اجتماعی
ایرانیان خارج از کشور را نمیتوان از پیکرهی ملت جدا دانست. این جمعیت میلیونی بخش بزرگی از حافظهی تاریخی، عاطفی و علمی ایران را در خود دارد و گرچه از وطن دور است، اما غالب آنها دلشان برای این خاک میتپد. در روزهای گذشته، «فاطمه مهاجرانی»، سخنگوی دولت، در پاسخ به سوالی دربارهی مارتیک قرهخانیان یا با نام هنریاش «مارتیک»، خوانندهی ایرانی ساکن آمریکا، از تلاش دولت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور گفت. پیش از آن نیز «مسعود پزشکیان» با بیان اینکه تلاشهایی جهت بازگشت ایرانیان خارج از کشور وجود دارد، گفته بود: «چارچوبهایی درست کردیم و آنان میترسند به کشور بازگردند؛ باید با قوه قضاییه و وزارت اطلاعات صحبت کنیم تا آنهایی که دلشان برای ایران و کشور ایران لک میزند، بازگردند.» پیش از مارتیک نیز برخی دیگر از هنرمندانی که به دلایل گوناگون کشور را ترک کردهاند، تمایل خود به بازگشت به کشور را ابراز کرده بودند.
رابطهای که میان مهاجران و ساختار رسمی کشور وجود دارد، رابطهای سالم و شاداب نیست. سالهاست که بیاعتمادی و نگرانی بر این ارتباط سایه انداخته و باعث شده بسیاری از ایرانیان مقیم خارج از کشور از بازگشت به وطن یا حتی ارتباط مستقیم با نهادهای داخلی، بالاخص نهادهای امنیتی، هراس داشته باشند. گرچه امکان دارد خطاهایی نیز در رفتار آنان وجود داشته باشد، اما انکارپذیر نیست که برای تحقق کلمهی وفاق ملی به معنای واقعی، اولاً باید بسیاری از خطاها با نگاه تسامح و تساهل دیده شود و ثانیاً از ظرفیت انسجامی که در جنگ 12 روزه در کشور به وجود آمد، تلاش کنیم تا به خوبی استفاده شود.
طرح ایدهای به نام «منطقهی آزاد انسانی» میتواند یک راهحل خلاقانه و نخستین قدم برای بازسازی این رابطه باشد. منظور از این منطقه، مکانی در داخل کشور و زمانی مشخص است که برای همهی ایرانیان، فارغ از گذشتهی سیاسی یا اجتماعیشان، به عنوان حریم امن شناخته شود. چنین منطقهای میتواند در یکی از مراکز مذهبی و فرهنگی ایران، مثل مشهد، شهر قرار گرفتن حرم مطهر امام رضا (ع) که همواره نمادی از آرامش و رافت بوده است، ایجاد شود تا هر ایرانی بداند که حتی اگر سالها به کشور برنگشته و حتی اگر نگران برخوردهای احتمالی باشد، در این مکان و زمان میتواند بدون ترس وارد شود، خانوادهاش را ببیند، در مراسم مذهبی شرکت کند و دوباره پیوند عاطفیاش با ایران را زنده کند. ایجاد چنین فضایی پیامی مخابره میکند که میگوید این سرزمین متعلق به همهی شماست، حتی اگر نگاهها و عقایدتان متفاوت باشد. این پیام نه از طریق شعار، بلکه از طریق عمل و تجربهی عینی منتقل میشود. وقتی یک ایرانی که سالها از ترس تبعات احتمالی از سفر به ایران خودداری کرده، بتواند بدون مشکل وارد چنین منطقهای شود و خانوادهاش را در آغوش بگیرد، این تجربهی عاطفی و انسانی میتواند نگاه او به وطن و حاکمیت را بهطور بنیادین تغییر دهد.
این طرح پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهتری نیز دارد. چنین اقدامی نشان میدهد که حاکمیت حاضر است برای آشتی ملی گامهای عملی بردارد. باید توجه داشت این یک عقبنشینی از سوی حاکمیت نیست، بلکه نوعی پیشروی در حوزهی سیاست اجتماعی است.
