23

شهریور

1404


اجتماعی

23 شهریور 1404 09:14 0 کامنت

نسل زد کیست و چرا مسئله‌اش متفاوت است؟

این نسل نخستین نسل «تماما دیجیتال» به شمار می ‌آید. بسیاری از آنان از کودکی گوشی هوشمند داشته‌اند و حضور در فضای آنلاین برایشان نه یک انتخاب، بلکه واقعیت طبیعی زندگی است. پژوهش‌های بین ‌المللی نشان می‌دهد که این نسل بیش از هر نسل دیگری زمان خود را در فضای مجازی می‌گذراند و بخش قابل توجهی از روابط اجتماعی‌اش را در همین بستر تجربه می‌کند. این زیست دیجیتال با فرصت‌ها و چالش‌های خاصی همراه است. از یک سو، نسل زِد دسترسی بی‌سابقه‌ای به اطلاعات، آموزش و شبکه‌های حمایتی دارد. اما از سوی دیگر، در معرض فشارهای شدیدی نیز قرار گرفته است: مقایسه دائمی با دیگران در شبکه‌های اجتماعی، که می‌تواند احساس ناکافی بودن و خودکم‌بینی را تشدید کند. سرعت بالای تبادل اطلاعات، که تمرکز و تحمل فرایندهای طولانی‌مدت را کاهش داده است. مرز باریک میان «خود واقعی» و «خود نمایشی» در فضای مجازی، که هویت شخصی را متزلزل می‌کند. افزایش شیوع افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی در بازه زمانی همزمان با گسترش تلفن‌های هوشمند. به همین دلیل، بحران‌های روانی در این نسل صرفا بازتاب مشکلات فردی نیستند بلکه نتیجه ساختارهایی هستند که زندگی دیجیتال روزمره آنان را شکل می‌دهد.

چرا زبان سنتی روان‌درمانی کافی نیست؟

روان‌درمانی سنتی، چه در قالب‌های تحلیلی و چه در شکل‌های شناختی-رفتاری، بر گفتگوهای رودررو، فرایندهای طولانی‌مدت و ساختاری منظم استوار است. این الگو زمانی کارآمد بود که ریتم زندگی کندتر و شیوه بیان احساسات خطی‌تر بود. اما امروز، مراجعانی از نسل زد وارد اتاق درمان می‌شوند که زیست روانی ‌شان با ویدئوهای چندثانیه‌ای، میم‌ها و زبان تصویری شکل گرفته است. برای این نسل، مکالمه‌ای یک‌ساعته و جدی با درمانگر گاه خسته‌کننده و بیگانه جلوه می‌کند. فاصله زبانی و نسلی در اینجا برجسته می‌شود: جوانی که عواطف خود را با یک میم یا ریلز کوتاه بیان می‌کند، ممکن است احساس کند درمانگر او را نمی‌فهمد. افزون بر این، نسل زد نسبت به ساختارهای اقتدار ـ از پزشکان تا روانشناسان ـ بدبین‌تر است و اعتمادشان آسان به دست نمی‌آید. جلسات خشک، پرسش‌های کلیشه‌ای و نبود انعطاف در روند درمان می‌تواند آنان را به کناره‌گیری و سکوت سوق دهد. این به معنای بی‌اعتبار شدن رواندرمانی نیست، بلکه نشان می‌دهد که زبان سنتی آن برای این نسل کافی نیست. برای ایجاد ارتباط واقعی باید روان‌درمانگران بپذیرند که شیوه‌های بیان، دریافت و پردازش تجربه روانی تغییر کرده و درمان نیز ناچار است خود را با این واقعیت تازه هماهنگ سازد.

