20

مهر

1404


سیاسی

13 مهر 1404 08:28 0 کامنت

اما در اتفاقی غیرمنتظره تعداد قابل ملاحظه‌ای از وزیران از جریان اصولگریان انتخاب شدند. رئیس جمهور دلیل این اقدام را پایبندی به ایده و شعار اصلی دولت یعنی وفاق ملی عنوان کرد و تاکید داشت برای برون رفت از مشکلات باید همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی در دولت حضور داشته باشند‌. اکنون با وجود گذشت بیش از یکسال از آغاز به کار دولت وفاق ملی به نظر می‌رسد چندان ایده وفاق ملی در ارکان حکومت و جامعه ایران مورد پذیرش قرار نگرفته است‌.  به همین جهت برای ارزیابی عملکرد دولت در پیشبرد ایده وفاق ملی گفتگویی داشتیم با «پدرام کمالی اردکانی»، کارشناس مسائل ایران و مشاور جوانان فرماندار اردکان یزد و «سید احسان هاشمی» دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران.

علی‌رغم تلاش‌های رئیس جمهور برای اجرای ایده وفاق ملی اما نهاد‌هایی مانند مجلس و جناح‌های سیاسی از لحاظ فکری به آن باور ندارند و تعهدی هم به اجرا ایده رئیس جمهور ندارند. مخالفت‌های این گروه‌ها با رئیس جمهور باعث شد ظریف، همتی و اخیرا هم خانم رضایی که اقدامات قابل قبولی در وزارت فرهنگ داشت از دولت خارج شوند. با توجه به اتفاقاتی که در یکسال گذشته رخ داده تحلیل شما از ایده وفاق ملی چیست؟ آیا ایده وفاق ملی چیزی فراتر از یک ائتلاف موقت میان پزشکیان و قالیباف برای تشکیل کابینه بود؟

پدرام کمالی: همواره تغییرات سیاسی که قرار است در بلندمدت به نفع کشور و به نفع مردم باشد، مخالفانی دارد. مخالفان تغییرات سیاسی به نفع مردم به دو روش در برابر آن مقاومت می‌کنند.

1- پمپاژ ناامیدی: زمانی‌که که آقای پزشکیان به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد، جریان شکست خورده در انتخابات 15 تیر که نمی‌توانست شکست مفتضحانه خود در انتخابات را تحمل کند و تاحدودی هم برایشان غیرقابل باور بود - چراکه در دور دوم انتخابات جمعی از اصولگرایان معتدل به کمپین انتخاباتی پزشکیان پیوستند، تلاش کرد با القای این فرضیه که اساساً امکان وفاق میان جریان‌های سیاسی ممکن نیست، شخص رئیس جمهور و دولتمردان را تضعیف کنند به این امید که با تزریق و پمپاژ ناامیدی ضمن ضربه به پایگاه قابل توجه رئیس جمهور در جامعه، اهداف کوته‌بینانه خود را که صرفاً به پیروزی در انتخابات‌های پیش رو خلاصه می‌شوند، دنبال کنند. فرضیه‌ای نیز که شما در سوال مطرح کردید نیز در پرتو همان فضاسازی‌هایی است که جریان پایداری و مشخصاً هواداران کاندیدای شکست خورده انتخابات 15 تیرماه 1403 در ذهن هواداران راستین پزشکیان ایجاد کرده‌اند. بنابراین باید هوشیار بود و اجازه نداد در شرایطی که کشور در چنین وضعیتی است به پایگاه اجتماعی و هواداران رئیس جمهور لطمه زد. اما اینکه جریان شکست خورده انتخابات ریاست جمهوری و هواداران کاندیدای نه چندان محبوب آن‌ها از هر وسیله‌ای همچون فشار به ظریف برای استعفاء، تخریب خانواده رئیس جمهور، برکناری معاون زن وزیر سابق فرهنگ برای ایجاد یأس در حامیان پزشکیان ایجاد می‌کنند مسئله دیگری است و معتقدم با حمایت از رئیس جمهور و ایده وفاق ملی می‌توان تودهانی محکمی به دشمنان دولت زد. حساب منتقدان و بعضاً مخالفان رئیس جمهور با دشمنان رئیس جمهور جداست. تخریب رئیس جمهوری که به تعبیری رهبر معظم انقلاب نمونه مدیری جهادی با پشتکار است چیزی جز بازی در زمین سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نتانیاهو نیست که متأسفانه هواداران جبهه پایداری عامدانه و فقط به خاطر منافع سیاسی خود در زمین منافقین و صهیونیست‌ها بازی می‌کنند. 2-معنای وفاق: باید یک فرضی را بپذیریم که وفاق تنها به معنای وفاق در سطح حاکمیت و سیاسیون حکومتی است. تفاوت دیدگاه‌ها میان مدیران، نمایندگان و... نیازمند ایجاد یک چتر اتحاد بزرگ است تا بتوان با همکاری به یک راه‌حل مشخص بدون ایجاد هزینه رسید. بنابراین ذکر این نکته را مهم می‌دانم که اساسا وفاق یعنی فرایندی در جهت کاهش تعارضات میان جریان مختلف درون حاکمیت با هدف بهبود وضع موجود. با این تعریف به نظرم باید به برخی انتقادات به دولت آقای پزشکیان نقد دوستانه‌ای داشته باشم. وقتی به دغدغه‌های این روزهای مردم ایران می‌نگریم، می‌بینیم اکثر قریب به اتفاق مردم مطالبات یکسانی دارد؛ ضرورت افزایش آزادی‌های اجتماعی، رفع فیلترینگ، تعامل با دنیا برای کاهش خطرات احتمالی از سوی بیگانه، رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی و توجه به فرهنگ و... مطالباتی است که مردم فارغ از هر نوع تفکری آن‌را می‌پذیرند. این مطالبات چیزی نیست که افراد جامعه با آن و بر سر حل آن تعارض منافع داشته باشند. آنجایی اختلاف ایجاد می‌شود که گروه‌های مختلف سیاسی درخصوص این مطالبات رویکردهای گوناگون دارند. بنابراین برای حل معضلات فوق‌الذکر چاره‌ای جز ایجاد وفاق برای رفع کم هزینه چالش‌ها نیست.

