19

مهر

1404


سیاسی

19 مهر 1404 08:55 0 کامنت

در این گزارش سه محور اساسی درباره آینده غزه بررسی می‌شود:

۱. شکل و ماهیت حاکمیت سیاسی آینده غزه و امکان یکپارچگی آن با کرانه باختری.

۲. بازسازی این منطقه و چگونگی تأمین منابع و مدیریت آن.

۳. تضمین‌های لازم برای جلوگیری از بازگشت جنگ و نقش کشورهای اسلامی در حفظ صلح.

حاکمیت سیاسی در غزه؛ آینده‌ای بر پایه اراده مردم

در مرحله پس از جنگ، مهم‌ترین پرسش پیش‌روی جامعه فلسطین، تعیین نوع و شیوه اداره غزه است. سال‌ها تجربه درگیری سیاسی و مداخلات بیرونی نشان داده که هیچ طرح از پیش‌تعیین‌شده‌ای، بدون اتکا به خواست عمومی مردم، نمی‌تواند به ثبات پایدار منجر شود.

بهترین و پایدارترین مسیر برای شکل‌گیری حاکمیت در غزه، مراجعه به آرای مردم است. مردم فلسطین باید خود، از طریق انتخابات آزاد، عادلانه و زیر نظر نهادهای بی‌طرف، درباره آینده سیاسی‌شان تصمیم بگیرند. و البته ذکر این نکته نیز قابل توجه است که بسیاری از مردم فلطسین و به خصوص غزه از حیث سیاسی به نبود حاکمیت یکپارچه سیاسی در فلسطین اعتراض بر حقی دارند و دوگانگی حماس و دولت خودگردان را عامل بسیاری از مشکلات و حتی شروع جنگ می دانند و هم حماس و هم دولت محمود عباس متاسفانه در ابتدایی ترین مسائل نیز دچار اختلافات عمیقی هستند.

انتخابات آزاد می‌تواند همه جریان‌ها، از هر طرز تفکر و گرایش سیاسی را در مسیر رقابت سالم قرار دهد. این روند، علاوه بر ایجاد مشروعیت، سبب کاهش تنش‌های داخلی و بازسازی اعتماد عمومی خواهد شد. هر اندازه تصمیم‌گیری درباره آینده غزه از دل اراده مردم برخیزد، به همان میزان مقاومت در برابر نفوذ خارجی و تحمیل تصمیمات بیرونی آسان‌تر خواهد شد.

در کنار مراجعه به رأی مردم، باید چارچوبی شفاف برای اداره گذار نیز تعریف شود تا در فاصله میان پایان جنگ و برگزاری انتخابات، امور روزمره مردم دچار بحران نشود. این ساختار موقت باید صرفاً نقش اجرایی داشته و از هرگونه جانبداری سیاسی دور باشد.

در نهایت، آینده سیاسی غزه در صورتی روشن خواهد شد که اصل اساسی یعنی حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین محترم شمرده شود. ساختار حکومتی آینده هر چه باشد، اگر بر پایه رأی آزاد مردم بنا شود و بر عدالت، شفافیت و استقلال تصمیم‌گیری تکیه کند، می‌تواند مسیر ثبات و بازسازی را هموار سازد.

بازسازی غزه؛ از آوار تا امید

بازسازی غزه، نه‌تنها بزرگ‌ترین چالش فنی و مالی سال‌های آینده است، بلکه به نوعی آزمون اراده جهانی برای بازگرداندن زندگی به منطقه‌ای است که تقریباً به‌طور کامل ویران شده است. تخمین‌ها نشان می‌دهد که بیش از ۵۰ میلیارد دلار برای ساخت دوباره زیرساخت‌ها، خانه‌ها، بیمارستان‌ها و مدارس نیاز است و این فرآیند سال‌ها طول خواهد کشید.

مسئله نخست در بازسازی، تعیین نهاد مسئول و شیوه اداره آن است. روشن است که این کار از توان یک دولت یا نهاد محلی خارج است و نیاز به هماهنگی بین‌المللی گسترده دارد. کشورهای عربی، سازمان ملل، اتحادیه اروپا و نهادهای مالی جهانی باید در کنار حکومت فلسطینی مشارکت فعال داشته باشند تا بازسازی به شکلی منسجم و عادلانه انجام گیرد.در عین حال، تجربه‌های گذشته نشان داده که بدون شفافیت مالی و نظارت دقیق، بخش زیادی از کمک‌ها هدر می‌رود. بنابراین ضروری است صندوقی ویژه برای بازسازی تشکیل شود که تمام منابع مالی در آن متمرکز، هزینه‌ها ثبت و نظارت عمومی بر آن اعمال شود.

