سیاسی
در هفتههای اخیر، صدور بیانیه مشترک میان برخی دولتهای اروپایی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بار دیگر ادعاهای تکراری و بیاساس امارات متحده عربی درباره مالکیت جزایر سهگانه ایران - تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی - را زنده کرده است. این اقدام، نه تنها تلاشی آشکار برای تشویش افکار عمومی و فشار سیاسی بر جمهوری اسلامی ایران است، بلکه نشان از تداوم سیاست بحرانسازی در منطقهای دارد که همواره نیازمند آرامش، گفتوگو و همکاری بوده است.
در شرایطی که ایران در سالهای اخیر کوشیده است روابط خود را با کشورهای عرب منطقه، بهویژه با اعضای شورای همکاری خلیج فارس، بهبود بخشد و از سیاست تنشزدایی پیروی کند، چنین مواضع تحریکآمیزی از سوی ابوظبی قابل تأمل است. تکرار ادعاهایی که هیچگونه پشتوانه تاریخی، حقوقی یا جغرافیایی ندارد، نهتنها به نفع ملت امارات نیست، بلکه به بیاعتمادی در فضای منطقهای دامن میزند و تلاشهای کشورهای میانجی برای تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. واقعیت این است که امارات تاکنون هیچ سند رسمی یا مدرک قابل استنادی که بتواند در مراجع بینالمللی به عنوان پشتوانه حقوقی ادعایش مطرح شود ارائه نکرده است. در مقابل، اسناد تاریخی، گزارشهای رسمی بریتانیا پیش از خروج از خلیج فارس در دهه ۱۹۷۰ و نیز عرف بینالمللی، همگی بر مالکیت ایران بر این جزایر تأکید دارند. با این وجود، تکرار این ادعاها در بیانیههای مشترک و حمایت لفظی برخی دولتهای غربی - که خود کارنامهای مملو از مداخلهجویی و سیاستهای دوگانه در خاورمیانه دارند - تلاشی است برای ایجاد فضای سیاسی جدیدی علیه ایران. از دید تحلیلی، میتوان سه رویکرد اصلی برای مدیریت و حلوفصل چنین مناقشاتی برشمرد: گفتوگوی دیپلماتیک، مراجعه به مراجع بینالمللی و در نهایت، استفاده از ابزار قدرت سخت. بررسی دقیق این سه محور، میتواند مسیر واقعبینانهای برای تبیین موضع ایران و تحلیل آینده این بحران ساختگی ارائه دهد.
گفتوگو و دیپلماسی فعال؛ ابزار عقلانیت در مدیریت بحرانها
در نظام بینالملل امروز، حلوفصل اختلافات ارضی از مسیر گفتوگو، رایزنی و بهرهگیری از ظرفیتهای دیپلماتیک همچنان مؤثرترین و کمهزینهترین گزینه است. تجربه کشورهایی مانند اندونزی و مالزی در حل اختلافات مرزی دریایی نشان میدهد که اگر اراده سیاسی واقعی وجود داشته باشد، گفتوگو میتواند حتی پیچیدهترین پروندهها را از مسیر همکاری و تفاهم به سرانجام برساند.
ایران نیز میتواند با تکیه بر سابقه تاریخی خود به عنوان کشوری با دیپلماسی فعال و واقعگرایانه، مسیر گفتوگوهای مستقیم و چندجانبه با کشورهای منطقه را تقویت کند. تأکید بر اصل «همسایگی مسئولانه» و استفاده از ظرفیتهای شورای همکاری خلیج فارس برای تنشزدایی میتواند گامی مهم در تثبیت صلح منطقهای باشد. در این چارچوب، تهران میتواند پیشنهاد گفتوگوهای منطقهای در مورد امنیت دریایی، همکاری زیستمحیطی و استفاده مشترک از منابع طبیعی را مطرح کند تا نشان دهد که سیاست ایران مبتنی بر ثبات و همکاری است، نه تقابل.
مراجعه به مراجع حقوقی بینالمللی؛ آزمون شفافیت و مشروعیت ادعاها
راهکار دوم، ارجاع پرونده به نهادهای بینالمللی مانند دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) یا داوریهای منطقهای است. در ظاهر، این گزینه نشانهای از اعتماد به سازوکارهای حقوقی و تمایل به حل اختلاف از مسیر قانون است، اما نکته کلیدی اینجاست که تنها زمانی قابل طرح است که دو طرف دعوی، صلاحیت آن مرجع را به رسمیت بشناسند.
