05

آذر

1404


اجتماعی

03 آبان 1404 10:06 0 کامنت

چرخه‌ی بی‌انتهای مقایسه

روان‌شناسی اجتماعی، با نظریه مقایسه اجتماعی لئون فستینگر در دهه ۱۹۵۰، توضیح می‌دهد که انسان‌ها تمایل دارند خود را با دیگران مقایسه کنند تا سطح توانایی‌ها و نظرات خود را ارزیابی نمایند. در دوران پیش از رسانه‌های اجتماعی، این مقایسه‌ها عمدتا محلی و محدود بودند شاید با همسایه یا همکلاسی. اما امروزه، الگوریتم‌های پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و تیک‌تاک، کاربران را با میلیون‌ها تصویر ایدئال بمباران می‌کنند. این تصاویر اغلب نشان‌دهنده بدن‌های "کامل" هم هستند: عضلانی، لاغر و بدون نقص، که نتیجه ساعت‌ها ویرایش و فیلتر است. تحقیقات نشان می ‌دهد که این مقایسه‌های مداوم منجر به نارضایتی از بدن می‌شود. برای مثال، مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۳ بر روی نوجوانان و جوانان نشان داد که کاهش ۵۰ درصدی استفاده از رسانه‌های اجتماعی، بهبود قابل توجهی در تصویر بدن و وزن ایجاد می‌کند. این مقایسه‌ها نه تنها به بدن، بلکه به هویت فرد ضربه می‌زنند. وقتی فردی چاق خود را با مدل‌های فیتنس مقایسه می‌کند، احساس نا کافی بودن و شرم ایجاد می‌شود، که این شرم به اضطراب اجتماعی تبدیل می‌گردد. اضطراب اجتماعی، که شامل ترس از قضاوت دیگران است، در افراد چاق شایع‌تر است زیرا جامعه اغلب چاقی را به عنوان یک "شکست شخصی" می‌بیند، نه یک مسئله پیچیده بیولوژیکی و اجتماعی. درواقع این مقایسه‌ها بخشی از یک سیستم بزرگ‌تر هستند که استانداردهای زیبایی را تحمیل می‌کنند. رسانه ‌ها نه تنها بدن ایدئال را تبلیغ می‌کنند، بلکه بدن‌های غیرایدئال را به حاشیه می‌رانند. پست‌های توئیتر پر از بحث‌هایی است درباره اینکه چگونه فرهنگ مقایسه آنلاین، ذهن افراد را مسموم می‌کند. یکی از کاربران می‌گوید: "آینه‌ها و رسانه‌های اجتماعی مبتنی بر تصویر، اگر حذف می‌شدند، بسیاری از نفرت‌های خود از بدن گسترش نمی‌یافت. مقایسه محلی هرگز به اندازه آنلاین روح‌فرسا نیست". این دیدگاه نشان ‌دهنده عمق مسئله است: مقایسه آنلاین، جهانی و بی‌وقفه است.