سید احسان هاشمی: وفاق ملی در آغاز چونان نویدی بود بر افق تیره سیاست ایران؛ نویدی از آشتی و همگرایی در روزگاری که شکاف‌ها عمیق و امیدها نحیف شده بود. بسیاری از مردم چشم‌به‌راه بودند که شاید این بار، از دل گفت‌وگو میان نیروهای سیاسی، روزنه‌ای برای بازسازی اعتماد گشوده شود. اما آنچه در عمل پدیدار شد، بیش از آنکه پیمانی راهبردی برای نجات کشور باشد، به معامله‌ای تاکتیکی برای بستن کابینه شبیه بود. چنین وفاقی، چون بنایی بر شن، تاب نخستین طوفان را نیاورد؛ استعفای ظریف، کناره‌گیری همتی و خروج خانم رضایی، همه حکایت از همین سستی داشت. از سوی دیگر، برخی نهادها اساساً به فلسفه وفاق باور ندارند و همچنان در اندیشه حذف و انحصارند. اما خطا تنها از آنان نبود؛ خود دولت نیز در پاره‌ای از انتخاب‌‌ها و انتصاب‌ها، به جای اعتماد به شایستگان، میدان را به نیروهای ناشایست و رانتی سپرد و سرمایه اجتماعی خویش را بیش از پیش فرسوده ساخت. وفاقی که بر چنین پایه‌هایی استوار شود، هرگز نمی‌تواند به خواسته مردم پاسخ دهد. وفاق راستین آن است که از سطح چانه‌زنی‌های سیاسی فراتر رود و به پیمان ملی میان دولت و ملت بدل شود؛ پیمانی که ریشه در خواست عمومی مردم داشته باشد، نه در بده‌بستان‌های پشت پرده سیاسیون و کانون‌های قدرت.