از منظر حقوق بینالملل، ایران با استناد به اسناد تاریخی و توافقات پیش از استقلال امارات، هیچ دلیلی برای ورود به چنین روندی ندارد؛ زیرا اساساً موضوع «اختلاف مالکیت» وجود ندارد تا نیازمند داوری باشد. با این حال، آمادگی تهران برای ارائه مدارک رسمی در هر محفل حقوقی، نشانهای از شفافیت موضع ایران است. اگر امارات واقعاً مدعی حقوقی است، باید در یک چارچوب رسمی و حقوقی وارد گفتوگو شود، نه از طریق بیانیههای سیاسی و فشار رسانهای. تجربه مناقشات مشابه در عرصه بینالملل نشان داده است که کشورهای فاقد مدارک تاریخی معمولاً از مسیر تبلیغاتی و سیاسی برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی استفاده میکنند. حمایت برخی دولتهای اروپایی از این مواضع نیز بیشتر ناشی از انگیزههای سیاسی و اقتصادی است تا باور به مشروعیت ادعا. ایران میتواند با اتکا به قانون و منطق، روایت خود را مستند و در نهادهای حقوقی بینالمللی مطرح سازد تا چهره واقعی بحرانسازیها آشکار شود.
قدرت بازدارنده و قوه قهریه؛ آخرین گزینه در دفاع از تمامیت ارضی
سومین و در عین حال حساسترین راهکار، استفاده از قدرت بازدارنده و توان نظامی در مقام دفاع مشروع است. این گزینه، هرچند در ادبیات حقوق بینالملل آخرین راهحل تلقی میشود، اما وجود آن برای حفظ بازدارندگی و جلوگیری از تجاوز، ضروری است. واقعیت این است که اقتدار نظامی ایران، بهویژه در حوزه دریایی، نقشی تعیینکننده در حفظ امنیت خلیج فارس دارد.
در صورت تداوم تحریکات یا اقدامات عملی علیه منافع و حاکمیت ایران، نیروهای مسلح کشور بر اساس اصل دفاع مشروع و با رعایت موازین بینالمللی، موظف به حفاظت از تمامیت ارضی خواهند بود. با این حال، سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران همواره پرهیز از درگیری نظامی و تأکید بر راهحلهای سیاسی بوده است. توان نظامی ایران در این چارچوب، نه بهعنوان ابزار تهاجم، بلکه به عنوان پشتوانه دیپلماسی و تضمینکننده صلح و امنیت منطقهای معنا پیدا میکند.
دهها مداخله بیرونی در ایران
ادعاهای واهی امارات در مورد جزایر سهگانه، بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت یا منافع ملی آن کشور باشد، ابزاری برای بازی در زمین قدرتهای خارجی است. تجربه دهههای گذشته نشان داده که هرگاه منطقه خلیج فارس به سمت همکاری و همگرایی حرکت کرده، مداخلات بیرونی با ایجاد پروندههای ساختگی تلاش کردهاند روند ثبات را متوقف کنند. در این میان، مسئولیت دستگاه دیپلماسی ایران، ارائه پاسخهای مستند و حرفهای، تبیین موضع کشور در مجامع بینالمللی و حفظ آمادگی حقوقی و سیاسی برای مقابله با هرگونه فشار رسانهای یا حقوقی است. آینده خلیج فارس به میزان عقلانیت و همکاری کشورهای منطقه وابسته است. ایران، با تکیه بر تاریخ، حقوق و منطق، همچنان در موضعی استوار ایستاده و از مسیر دیپلماسی فعال، ثبات و امنیت را دنبال میکند.
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
ورود دادستان هرمزگان به تخلف در صدور بارنامهها/ قصور انجمن صنفی محرز شد
بهرهبرداری از مدرسه نفت ستاره خلیج فارس مجهز به پنل خورشیدی
جهش بورس در آغاز هفته
روایت ۲۰ سال سرمایهگذاری در آب شیرینکن های بندرعباس
محمدامین ادریسی؛ مردی که اعتماد مردم را با خدمت و تلاش به دست آورد
کاهش ۱.۷ درصدی نرخ بیکاری در هرمزگان؛ پایینتر از میانگین کشوری
اعطای کد نمایندگی جنرال شرکت بیمه تعاون در استان هرمزگان
ثبتنام وام ۵۰ میلیونی برای روستاییان کشور آغازشد
ایران خودرو: قیمت جدید محصولات بزودی اعلام خواهد شد
کارمندی که به درخواست رئیسش از «چتجیپیتی» استفاده کرده بود، اخراج شد!
مدافع پرسپولیس به تیم ملی فوتبال ایران دعوت شد
اینفوگرافی
نجات تنهاترین بنای صفوی بندرعباس
چطور قوی بمانیم و از فشارها عبور کنیم؟
افزایش رنج انسانی یا تشخیصهای روانپزشکی