با ایجاد این منطقه، حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که سیاست را میتوان از زندگی شخصی شهروندان جدا کرد و حریم خصوصی و عاطفی آنان را محترم شمرد. همین تجربه میتواند در بلندمدت به الگوی تازهای برای رابطهی دولت و شهروند تبدیل شود؛ الگویی که در آن برخی از بدسلیقگیهای افراد در حاکمیت جای خود را به پذیرش بهتر تکثر آرا و سبک زندگیها میدهد و از سوی دیگر، هنرمندان، فعالان سیاسی و... را به فعالیت در چارچوب و بازگشت به قانون تشویق میکند.علاوه بر این، تشکیل منطقهی آزاد انسانی میتواند زمینهساز بازگشت تدریجی بخشی از سرمایههای انسانی و مادی ایرانیان خارج از کشور شود. بسیاری از مهاجران در کشورهای مقصد به موقعیتهای علمی و اقتصادی مهمی رسیدهاند، اما از سرمایهگذاری یا انتقال تجربهی خود به ایران پرهیز میکنند، چون از ثبات و امنیت بازگشت مطمئن نیستند. وقتی دریچهای برای بازگشت امن باز شود، حتی در قالب دیدار کوتاه، احتمال دارد این مهاجران دوباره به همکاریهای علمی، فرهنگی و اقتصادی با کشور علاقهمند شوند. از سوی دیگر، چنین اقدامی میتواند تصویر ایران را در سطح جهانی بهبود بخشد. رسانهها و افکار عمومی بینالمللی معمولاً با حساسیت به رفتار کشورها نسبت به شهروندانشان نگاه میکنند. ایجاد حریم امنی که در آن حتی منتقدان و مخالفان بتوانند بدون ترس حضور یابند، نشاندهندهی بلوغ سیاسی و اجتماعی یک کشور است و وجههای مثبت از کشورمان در جهان ارائه میدهد. البته اجرای این ایده بدون چالش نخواهد بود. «منطقهی آزاد انسانی» نیازمند هماهنگی نهادی، تضمینهای حقوقی و ارادهی سیاسی جدی است.
اگر این منطقه صرفاً روی کاغذ تعریف شود اما در عمل امنیت روانی و جانی لازم برای مهاجران فراهم نشود، نتیجهی معکوس خواهد داشت و بیاعتمادی را تشدید میکند؛ مشابه آنچه که دولت دهم برای حبیب محبیان، یا با نام مشهورش، «حبیب»، رقم خورد. با این اوصاف، منطقهی آزاد انسانی یک فرصت تاریخی است برای تمرین آشتی ملی. فرصتی برای اینکه شکافهای عاطفی و اجتماعی ترمیم شود و رابطهای تازه میان ایرانیان و وطنشان شکل بگیرد. شاید این طرح بهتنهایی همهی مشکلات را حل نکند، اما میتواند جرقهای باشد برای گفتوگویی ملی و حرکتی به سمت وفاق.
بازگشت اعتماد یکشبه ممکن نیست، اما هر گامی که نشان دهد کرامت و حقوق ایرانیان محترم شمرده میشود، ما را به آیندهای آرام و همدلانه نزدیکتر میکند.
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
شکارچیان غیرمجاز جنگل الیت را آتش زدند
برگزاری همایش تجلیل از مادران و همسران قهرمانپرور هرمزگان
نخستین گل غیرپنالتی استقلال پس از ماهها
سود سهام عدالت باید تا شب یلدا واریز شود
آغاز نامنویسی سومین دوره جایزه معلم در هرمزگان
تصادف پراید با موتورسیکلت در پارسیان یک نفر را به کام مرگ کشاند
مدارس کیش غیرحضوری شد
شتاب در عمران بندرعباس
غرق شدن لنج باری در آبهای بوموسی
سومین قطار ۵ ستاره ایران رونمایی شد
شهید گمنام هشت سال دفاع مقدس در جکدان بشاگرد آرام گرفت
برقراری مسیر چهارماهه میان کیش و پایتخت تاجیکستان
آغاز پخش سریال چینی «پزشک دربار» از فردا
رمز اعتماد مصرفکنندگان و موفقیت این برند
استقلال در بندرعباس