اغلب حامیان ایده وفاق ملی با بیانیه اخیر جبهه اصلاحات مخالفت کردند و آن را فاقد یک طرح اجرایی دانستند در حالی که دولت وفاق تاکنون موفق نشده وعده‌های خود را اجرایی کند. با این وجود به نظر شما طرح اجرایی برای اصلاح حکمرانی در ایران کماکان همین وفاق ملی رئیس جمهور یعنی گفتگو با ارکان حکومت است یا باید راه دیگری را درپیش گرفت؟

پدرام کمالی: من نحوه پرسش شما را قبول ندارم. اینکه القا می‌شود که وفاق ملی رئیس جمهور طرحی مقابل جبهه اصلاحات است و تلاش می‌شود رئیس جمهور را در مقابل جبهه اصلاحات قرار دهد، مورد پذیرش نیست. بنابراین با این مقدمه باید چنین پاسخ داد. سال 1395 جناب آقای خاتمی طرحی مشابه طرح آقای رئیس جمهور ارائه کرد با عنوان طرح آشتی ملی. طرح وفاق ملی آقای پزشکیان در واقع حالت عملیاتی ایده آشتی ملی است که آقای خاتمی معتقد بود در عین ایستادگی بر سر مواضع اصولی جبهه اصلاحات باید با طرف مقابل نیز تعامل داشت. بله مثلا با جبهه پایداری که از اساس اصلاحات را قبول ندارد نمی‌توان نه صحبت از آشتی ملی کرد و نه وفاق ملی. آن‌ها فقط زبان قهر می‌فهمند و اساساً فلسفه وجودی‌شان اتکاء به افتراق و تفاوت‌هاست. اما به عنوان نمونه فردی مثل علی لاریجانی که جزء اصولگرایان معتدل است نمی‌توان با او وفاق کرد؟! یا نمونه‌های متعدد دیگر. نکته مهم دیگر اینکه جناب آقای رئیس جمهور هم هیچگاه تنها راه برون رفت از مشکلات کشور را وفاق ملی معرفی نکرده که چنین القا کنیم که ایشان هیچ راهکاری جز ایده وفاق ندارد. با احترام فراوان برای دوستان اصلاح طلبم باید بگویم که راه گفتگو با حاکمیت صدور بیانیه‌هایی که دیگر جذابیتی برای مردم و حتی نخبگان ندارد، نیست. راه گفتگو با حاکمیت ایجاد نوعی تعامل و منافع مشترک با رویکرد همکاری محور است. با وجود اینکه نیت جبهه اصلاحات را از صدور بیانیه دلسوزی آن‌ها می‌دانم اما به‌نظرم جبهه اصلاحات در شرایط پساجنگ و در شرایطی که آمریکایی‌ها صرفاً خواستار محدودیت‌های هسته‌ای نیستند و حتی توانمندی نظامی کشور را نشانه رفته‌اند، نمی‌توان به هر قیمتی مذاکره کرد. هرچند معتقدم اگر فرصت‌سوزی‌هایی در دولت اول ترامپ اتفاق نمی‌افتاد یا حتی فرصت طلایی ماه‌های ابتدایی دولت بایدن از دست نمی‌رفت، وضعیت بین‌المللی ما، وضعیت متفاوتی بود، اما با این وجود و در حال حاضر معتقدم نمی‌توان با آمریکایی‌ها مذاکره کرد.

سید احسان هاشمی: وفاق ملی اگر بی‌برنامه و بی‌افق باشد، چیزی جز شعاری خوش‌آهنگ نیست. یک سال گذشته نشان داد که امید بستن صرف به گفت‌وگو با ارکان رسمی قدرت، چون تکیه بر نی‌ای شکسته است. وفاق اگر می‌خواهد معنا بیابد، باید از کوچه‌ها و خیابان‌ها آغاز شود؛ از صدای معلمان و کارگران، از دغدغه زنان و جوانان، از مطالبات انجمن‌های مدنی و صنفی. آنان که از صندوق رأی قهر کردند، تنها با دعوتی صادقانه به مشارکت و احترام به خواستشان باز می‌گردند. وفاقی که صرفاً در سطح فعالان سیاسی بماند، بیش از آنکه راهی برای اصلاح حکمرانی باشد، به نقشی کم‌رنگ بر دیوار می‌ماند؛ زیبا از دور، اما بی‌جان و بی‌اثر.

این راه وفاق آورده جدیدی نسبت به گذشته تولید نکرده است و تا به امروز دستاوردی نداشته است. ریاست جمهور مدام از ایده وفاق صحبت می‌کنند ولی در بدنه دولت تغیرات اساسی دیده نمی‌شود افراد و گروه‌ها به فکر منافع شخصی و گروهی هستند و ساختار حاکم بر بدنه دولت چندان بازسازی نشده است و صرفا افراد جدید به جای افراد دولت قبل آمده اند. با این مدل وفاق نمی‌توان مشارکت گروه‌های مختلف اجتماعی را افزایش داد ما مسیر وفاق را اشتباه رفته‌ایم و جامعه هدف وفاق را هم اشتباه انتخاب کرده‌ایم.