نقش اسرائیل در این میان نیز موضوعی بحث‌برانگیز است. از دیدگاه حقوق بین‌الملل، کشوری که موجب تخریب گسترده شده است، باید در بازسازی مشارکت کند؛ اما در عمل، محدودیت‌ها و کنترل‌های امنیتی ممکن است روند بازسازی را کند نماید. اگر این موانع برطرف نشود، بخش مهمی از کمک‌های خارجی نیز بی‌اثر خواهد ماند.

بازسازی باید بر اساس اولویت‌ها انجام گیرد: ابتدا تأمین سرپناه موقت برای آوارگان، سپس بازسازی زیرساخت‌های حیاتی مانند آب، برق، بیمارستان‌ها، مدارس و شبکه حمل‌ونقل. استفاده از نیروی کار محلی و مهندسان فلسطینی علاوه بر تقویت اقتصاد داخلی، باعث بازگشت حس مالکیت و مشارکت در جامعه خواهد شد.

با این حال، بازسازی تنها در ساخت‌وساز خلاصه نمی‌شود. احیای روحیه مردم، بازگشت کودکان به مدرسه، بازسازی مراکز فرهنگی و ورزشی و بازآفرینی امید در جامعه از مهم‌ترین ابعاد انسانی بازسازی است. غزه تنها به دیوار و سیمان نیاز ندارد، بلکه به بازسازی اعتماد، همبستگی و کرامت انسانی نیاز دارد.

تضمین امنیت و جلوگیری از تکرار جنگ

اگر برای آینده‌ی امنیتی غزه برنامه‌ریزی دقیق و واقع‌بینانه انجام نشود، خطر بازگشت درگیری‌ها همچنان باقی خواهد ماند. هیچ بازسازی پایداری بدون امنیت پایدار ممکن نیست. در این بخش سه مؤلفه اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:

نخست، ایجاد یک نیروی امنیتی محلی تحت فرماندهی حکومت قانونی فلسطینی که بتواند نظم داخلی را برقرار و از فعالیت گروه‌های مسلح غیرمسئول جلوگیری کند. این نیرو باید آموزش‌دیده، مستقل از جناح‌های سیاسی و پاسخگو به نهادهای مدنی باشد.

دوم، نظارت بین‌المللی بر آتش‌بس و مرزهاست. اگر سازوکاری برای ثبت و پیگیری تخلفات وجود نداشته باشد، هر توافقی شکننده خواهد بود. حضور نیروهای ناظر بی‌طرف یا کمیسیون مشترک کشورهای اسلامی می‌تواند تا حدودی به پایداری آتش‌بس کمک کند.

سوم، تقویت زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی برای کاهش نارضایتی عمومی است. فقر، بیکاری و نبود افق روشن زندگی از مهم‌ترین عوامل زمینه‌ساز خشونت هستند. هر طرح امنیتی بدون توجه به رفاه مردم، محکوم به شکست است. آموزش، اشتغال و بازسازی روانی جامعه از مهم‌ترین مؤلفه‌های بازگشت آرامش‌اند.در این میان، کشورهای اسلامی و عربی می‌توانند نقش کلیدی ایفا کنند. حمایت سیاسی، مالی و رسانه‌ای آنان نه تنها پشتوانه‌ای برای بازسازی است، بلکه در ایجاد توازن قدرت و جلوگیری از مداخله‌های خارجی نیز مؤثر خواهد بود.

پایان چرخه خشونت؟

غزه امروز در مرحله‌ای ایستاده است که هر تصمیم، تأثیری ماندگار بر آینده آن خواهد داشت. بازسازی و صلح تنها با اراده مشترک فلسطینیان، پشتیبانی منطقه‌ای و نظارت جهانی تحقق می‌یابد.

راه پیش‌رو دشوار است، اما ممکن است. اگر اراده‌ای جمعی برای پایان دادن به چرخه خشونت شکل گیرد، می‌توان امیدوار بود که روزی غزه نه میدان جنگ، بلکه نماد بازگشت زندگی و مقاومت باشد. مردمی که سال‌ها زیر آتش زیسته‌اند، شایسته آرامش، کرامت و آینده‌ای روشن‌اند.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

نتایج نهایی کنکور اعلام شد