نقش فیلترها و شکل‌دهی به تصویر بدن

فیلترهای زیبایی در اپلیکیشن‌هایی مانند اسنپ‌چت و اینستاگرام، واقعیت را تحریف می‌کنند. این ابزارها پوست را صاف، بینی را کوچک و بدن را لاغرتر نشان می‌دهند، اما تأثیرشان فراتر از یک عکس ساده است. تحقیقات نشان می‌دهد که قرار گرفتن در معرض این فیلترها، تصویر بدن را مختل می‌کند و منجر به رفتارهای ناسالم مانند رژیم‌های شدید یا اختلالات خوردن می‌شود.در یک مطالعه، شرکت‌کنندگان پس از مواجهه با تصاویر فیلترشده، سطوح بالاتری از اضطراب و افسردگی گزارش کردند، به ویژه در میان زنان جوان. در دوران "فیتنس"، جایی که هشتگ‌‌های لاغری، ورزش بی وقفه و بدن لاغر غالب هستند، چاقی به عنوان یک "مشکل" اجتماعی تصویر می‌شود. فرهنگ فیتنس آنلاین، که اغلب توسط اینفلوئنسرها تبلیغ می‌شود، بدن را به یک پروژه مداوم تبدیل می‌کند: "اگر سخت کار کنی، می‌توانی تغییر کنی." اما این پیام، افراد چاق را به حاشیه می‌راند و آن‌ها را مسئول مشکلات خود می‌داند. روان‌شناسی انتقادی رسانه این را به عنوان "تبعیض وزنی" تحلیل می‌کند، که در رسانه‌های اجتماعی شایع است. بیش از ۹۱ درصد تعاملات مرتبط با چاقی در توئیتر منفی هستند، و این تعاملات منجر به افسردگی و اضطراب بیشتر در افراد چاق می‌شوند. اضطراب اجتماعی ناشی از این فضا، افراد را از فعالیت‌های اجتماعی دور می‌کند. فردی که از بدن خود شرم دارد، ممکن است از رفتن به باشگاه یا حتی پست کردن عکس واقعی خود اجتناب کند. این چرخه معیوب است: رسانه‌های اجتماعی اضطراب ایجاد می‌کنند و اضطراب منجر به انزوا می‌شود، که خود می‌تواند به افزایش وزن کمک کند. آمار نشان می‌دهد که بیش از نیمی از افراد چاق در کشورهای غربی، تبعیض وزنی را از پزشکان، خانواده و دوستان تجربه کرده‌‌اند، که منجر به اجتناب از مراقبت‌های بهداشتی و خود سرزنشی می‌شود.

هویت و اضطراب اجتماعی

چاقی نه تنها یک مسئله پزشکی، بلکه یک مسئله هویتی است. در روان‌شناسی اجتماعی، هویت بدن بخشی از خودپنداره فرد است. وقتی رسانه‌های اجتماعی چاقی را به عنوان "غیرجذاب" یا "ناسالم" برچسب می‌زنند، افراد چاق احساس می‌کنند هویت‌شان زیر سؤال رفته است. این مساله منجر به اضطراب اجتماعی می‌شود، جایی که فرد از تعاملات اجتماعی می‌ترسد زیرا نگران قضاوت است. مطالعات نشان می‌دهند که استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی با مقایسه اجتماعی، مستقیما با نارضایتی از بدن مرتبط است. در میان نوجوانان، این مسئله حادتر است: ساعات صرف‌شده در رسانه‌های اجتماعی منجر به افسردگی، اضطراب و مسائل تصویر بدن می‌شود. همچنین، محتوای مبتنی بر تصویر در رسانه‌های اجتماعی، تبعیض وزنی داخلی‌سازی‌ شده را افزایش می‌دهد، به ویژه در زنان جوان. رویکرد انتقادی رسانه تاکید می‌کند که این پدیده بخشی از سرمایه‌داری دیجیتال است: پلتفرم‌ها از ناامنی‌های کاربران سود می‌برند. تبلیغات رژیم، محصولات زیبایی و اپ‌های فیتنس، همه بر پایه اضطراب بدن ساخته شده‌اند. یکی از پست‌های توئیتر می‌گوید: "غذای فرآوری‌شده رژیم‌ها را نابود کرد، و اطلاعات فرآوری‌شده ذهن‌ها را. ما در دوران نرخ بالای مسائل روانی زندگی می‌کنیم." این مقایسه با "اپیدمی چاقی" جالب است، زیرا هر دو نتیجه سیستم‌های بزرگ‌تر هستند.