تورم و محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی با وجود اصلاحات محدود توسط دولت همچنان در کشور پابرجاست. جنگ نیز شرایط را بدتر کرده است. به عنوان موافق، مخالف یا منتقد ایده وفاق ملی برای برون رفت از وضعیت فعلی، رئیس جمهور و دولت چه سیاست‌هایی را باید در اولویت خود قرار دهند؟

پدرام کمالی: در یکسال و اندی که از عمر دولت پزشکیان می‌گذرد باوجود انباشت مشکلات به نظرم می‌توان به یک مسئله امیدوار بود و اینکه دولت هیچگاه مشکلات را پنهان نکرده و به دنبال لاپوشانی آن نبوده است. با وجود مشکل ناترازی، کمبود منابع مالی و پولی و تحریم‌ها، دولت برای حل مشکلات کشور گام‌های مهمی برداشته که از جمله می‌توان به سرمایه‌گذاری دولت در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر در برخی از استان‌ها با استفاده از ظرفیت صنایع خصوصی، مقابله با تصویب قانون حجاب و احترام آقای پزشکیان به حامیان خود با عدم تصویب این قانون و رایزنی برای رفع فیلترینگ، بازگشت به‌کار اساتید و دانشجویان اخراج شده از دانشگاه، تغییر فرایند و مسیر گزینش استخدامی در کشور و... از جمله اقداماتی است که دولت با وجود هجمه پایداریچی‌ها و جنگ 12 روزه توانسته انجام دهد. این را قبول دارم که دولت چهاردهم با نقطه مطلوب فاصله بسیار زیاد و معناداری دارد اما توجه به این نکته اساسی است که این مسعود پزشکیان نیست که مسبب اتفاقات و مشکلات است بلکه وی این مشکلات را از دیگر دولت‌ها هم به ارث برده است. اما بنظرم شخص رئیس جمهور و همچنین معاون اول ایشان جناب آقای دکتر عارف تمام تلاش خود را صرف حل مشکلات کرده‌اند که امیدوارم با توجه به تعدد مشکلات بتوانند موفق عمل کنند.

سید احسان هاشمی: ایران امروز در میان گردابی پیچیده گرفتار است؛ تورمی بالای ۴۵ درصد، فشار بی‌وقفه بر زندگی روزمره مردم وارد کرده و همزمان محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی سرمایه اجتماعی را تحلیل برده است. در این شرایط، سایه جنگ و تحریم بر سر اقتصاد سنگینی می‌کند و دولت اگر قصد عبور از این بحران را دارد، باید با صداقت و جسارت وارد عمل شود.

این ورود به معنای بازسازی اعتماد عمومی، پایان دادن به نگاه امنیتی به دانشگاه‌ها و رسانه‌ها، شنیدن صدای واقعی جامعه مدنی و فعالان صنفی و پاسخگویی به مطالبات مردم است. اما اصلاحات اقتصادی نیز شرط لازم است؛ نمی‌توان از فساد گسترده، بریز و بپاش‌های پولی، اشرافی‌گری برخی مدیران و بودجه‌های بی‌حساب و کتاب چشم‌پوشی کرد. تا زمانی که این ساختارها اصلاح نشوند، اعتماد عمومی باز نخواهد گشت و هر تلاش برای وفاق ملی، بیش از آنکه امیدبخش باشد، شبیه نقشی زیبا بر دیوار، بی‌جان و بی‌اثر خواهد ماند.

دولت باید شجاعت داشته باشد و همزمان با اصلاحات ساختاری و اقتصادی، مسیر دیپلماسی فعال را در پیش بگیرد تا فشارهای خارجی و جنگ، زندگی مردم را فلج نکند. بدون این ترکیب جسورانه از اصلاحات داخلی و سیاست خارجی فعال، وفاق واقعی شکل نمی‌گیرد و کشتی کشور همچنان در طوفان بحران‌ها سرگردان باقی خواهد ماند.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

هشدار سطح نارنجی هواشناسی در هرمزگان صادر شد