اجتماعی
تصور کنید شب است. ساعت از ۱۲ گذشته و شما در اتاق تاریک خود آمادهی خواب هستید. اما قبل از اینکه چراغ را خاموش کنید، نگاهی کوتاه به گوشی میاندازید. این نگاه کوتاه گاهی به نیم ساعت اسکرول کردن در شبکههای اجتماعی یا تماشای چند ویدئو ختم میشود. نور آبی صفحهنمایش به چشمها میتابد و مغز شما را فریب میدهد که هنوز روز است. نتیجه؟ خوابی کوتاهتر، سبکتر و اغلب بدون رویای واضح. تجربهای که برای بسیاری از انسانهای قرن بیست و یکم آشناست. اگر به خاطرات نسلهای گذشته برگردیم، رؤیاها بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره بودند، افراد صبحها کنار سفره یا در مسیر کار از خوابهای عجیب و پرجزئیات شب گذشته میگفتند. رویاها در ادبیات، هنر و حتی تصمیمگیریهای روزمره جایگاه داشتند. اما در سالهای اخیر بسیاری از افراد اعتراف میکنند که یا اصلا رویاهایشان را به خاطر نمیآورند یا کمتر از گذشته خوابهای روشن و پرجزئیات میبینند. این تغییر تنها یک تجربهی فردی نیست بلکه پدیدهای جمعی است که ریشه در سبک زندگی مدرن، نور مصنوعی و جهان دیجیتال دارد. خواب دیگر آن قلمرو ناشناخته و پررمز و راز قدیمی نیست بلکه با چرخههای کاری، استرسهای اجتماعی و حضور دائمی صفحه نمایشها در هم تنیده شده است.
پیوندی قدیمی در روان انسان
خواب و رویا از دیرباز یکی از شگفتانگیزترین موضوعات در روانشناسی بوده است.
زیگموند فروید، رویا را شاهراهی به ناخودآگاه میدانست و کارل یونگ آن را عرصهای برای آشکار شدن کهنالگوها و تصاویر جمعی. حتی در سنتهای بومی و مذهبی نیز خواب همواره نقش پیامآور یا الهامبخش داشته است. از منظر علوم اعصاب، رویا عمدتا در مرحلهی رِم خواب رخ میدهد زمانی که مغز فعال است اما بدن در حالت فلج موقتی قرار دارد.
این مرحله برای پردازش هیجانها، تثبیت حافظه و تنظیم احساسات حیاتی است. بنابراین کم شدن رویا یا کاهش کیفیت آن تنها به معنای از دست دادن یک تجربهی شاعرانه نیست، بلکه میتواند سلامت روانی و شناختی افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
نور مصنوعی و مختل شدن ریتم شبانهروزی
یکی از دلایل اصلی کاهش رویا در قرن بیستویکم، حضور فراگیر نور مصنوعی است. نور الکتریکی از قرن نوزدهم آغازگر تغییرات اساسی در خواب شد.
پیش از آن انسانها با غروب خورشید به بستر میرفتند و چرخهی خواب همسو با ریتم طبیعی شبانهروز بود. نور الایدی و صفحهنمایشها در قرن حاضر این روند را شدیدتر کرده است. نور آبی گوشیهای هوشمند، لپتاپها و تلویزیونها سطح هورمون ملاتونین که تنظیمکنندهی اصلی خواب است را سرکوب میکند و کاهش ملاتونین به معنای به تاخیر افتادن شروع خواب و کاهش ورود به خواب عمیق است. از منظر جامعهشناسی، این تغییر یک تحول فرهنگی نیز ایجاد کرده است. شب دیگر زمان استراحت جمعی نیست بلکه به زمان فعالیتهای کاری، سرگرمی یا آنلاین بودن تبدیل شده است. نتیجهی این روند، کوتاهتر شدن میانگین خواب و کاهش فرصت بدن برای ورود به مراحل عمیقتر رویابینی است.
