18

شهریور

1404


اجتماعی

17 شهریور 1404 09:56 0 کامنت

ریشه‌های اصلی گرایش به پدیده‌ی شوگرددی و شوگرمامی در ایران چیست؟

تکنده در این مورد گفت: این پدیده را باید حاصل هم‌زمان چند بحران دانست. از یک طرف بحران اقتصادی فشار شدیدی بر جوانان وارد کرده است؛ تورم، بیکاری و ناامنی شغلی سبب می‌شود بسیاری از دختران و پسران، روابط عاطفی خود را به عنوان ابزاری برای بقا و گذران زندگی ببینند.

از سوی دیگر، بحران فرهنگی و ارزشی وجود دارد. ما هنوز درگیر هنجارهای سنتی درباره ازدواج و خانواده هستیم، اما در عین حال رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مدام سبک زندگی لوکس و مصرف‌گرایانه را تبلیغ می‌کنند. این تضاد، جوانان را دچار سردرگمی می‌کند و بسیاری را به سمت روابطی سوق می‌دهد که اساس آن پول و امکانات مالی است. در نهایت، نباید نقش ساختارهای مردسالارانه را فراموش کرد.

در فرهنگی که مرد به عنوان نان‌آور و زن به عنوان سرمایه جنسی تعریف می‌شود، روابطی مانند شوگرددی بازتولید و حتی عادی‌سازی می‌شوند.

چرا برخی مردان تمایل دارند با دختران کم‌سن وارد رابطه شوند؟

این تمایل صرفاً یک سلیقه شخصی نیست، بلکه ریشه‌های روانشناختی و اجتماعی دارد. بسیاری از مردان میانسال در روابط با زنان جوان‌تر احساس قدرت بیشتری می‌کنند، چون اختلاف سنی و اقتصادی به آن‌ها امکان می‌دهد کنترل بیشتری بر رابطه داشته باشند. از طرف دیگر، بحران میانسالی و ترس از پیری و تنهایی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. مردان در این سن با کاهش جذابیت یا جایگاه اجتماعی خود روبه‌رو می‌شوند و رابطه با زنان جوان‌تر را به نوعی مکانیزم جبرانی می‌بینند؛ گویی می‌خواهند با حضور یک شریک جوان، احساس کنند هنوز سرزنده و جذاب‌اند. در نهایت، نباید فراموش کرد که رسانه‌ها و فرهنگ عمومی هم جوانی را به نماد موفقیت و کالایی کمیاب تبدیل کرده‌اند و همین نگاه، این گرایش را تقویت می‌کند.

نقش بحران میانسالی در شکل‌گیری این روابط چقدر پررنگ است؟

بسیار زیاد. در دوران میانسالی بسیاری از مردان با احساس از دست دادن فرصت‌ها، کاهش انرژی و نگرانی از آینده مواجه می‌شوند. این شرایط باعث می‌شود برخی برای فرار از واقعیت و بازسازی تصویر جوانی خود، به سراغ روابطی بروند که به آن‌ها احساس تازگی و شور زندگی بدهد. رابطه با یک دختر جوان در نگاه آن‌ها راهی برای مقابله با اضطراب ناشی از پیری است؛ هرچند این احساس تنها موقتی است و معمولاً به حل مسئله اصلی منجر نمی‌شود.

شرایط اقتصادی تا چه حد در گسترش این پدیده مؤثر بوده است؟

شرایط اقتصادی شاید مهم‌ترین محرک باشد. در جامعه‌ای که هزینه‌های زندگی، تحصیل و مسکن روزبه‌روز سنگین‌تر می‌شود و فرصت‌های شغلی پایدار وجود ندارد، جوانان ناچارند راه‌های جایگزین برای تأمین نیازهایشان پیدا کنند. وقتی آینده روشن اقتصادی در دسترس نباشد، پیشنهاد حمایت مالی از سوی فردی متمول، به‌ویژه برای جوانانی که در فشار معیشتی قرار دارند، جذاب جلوه می‌کند. در واقع، فقر و نابرابری اقتصادی زمینۀ باروری چنین روابطی است.

نبود الگوهای سالم برای روابط و ازدواج چه تأثیری بر این روند دارد؟

تأثیر زیادی دارد. مسیر رسمی ازدواج در ایران به شدت دشوار است؛ هزینه‌های بالا، فشارهای اجتماعی و نبود آموزش درست باعث می‌شود بسیاری از جوانان نتوانند وارد رابطه‌ای سالم و پایدار شوند. از سوی دیگر، رسانه‌ها مرتب روابطی را ترویج می‌کنند که بر اساس ظاهر، مصرف‌گرایی و رفاه تعریف شده‌اند. وقتی جوانان هم الگویی سالم نمی‌بینند و هم با سختی‌های ازدواج مواجه می‌شوند، طبیعی است که به سمت روابطی بروند که دست‌کم تأمین مالی و امنیت کوتاه‌مدت را فراهم کند.