میم و ریلز به‌عنوان زبان روانی

در نگاه نخست، میم‌ها و ریلزها شاید سرگرمی‌هایی سبک و گذرا به نظر برسند. اما از منظر روانشناسی اجتماعی، این ابزارها حامل معانی عمیق‌اند. میم‌ها به نوعی «زبان هیجانی جمعی» تبدیل شده‌اند؛ زبانی که هم طنز و هم درد را همزمان منتقل می‌کند. برای مثال، نوجوانی که نمی‌تواند افسردگی خود را در قالب جملات جدی بیان کند، ممکن است میمی درباره «خوابیدن برای فرار از مشکلات» به اشتراک بگذارد. در این لحظه، او درواقع بخشی از رنج خود را رمزگذاری کرده است. یا ویدئوی کوتاهی که به‌طور طنزآمیز اضطراب امتحان یا فشار اجتماعی را نشان می‌دهد، می‌تواند احساس مشترکی را در هزاران جوان بازتاب دهد. رواندرمانگر اگر این زبان را بفهمد و آن را در جلسات درمان به کار گیرد، می‌تواند به نوجوان نشان دهد که تجربه‌اش دیده و درک شده است. در این صورت، میم‌ها و ریلزها نه تهدید، بلکه فرصتی برای ایجاد پیوند درمانی می‌شوند.

فرصت‌های روان‌درمانی در عصر دیجیتال

عصر دیجیتال اگرچه با تهدیدهایی همراه است، اما فرصت‌های تازه‌ای نیز برای روان‌درمانی و پیشگیری از خودکشی در نسل زد فراهم کرده است.

نخستین فرصت، امکان دسترسی گسترده و آسان به خدمات مشاوره‌ای است. اپلیکیشن‌ها و پلتفرم‌های مشاوره آنلاین این امکان را ایجاد کرده‌اند که نوجوان یا جوان بدون نیاز به حضور فیزیکی، تنها با چند کلیک به روانشناس دسترسی داشته باشد. این شیوه علاوه بر صرفه‌جویی در زمان و هزینه، برای کسانی که از انگ اجتماعیِ مراجعه به درمانگر هراس دارند، امنیت روانی بیشتری به همراه دارد. فرصت دوم، استفاده از محتوای کوتاه و خلاقانه است؛ کمپین‌های سلامت روان اگر در قالب ریلز و ویدئوهای چندثانیه‌ای در پلتفرم‌های محبوب این نسل ساخته شوند، می‌توانند آگاهی را افزایش دهند، تابوی صحبت از افسردگی را بشکنند و مسیر کمک‌گیری را هموارتر کنند. فرصت سوم، ارتقای سواد رسانه‌ای است آموزش به نوجوانان برای تحلیل انتقادی محتوای فضای مجازی، می‌تواند آنان را در برابر فشار مقایسه اجتماعی، تبلیغات مخرب یا اطلاعات غلط مقاوم‌تر کند. فرصت چهارم، شکل‌گیری گروه‌های حمایتی آنلاین است. نسل زد بیش از هر نسل دیگری در جوامع مجازی فعال است و وقتی این گروه‌ها به‌طور ایمن و هدفمند مدیریت شوند، می‌توانند احساس تعلق، همدلی و حمایت جمعی را تقویت کنند عاملی که نقش محافظتی مهمی در کاهش افکار خودکشی دارد. به بیان دیگر، فضای دیجیتال اگر به‌درستی به خدمت گرفته شود، نه تهدید، بلکه سکویی تازه برای بازآفرینی روان‌درمانی و گسترش دسترسی به حمایت‌های روانی خواهد بود.

چالش‌ها و خطرات

هرچند فضای دیجیتال فرصت‌های ارزشمندی برای مداخله روان‌شناختی فراهم کرده است، اما چالش‌ها و خطرات جدی آن را نمی‌توان نادیده گرفت. یکی از مهم‌ترین تهدیدها عادی‌سازی خودآزاری و خودکشی در قالب محتوای طنزگونه یا میم‌های اینترنتی است؛ محتوایی که ممکن است در نگاه اول خنده‌دار به نظر برسد، اما به‌طور ناخودآگاه حساسیت افراد را نسبت به شدت بحران کاهش می‌دهد.