دنیای دیجیتال و اشباع ذهنی پیش از خواب
رویاها تا حد زیادی بازتاب محتوای ذهنی و هیجانی روزانهی ما هستند. زمانی که ذهن با انبوهی از تصاویر دیجیتال، ویدئوهای کوتاه، پیامها و اطلاعات بمباران میشود، ظرفیت پردازش طبیعی مغز تغییر میکند. پژوهشها نشان دادهاند استفادهی زیاد از شبکههای اجتماعی و اینترنت پیش از خواب، هم کیفیت خواب را کاهش میدهد و هم احتمال یادآوری رویا را کم میکند. اطلاعات سریع و پراکنده جای روایتهای منسجم را میگیرند بنابراین رویاها نیز یا تکه تکه میشوند یا به حافظهی بلند مدت راه پیدا نمیکنند. این وضعیت نشان دهندهی فرهنگ شبانهی آنلاین است. فرهنگی که در آن افراد تا دیروقت در شبکههای اجتماعی فعال هستند و ریتم خواب به نفع حضور در جامعهی مجازی تغییر میکند. به این ترتیب، رویا به تدریج جای خود را به محتوای آمادهی دیجیتال میدهد.
فشارهای اقتصادی و رویاگریزی
یکی دیگر از دلایل کاهش رویا، استرس مزمن و فشارهای اقتصادی ـ اجتماعی است. خواب آرام و رویاپرداز نیازمند سطحی از امنیت روانی و جسمی است. در جهانی که بسیاری از افراد با اضطراب شغلی، بحرانهای اقتصادی یا نا امنیهای اجتماعی زندگی میکنند، کیفیت خواب کاهش مییابد.از منظر روانشناسی، استرس مزمن سطح کورتیزول را بالا نگه میدارد و این هورمون با چرخههای طبیعی خواب به ویژه خواب آرای ام تداخل دارد. از منظر جامعهشناسی، میتوان گفت جامعهی سرمایهداری مدرن با تاکید بر بهرهوری مداوم، استراحت و رویا را اتلاف وقت قلمداد میکند. فردی که باید در چند شیفت کار کند یا دائم در رقابت شغلی باشد، فرصت و کیفیت خواب رویایی را از دست میدهد.
کاهش گفتگوی اجتماعی دربارهی رویا
در جوامع سنتی، رویاها اغلب در جمع بازگو میشدند: در خانواده، قهوهخانهها یا محافل مذهبی. این بازگو کردن نه تنها رویا را تثبیت میکرد بلکه به آن معنا و اهمیت اجتماعی میبخشید.
امروزه اما گفتگو دربارهی رویا به حاشیه رانده شده است. این تغییر نشان دهندهی دگرگونی در فرهنگ ارتباطی است: تجربهی رویا فردیتر، خاموشتر و کم اهمیتتر شده است. به همین دلیل، افراد حتی اگر رویایی ببینند، به سرعت آن را فراموش میکنند یا جدی نمیگیرند.
پیامدهای روانشناختی و اجتماعی کاهش رویا
کاهش رویا تنها یک تغییر سبک زندگی نیست پیامدهای جدی روانی دارد: یکی از این پیامدها کاهش پردازش هیجانات است. رویاها به مغز کمک میکنند رویدادهای عاطفی را پردازش کند. کمبود آن میتواند به افزایش اضطراب و افسردگی بینجامد. از طرفی تضعیف خلاقیت و حل مسئله رخ خواهد داد، بسیاری از کشفیات و آثار هنری الهامگرفته از رویاها بودهاند و امروزه کاهش رویا یعنی محدود شدن یکی از منابع مهم خلاقیت. پیامد دیگر این وضعیت، افزایش فراموشی و اختلال حافظه میباشد. مرحلهی آر ای ام نقش مهمی در تثبیت حافظه دارد و کمبود آن میتواند به مشکلات شناختی منجر شود.
