاست‌ها را با تردید مواجه می‌سازد. همچنین، عدم هماهنگی میان نهادهای متولی، نبود بانک‌های تخصصی در حوزه انرژی‌های پاک، و چالش‌های مرتبط با انتقال فناوری، از دیگر عوامل بازدارنده در مسیر بومی‌سازی سیاست‌های بازارمحور به‌شمار می‌روند.

برای طراحی یک مدل بومی مؤثر، لازم است ابتدا اصلاحات ساختاری در بازار انرژی کشور صورت گیرد؛ از جمله واقعی‌سازی تدریجی قیمت حامل‌ها، ایجاد بازارهای رقابتی برق، و تقویت نهادهای تنظیم‌گر مستقل. در این راستا، استفاده از ابزارهایی نظیر تعرفه‌های تغذیه‌ای با نرخ‌های متغیر مبتنی بر مکان و زمان، گواهی‌های سبز قابل معامله و بازارهای محلی کربن می‌تواند به‌عنوان گام‌های اولیه در جهت پیاده‌سازی سیاست‌های بازارمحور مدنظر قرار گیرد. همچنین، طراحی مشوق‌های مالیاتی برای سرمایه‌گذاران داخلی، تسهیل دسترسی به تسهیلات بانکی، و ایجاد صندوق‌های تضمین سرمایه‌گذاری، از جمله اقداماتی است که می‌تواند ریسک‌های بازار را کاهش داده و مشارکت بخش خصوصی را افزایش دهد.

در مجموع، موفقیت هرگونه سیاست بازارمحور در ایران مستلزم شفافیت در فرآیندهای اجرایی، ثبات در مقررات و ایجاد فضای رقابت سالم میان بازیگران مختلف است. تدوین نقشه راه ملی برای گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر، با مشارکت ذی‌نفعان کلیدی از جمله دولت، بخش خصوصی، دانشگاه‌ها و نهادهای مدنی، می‌تواند به هم‌افزایی ظرفیت‌ها و اجماع‌سازی در سطح ملی کمک کند. همچنین، بهره‌گیری از تجربیات موفق بین‌المللی با در نظر گرفتن ویژگی‌های بومی، و پایش مستمر اثربخشی سیاست‌ها از طریق شاخص‌های عملکردی شفاف، از الزامات اساسی برای تحقق توسعه پایدار در بخش انرژی کشور خواهد بود.

در مسیر گذار به اقتصاد کم‌کربن و تحقق توسعه، سیاست‌های بازارمحور در حمایت از انرژی‌های تجدیدپذیر، رویکردی نوین و انعطاف‌پذیر را پیش‌روی کشورها قرار داده‌اند؛ رویکردی که به‌جای مداخله مستقیم، با بهره‌گیری از سازوکارهای اقتصادی و تنظیم‌گری هوشمند، تلاش می‌کند رفتار بازیگران بازار را به سمت انتخاب‌های پایدار هدایت کند. ایران با برخورداری از ظرفیت‌های گسترده منابع تجدیدپذیر، نیروی انسانی متخصص و نیاز فزاینده به تنوع‌بخشی در سبد انرژی، می‌تواند با اصلاح ساختارهای نهادی، واقعی‌سازی قیمت‌ها و طراحی مشوق‌های هدفمند، زمینه را برای بومی‌سازی این سیاست‌ها فراهم آورد. در این میان، توجه به ویژگی‌های بومی، ظرفیت‌های منطقه‌ای و چالش‌های اقتصادی کشور، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در طراحی مدل‌های حمایتی مؤثر به‌شمار می‌رود.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

نرخ سوم بنزین رسماً اعلام شد: لیتری ۵۰۰۰ تومان