از سوی دیگر، رشد شبه‌روانشناسی و اطلاعات غلط در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند آسیب‌زا باشد. اینفلوئنسرهایی که بدون آموزش علمی توصیه‌های روانی می‌دهند، گاه نوجوانان را به مسیرهای نادرست می‌کشانند.

مسئله دیگر، حریم خصوصی و امنیت داده‌هاست؛ بسیاری از اپلیکیشن‌های مشاوره‌ای از زیرساخت‌های کافی برخوردار نیستند و احتمال افشای اطلاعات حساس کاربران وجود دارد. همچنین، ذات محتوای کوتاه و فوری، سطحی‌نگری درمانی را تقویت می‌کند یعنی فرد تصور می‌کند دیدن یک ویدئو یا خواندن یک پست می‌تواند جایگزین درمان جدی شود، درحالی‌که این ابزارها تنها مکمل هستند.

اگر این چالش‌ها مدیریت نشوند، فضای دیجیتال می‌تواند به‌جای کاهش رنج، آن را تشدید کند. بنابراین، رویکردی نقادانه و آگاهانه ضروری است تا استفاده از شبکه‌های اجتماعی در مسیر سلامت روان قرار گیرد و تهدیدهای بالقوه به فرصت‌های واقعی تبدیل شوند.

چگونه می‌توان پیشگیری را عملی کرد؟

پیشگیری از خودکشی در نسل زد تنها با یک رویکرد محدود به فرد یا درمانگر امکان‌پذیر نیست، بلکه نیازمند مداخله‌ای چند سطحی و هماهنگ است. در سطح فردی، باید نوجوانان و جوانان به مهارت‌های تنظیم هیجان، حل مسئله و بیان احساسات مجهز شوند آموزش سواد رسانه‌ای نیز اهمیت ویژه دارد، زیرا به آن‌ها کمک می‌کند در برابر فشار مقایسه‌های اجتماعی یا اطلاعات غلط فضای مجازی مقاوم باشند.

در سطح خانوادگی، والدین و مراقبان نقش کلیدی دارند. آنان باید بپذیرند که زبان نسل دیجیتال با زبان نسل‌های پیشین تفاوت دارد شنیدن بدون قضاوت، گفتگوی آزادانه درباره احساسات و پذیرش حضور ابزارهای دیجیتال، از عوامل مهم محافظتی در برابر خودکشی است. در سطح اجتماعی نیز مسئولیت سیاست‌گذاران و نهادهای آموزشی برجسته است؛ ایجاد خدمات روانی مقرون‌به‌صرفه و در دسترس، طراحی کمپین‌های آگاهی‌بخش با زبان این نسل و کاهش انگ اجتماعیِ مراجعه به روان‌شناس از اقدام‌های ضروری محسوب می‌شوند. درواقع، پیشگیری موثر زمانی رخ می‌دهد که فرد، خانواده و جامعه همچون حلقه‌های به‌هم‌پیوسته عمل کنند یعنی نوجوان هم مهارت فردی داشته باشد، هم از حمایت عاطفی خانواده برخوردار شود و هم در جامعه‌ای زندگی کند که خدمات روانی را حق اساسی می‌داند، نه امتیازی لوکس.

خودکشی در این نسل پدیده‌ای پیچیده است که در تلاقی عوامل فردی، اجتماعی و دیجیتال شکل می‌گیرد. پیشگیری از آن نیازمند درک عمیق از زیست‌جهان این نسل و شجاعت در تغییر رویکردهای سنتی است. روان‌درمانی نمی‌تواند پشت دیوارهای مطب باقی بماند، بلکه باید خود را با زبان میم‌ها، ریلزها و روایت‌های دیجیتال پیوند بزند. اگر روز جهانی پیشگیری از خودکشی پیام واقعی داشته باشد، آن پیام چنین است: باید سکوت را شکست، باید به زبان نسل جوان گوش داد، و باید درمان را به همان جایی برد که زندگی روزمره آنان جریان دارد؛ یعنی جهان دیجیتال.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

پیش‌فروش بلیت‌ قطارهای مسافری مهرماه از فردا آغاز می‌شود