از منظر جامعهشناسی، رویا بخشی از فرهنگ جمعی است. کاهش رویاها یا کمرنگ شدن اهمیتشان پیامدهایی دارد: فیالمثل فقدان روایتهای جمعی تازه؛ رؤیاها منبع داستانها، نمادها و افسانهها بودند. کمرنگ شدن آنها یعنی کاهش منابع الهام فرهنگی. از طرفی با کاهش رویا، فردگرایی شدیدتر خواهد شد. وقتی افراد رویاهایشان را بازگو نمیکنند، تجربهی مشترک رویا به تجربهای فردی و منزوی بدل میشود. پیامد دیگر وابستگی به روایتهای آماده است در غیاب رویا، افراد بیشتر به محصولات رسانهای آماده (فیلمها، سریالها، بازیها) وابسته میشوند و تخیل جمعی ضعیفتر میگردد.
آیا میتوان دوباره بیشتر خواب دید؟
خبر خوب این است که کاهش رویا یک سرنوشت محتوم نیست. روانشناسان و پژوهشگران راهکارهایی برای بهبود کیفیت خواب و افزایش رویابینی پیشنهاد دادهاند: راهکار اول کاهش استفاده از صفحهنمایش پیش از خواب و جایگزین کردن آن با فعالیتهای آرامشبخش مانند مطالعه یا مدیتیشن است. دومین راه تنظیم نور محیط خواب، خاموش کردن چراغها، استفاده از پردههای ضخیم و اجتناب از نور آبی میباشد. نوشتن رویاها پس از بیداری نیز بسیار مفید است این کار حافظهی رؤیا را تقویت میکند و احتمال یادآوری رویاهای بعدی را بالا میبرد. سعی کنید درباره رویا گفتگو کنید. بازگشت به فرهنگ روایت رویا میتواند هم جنبهی فردی و هم اجتماعی آن را احیا کند.
کاهش رویا در قرن بیست و یکم صرفا یک مسئلهی زیستی نیست. بلکه پدیدهای روانشناختی و اجتماعی است. نور مصنوعی، دنیای دیجیتال، فشارهای اقتصادی و تغییر فرهنگ ارتباطی دستبهدست هم دادهاند تا رویاها از زندگی روزمرهی انسانها حذف یا کمرنگ شوند. اما این روند پیامدهایی جدی برای سلامت روان فردی، خلاقیت جمعی و پیوندهای اجتماعی دارد. بازاندیشی در سبک زندگی و بازگرداندن ارزش به رویا میتواند راهی برای بازسازی تعادل از دست رفته باشد. شاید در جهانی که شبها به اسکرول بیپایان در شبکههای اجتماعی بدل شده، دوباره باید به یاد بیاوریم که رویا دیدن نه یک تفریح اضافی، بلکه ضرورتی برای روان و جامعه است. رویاها نهتنها آینهی ناخودآگاه فردی ما هستند، بلکه بخشی از میراث فرهنگی و اجتماعیاند. میراثی که اگر فراموش شود، بخشی از انسانیت ما نیز خاموش خواهد شد.
جدیدترین اخبار
هشدار سطح نارنجی و زرد برای هرمزگان صادر شد
علت اتفاق ناگوار برای والیبالیست جوان ایران در قطر مشخص شد
افزایش ۴۰ درصدی حقوق بازنشستگان کشوری تکذیب شد
حواشی هفته
هوش مصنوعی لقمههایتان را میشمارد تا چاق نشوید!
واردات ۵ قلم حبوبات و گندم از اتحادیه اوراسیا
پیش فروش بلیت قطارهای مسافری آبان ماه در هرمزگان از امروز
تجهیز ۷۸۲ هکتار زمین کشاورزی هرمزگان به سیستم آبیاری نوین
کشف و ضبط ۲۲ کیلو مرجان در شهرستان قشم
بررسی راهکارهای کاربردیسازی هوش مصنوعی در تشخیص و درمان
پیش فروش بلیت قطارهای مسافری آبان ماه در هرمزگان از امروز
خرید بلیت بیش از یک کوپه قطار؛ ممنوع
مهدی طارمی از المپیاکوس کنار گذاشته شد
سقوط جایگاه ایران در سرعت اینترنت موبایل و ثابت
زخم قلدری بر تن جامعه