05

شهریور

1404


سیاسی

05 شهریور 1404 08:32 0 کامنت

این پرسش نه صرفاً یک انتخاب تاکتیکی بلکه تصمیمی راهبردی است که می‌تواند مسیر آینده ایران در نظام بین‌الملل را رقم بزند. بررسی مواضع جریان‌های سیاسی داخلی نشان می‌دهد که دو رویکرد اصلی در این خصوص وجود دارد: نخست، دیدگاه بدبینانه و نفی‌کننده هرگونه مذاکره در وضعیت نیمه‌بحرانی موجود؛ و دوم، دیدگاه متمایل به دیپلماسی که مذاکره را ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای جلوگیری از تشدید بحران‌ها می‌داند.

دیدگاه نخست: مخالفت با مذاکره

این دیدگاه بر اساس نوعی بدبینی ساختاری به نظام بین‌الملل و ماهیت سیاست غرب شکل گرفته است. از نظر طرفداران این رویکرد، روابط بین‌الملل عرصه‌ای مبتنی بر قدرت است و در چنین محیطی، «اعتماد» به‌تنهایی بی‌معناست. آنان بر سه محور اصلی تأکید می‌کنند:

۱. بدعهدی‌های مکرر غرب

تجربه برجام برای این جریان شاهدی روشن است؛ ایران به‌طور کامل به تعهدات خود عمل کرد، اما کشورهای اروپایی به دلیل فشار آمریکا و منافع داخلی‌شان از اجرای بخش اقتصادی توافق خودداری کردند. از دیدگاه این گروه، این رفتار نشان می‌دهد که تعهدات غرب مشروط و تابع موازنه قدرت است، نه اصول حقوق بین‌الملل. بنابراین در شرایط کنونی هرگونه مذاکره جدید تکرار تجربه‌ای شکست‌خورده خواهد بود.

۲.حمایت استراتژیک از اسرائیل

مخالفان معتقدند که پیوند راهبردی غرب و رژیم صهیونیستی یک متغیر ثابت در سیاست جهانی است و تغییرناپذیر خواهد بود. از نگاه آنان، مذاکره با طرفی که در عرصه امنیتی و نظامی علیه ایران و متحدانش صف‌آرایی کرده، به معنای مشروعیت‌بخشی به دشمنی ساختاری است.

۳ . هزینه ـ فایده در شرایط نیمه‌جنگی

تحلیل این جریان آن است که مذاکره در شرایط ضعف اقتصادی یا فشار سیاسی به معنای امتیازدهی یک‌طرفه است. آنان استدلال می‌کنند که دیپلماسی تنها زمانی کارآمد است که توازن نسبی قوا برقرار باشد. از این منظر، اولویت کنونی ایران باید «تقویت توان بازدارندگی نظامی» و «افزایش مقاومت اقتصادی» باشد، نه ورود به گفت‌وگویی که نتیجه آن چیزی جز افزایش فشار و باج‌خواهی غرب نخواهد بود.

به‌طور خلاصه، این جریان مذاکره را نه ابزاری برای مدیریت بحران، بلکه دامی برای محدودسازی قدرت ایران می‌داند.

دیدگاه دوم: موافقت با مذاکره

در نقطه مقابل، دیدگاه دوم بر مبنای واقع‌گرایی تدافعی و رویکردی عمل‌گرایانه به سیاست بین‌الملل شکل گرفته است. حامیان این رویکرد بر این باورند که توان نظامی ایران مؤلفه‌ای مهم در بازدارندگی است، اما معتقدند که بازدارندگی بدون دیپلماسی ناقص می‌ماند. در نگاه آنان، دیپلماسی نوعی «قدرت نرم» است که می‌تواند فشارهای اقتصادی و سیاسی را کاهش دهد و هزینه‌های تقابل نظامی را پایین بیاورد. و به نوعی دیپلماسی قدرت نرمی است که مکمل قدرت نظامی محسوب می شود.

تجربه نشان داده که در غیاب مذاکره، ائتلاف‌های سیاسی و اقتصادی علیه ایران تقویت می‌شوند. این گروه استدلال می‌کند که مذاکره ولو محدود می‌تواند شکاف‌هایی در جبهه غرب ایجاد کند و مانع اجماع کامل اروپا و آمریکا علیه ایران شود.

موافقان بر این باورند که تداوم فشار اقتصادی بدون هیچ روزنه دیپلماتیک، تهدیدی برای ثبات اجتماعی کشور خواهد بود. آنان تأکید می‌کنند که مذاکره لزوماً به معنای عقب‌نشینی نیست، بلکه می‌تواند فرصتی برای خرید زمان، کاهش فشار تحریم‌ها و ایجاد ظرفیت تنفسی در اقتصاد باشد.

نکته دوم تصویر ایران در افکار عمومی جهانی

از نگاه این جریان، نظام بین‌الملل تنها عرصه تعامل دولت‌ها نیست، بلکه افکار عمومی جهانی و رسانه‌ها نیز نقشی کلیدی دارند. امتناع کامل از مذاکره، این تصویر را تقویت می‌کند که ایران کشوری غیرمنعطف و جنگ‌طلب است. در حالی‌که حضور در میز مذاکره حتی اگر به نتیجه نرسد، ایران را کشوری مسئولیت‌پذیر و خواهان ثبات نشان می‌دهد.

به‌طور کلی، این جریان معتقد است که دیپلماسی ابزار اجتناب‌ناپذیر برای جلوگیری از تشدید بحران‌ها و مدیریت فشارهای خارجی است؛ حتی اگر دستاورد آن محدود باشد.سیاست خارجی ایران در قبال غرب در نقطه‌ای حساس و سرنوشت‌ساز قرار دارد. مخالفان مذاکره بر تجربه‌های تلخ بدعهدی و رفتار خصمانه غرب تأکید می‌کنند و مذاکره را بی‌نتیجه و پرهزینه می‌دانند. در مقابل، موافقان معتقدند که انکار کامل دیپلماسی کشور را به سمت انزوای عمیق‌تر، فشارهای اقتصادی گسترده‌تر و افزایش احتمال درگیری سوق خواهد داد.

آنچه روشن است، تصمیم‌گیری در این زمینه نمی‌تواند بر پایه هیجان، شعار یا تعصب سیاسی باشد. ضرورت امروز کشور، اتخاذ رویکردی واقع‌بینانه، ترکیبی و چندبعدی است؛ رویکردی که ضمن پاسداری از امنیت و استقلال ملی، مسیر بهره‌گیری هوشمندانه از ابزار دیپلماسی را نیز باز نگه دارد.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

ششمین مرحله جذب امریه سربازی وزارت ارتباطات فردا آغاز می‌شود