مثبت اندیشی بدنی

جنبش مثبت‌اندیشی بدنی با هدف ترویج پذیرش بدن و به چالش کشیدن استانداردهای غیرواقعی زیبایی در رسانه‌های اجتماعی آغاز شد، اما نقدها نشان می‌دهند که این جنبش گاهی خود به چرخه‌ای جدید از مقایسه و اضطراب تبدیل شده است. در حالی که هدف اولیه، توانمندسازی افراد برای پذیرش بدن‌شان فارغ از شکل و اندازه بود، تجاری‌سازی این جنبش توسط برندها و اینفلوئنسرها آن را به انحراف کشانده است. پست‌های سوشیال مدیا نشان می‌دهند که محتوای مثبت‌‌اندیشی بدنی اغلب به نمایش بدن‌هایی محدود می‌شود که هنوز به استانداردهای زیبایی نزدیک هستند، مانند بدن‌های چاق اما جذاب یا سالم. این امر افراد با بدن‌های غیرمتعارف‌تر را به حاشیه می‌راند و فشار جدیدی برای "مثبت بودن" ایجاد می‌کند، که می‌تواند به خودی خود طاقت‌فرسا باشد. مطالعات روان‌شناسی اجتماعی نشان می‌دهند که این جنبش گاهی به جای کاهش اضطراب اجتماعی، انتظارات غیرواقعی برای اعتماد به نفس را تحمیل می‌کند، که می‌تواند به احساس ناکافی بودن منجر شود. به جای توانمندسازی واقعی، مثبت‌اندیشی بدنی گاهی به یک نمایش آنلاین تبدیل شده که از ناامنی‌های کاربران برای سود تجاری بهره می‌برد، بدون اینکه ساختارهای عمیق‌تر تبعیض وزنی یا استانداردهای زیبایی را به چالش بکشد. برای اثرگذاری واقعی، این جنبش باید فراگیرتر و کمتر تجاری شود.

آمار چه می‌گوید؟

آمارها تصویر واضحی ارائه می‌دهند. در سال ۲۰۲۲، شرکت‌کنندگان در یک مطالعه گزارش دادند که زمان بیشتر در رسانه‌های اجتماعی با اختلالات تصویر بدن و رفتارهای ناسالم مانند استفراغ مرتبط است. همچنین، این پژوهش‌ها بیش از ۵۶ درصد مطالعات ارتباط مثبت بین استفاده از رسانه‌های اجتماعی و اضطراب را نشان می‌دهند. در زمینه چاقی، تحقیقاتی در شش کشور نشان داد که بیش از نیمی از افراد چاق تبعیض را تجربه کرده‌اند، که منجر به مشکلات روانی می‌شود. مثال‌های واقعی فراوانند. به‌عنوان نمونه جنبش بدنمندی مثبت سعی در مقابله دارد، اما حتی خود آن جنبش هم گاهی به مقایسه تبدیل می‌شود. کاربران سوشیال مدیا بحث می‌کنند که چگونه رسانه‌های اجتماعی اختلالات خوردن را تشدید می‌کنند: "اینترنت نمی‌تواند اختلال خوردن ایجاد کند، اما فشار اجتماعی ناشی از استفاده بیش از حد، آن را بدتر می‌کند."

رویکرد انتقادی و راه‌حل‌ها

رویکرد انتقادی به رسانه ما را دعوت می‌کند تا ساختارهای قدرت را بررسی کنیم. رسانه‌های اجتماعی نه خنثی، بلکه ابزارهایی برای تحمیل استانداردهای زیبایی هستند که اغلب سفیدپوستانه، لاغر و جوان هستند. این استانداردها چاقی را به عنوان "تهدید" تصویر می‌کنند، که منجر به واکنش‌های مغزی مانند نفرت می‌شود.

برای مقابله، باید آگاهی ایجاد کنیم. کاهش استفاده از رسانه‌های اجتماعی، همان‌طور که مطالعات نشان می‌دهند، مؤثر است. آموزش رسانه‌ای در مدارس، ترویج محتوای مثبت بدن و تفویض مقررات برای فیلترها ضروری است. در نهایت، شبکه‌های اجتماعی بدن ما را به میدان اضطراب تبدیل کرده‌اند، اما این میدان قابل تغییر است. ما می‌توانیم به سمت جامعه‌ای حرکت کنیم که بدن‌ها را جشن می‌گیرد، نه قضاوت می‌کند. زمان آن رسیده که فیلترها را کنار بگذاریم و واقعیت را بپذیریم.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

فعالیت مدارس و دانشگاه‌های هرمزگان در روزهای ۶، ۸ و ۹ آذرماه غیر حضوری شد