21

مهر

1404


فرهنگی و هنری

21 مهر 1404 10:20 0 کامنت

بنزین رود ز دستم، صاحبدلان خدا را

بنزین دهیدم اینک، پنهان، نه آشکارا

در این شب سیاهم، گم گشته کارت بنزین

یارب چه سان توان رفت، تا بیت خاله سارا

در جایگاه بنزین، گالن به دست زین پس

بنزین کنم گدایی، تاوانِ این خطا را

ای مردمان که باشد، سهمیه‌تان فراوان

بهر خدا نمایید، با همچو من مدارا

در نیمه راه و بی‌راه، ای بر اتول‌سواران

با یک دو لیتر بنزین، یاری کنید ما را

بنزین انیس ما بود، یار شفیق ما بود

دیگر به خواب بینیم، دیدار آشنا را

آن تلخ‌وش که نامش، بنزین نهاد دولت

اَشهی لَنا و اَحلی، مِن قُبلهِ العُذارا

آسایش دو گیتی، تفسیر این دو حرف است

بنزین مَده تو ارزان، لیکن ستان نگارا

رندی ز عمه پرسید، بنزین کجاست آزاد

گفتا به رند عمه‌ش، در بلخ یا بخارا

گفتند داده دولت، سهمیه‌ای فراوان

مردان مجلس و آن، رندان پارسا را!

در کوی مجلس ای داد، ما را گذر ندادند

یا رب چه سان توان داد، تغییر این قضا را

دیدم به خواب خوش دوش، یک هاتفی که می‌گفت

از روی پند و اندرز، درویش بینوا را

بنزین صد تومن (۱)را مفروش کم ز پانصد

کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را

بنزین لیتری پانصد (۲)، هر کو شنید گفتا

اینک سزای آن کو، کفران کند خدا را

در این زمانه دیگر، ماشین ثمر ندارد

ماشین کنون برابر، با خار و سنگ خارا!

جانا دگر نمانده، بنزین به باک (سامان)!

ای یار مانده در راه، معذور دار ما را

پی نوشت: ۱- خدا رحمتش کند! ۲- خدا بیامرزدش!!

«سامان»

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

مهار آتش‌سوزی در مجتمع تجاری اطلس درگهان قشم