چرا دختران کم‌سن وارد این روابط می‌شوند؟

عوامل متعددی در این انتخاب نقش دارند. برای برخی، فشارهای اقتصادی خانواده و هزینه‌های سنگین تحصیل و زندگی دلیل اصلی است. برای بعضی دیگر، خشونت یا بی‌توجهی عاطفی در خانه سبب می‌شود به دنبال پناهگاهی بیرون از خانواده بگردند. رسانه‌ها نیز نقش مهمی دارند؛ وقتی زندگی لوکس و پر زرق‌وبرق دائم نمایش داده می‌شود، دختران جوان خود را با آن مقایسه می‌کنند و احساس کمبود پیدا می‌کنند. علاوه بر این، بسیاری از دختران در این سن نیاز شدیدی به دیده‌شدن و تأیید دارند و مردان مسن با وعده‌ها و هدایا این نیاز را هدف قرار می‌دهند. متأسفانه نبود آموزش درست و کمبود حمایت اجتماعی نیز باعث می‌شود توانایی «نه گفتن» یا خروج از این روابط برایشان دشوار باشد.

این روابط چه پیامدهای روانی برای دختران به همراه دارد؟

پیامدها معمولاً سنگین است. بسیاری از دختران ارزشمندی خود را صرفاً بر اساس زیبایی و جوانی تعریف می‌کنند و همین باعث می‌شود اعتمادبه‌نفسشان شکننده شود. از سوی دیگر، آن‌ها در رابطه ممکن است احساس قدرت کنند، اما در عمق وجود خود احساس شیءوارگی و شرم را تجربه می‌کنند؛ همین تضاد هویتی مشکلات جدی برایشان به وجود می‌آورد. در آینده نیز اعتماد کردن به شریک برابر برایشان دشوار خواهد بود، چون روابط گذشته الگوی ناایمن در ذهنشان ساخته است. در کنار این‌ها، قضاوت و نگاه منفی جامعه فشار روانی مضاعفی ایجاد می‌کند.

آیا پسران جوان هم وارد چنین روابطی می‌شوند؟

بله، در قالب شوگرمامی. بسیاری از پسران به دلایل اقتصادی جذب زنان مسن‌تر و متمول می‌شوند. برخی هم انگیزه عاطفی دارند و رابطه با یک زن بزرگ‌تر را فرصتی برای تجربه حمایت و مراقبت می‌بینند؛ چیزی شبیه به جبران کمبودهای دوران کودکی. برای گروهی دیگر، بودن در کنار یک زن موفق و توانگر نوعی اعتبار اجتماعی محسوب می‌شود. اما این روابط نیز اغلب ناپایدارند و در درازمدت به بحران هویت، وابستگی و دشواری در ایجاد روابط سالم منجر می‌شوند.

در سطح اجتماعی، چه پیامدهایی از این پدیده دیده می‌شود؟

این نوع روابط آثار گسترده‌ای در جامعه دارند. نخست اینکه روابط انسانی به کالا و معامله تبدیل می‌شوند و معنای عاطفی خود را از دست می‌دهند. دوم، نهاد خانواده و ازدواج به شدت تضعیف می‌شود و جوانان کمتر به سراغ روابط پایدار می‌روند. سوم، نابرابری‌های جنسیتی و طبقاتی بازتولید و تقویت می‌شوند. در نهایت، وقتی بی‌اعتمادی اجتماعی افزایش یابد و ارزش‌های اخلاقی فرسوده شوند، جامعه با بحران انسجام روبه‌رو خواهد شد.

چه راهکارهایی برای کاهش این پدیده پیشنهاد می‌کنید؟

این مسئله تنها با نصیحت فردی حل نمی‌شود و نیازمند مداخلات چندجانبه است. در سطح روانشناختی باید مهارت‌های زندگی و عزت‌نفس جوانان تقویت شود و مراکز مشاوره در دسترس قرار گیرد. در سطح آموزشی و رسانه‌ای باید الگوهای سالم از روابط معرفی شوند و محتوای رسانه‌ها بازنگری شود تا مصرف‌گرایی ترویج نشود.

در سطح اقتصادی، ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار و حمایت از استقلال جوانان بسیار ضروری است. در سطح فرهنگی نیز باید گفت‌وگو درباره ارزش‌های واقعی زندگی و تقویت نهادهای مدنی جدی گرفته شود. تنها با ترکیب همه این اقدامات می‌توان امید داشت که روابط انسانی دوباره از منطق بازار فاصله بگیرند و به سمت پیوندهای سالم و برابر حرکت کنند.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

ساعت کاری ادارات و بانک‌ها تا پایان شهریور تغییر نمی‌کند