اقتصادی
پس از پایان جنگ جهانی دوم، دلار آمریکا بهعنوان ستون فقرات نظام مالی بینالمللی تثبیت شد. توافق برتون وودز در سال ۱۹۴۴، دلار را بهعنوان ارز مرجع جهانی معرفی کرد و آن را با پشتوانه طلا پیوند زد؛ تصمیمی که نهتنها جایگاه آمریکا را در اقتصاد جهانی تحکیم کرد، بلکه دلار را به نماد ثبات و قدرت اقتصادی بدل ساخت. با فروپاشی نظام برتون وودز در دهه ۱۹۷۰، دلار همچنان موقعیت ممتاز خود را حفظ کرد و به ارز غالب در مبادلات بینالمللی تبدیل شد. در دهههای بعد، دلار نقشی بیبدیل در تجارت جهانی ایفا کرد؛ از قیمتگذاری نفت و کالاهای اساسی گرفته تا ذخایر ارزی بانکهای مرکزی در سراسر جهان. شرکتهای چندملیتی، دولتها و نهادهای مالی بینالمللی، همگی برای انجام معاملات کلان و تأمین مالی پروژههای خود به دلار وابسته بودند. این وابستگی، نهتنها قدرت اقتصادی آمریکا را تقویت کرد، بلکه به واشنگتن امکان داد تا از دلار بهعنوان ابزاری ژئوپلیتیکی بهره گیرد. با این حال، در سالهای اخیر نشانههایی از تزلزل در این سلطه تاریخی پدیدار شدهاند. رشد بدهیهای داخلی آمریکا، بیاعتمادی فزاینده به سیاستهای پولی فدرال رزرو، و تلاش کشورها برای کاهش وابستگی به دلار، همگی پرسشی بنیادین را پیش روی اقتصاد جهانی قرار دادهاند: آیا امپراتوری دلار در حال فرسایش از درون است؟ و اگر چنین است، پیامدهای آن برای نظم مالی بینالمللی چه خواهد بود؟
نشانههای فرسایش داخلی
یکی از مهمترین نشانههای فرسایش داخلی امپراتوری دلار، رشد بیسابقه بدهی ملی ایالات متحده است. طبق دادههای رسمی، بدهی عمومی آمریکا از مرز ۳۴ تریلیون دلار عبور کرده و نسبت آن به تولید ناخالص داخلی به سطوحی رسیده که پیشتر تنها در دوران جنگ یا بحرانهای مالی تجربه شده بود. این وضعیت، نتیجه سالها سیاستهای انبساطی پولی، کاهش مالیاتها و افزایش هزینههای نظامی و رفاهی است. تورم فزاینده، که در پی تزریق گسترده نقدینگی و اختلالات زنجیره تأمین جهانی تشدید شد، نهتنها قدرت خرید دلار را کاهش داده، بلکه اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی به پایداری مالی آمریکا را با چالش مواجه کرده است.
در سطح بینالمللی نیز نشانههایی از تضعیف اعتماد به دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی مشاهده میشود. سهم دلار در ذخایر ارزی بانکهای مرکزی جهان که در دهههای گذشته همواره بالای ۶۰ درصد بود، اکنون به حدود ۵۸ درصد کاهش یافته و روندی نزولی را تجربه میکند. این کاهش، نهتنها حاصل نگرانیها از سیاستهای مالی آمریکا، بلکه نتیجه تلاشهای هدفمند کشورهایی چون چین، روسیه، و حتی برخی اقتصادهای نوظهور برای تنوعبخشی به سبد ارزی خود است. این کشورها با افزایش ذخایر یورو، یوان، و طلا، در پی کاهش وابستگی راهبردی به دلار هستند.نمونههای عملی این تغییر رویکرد را میتوان در توافقهای تجاری دوجانبه و منطقهای مشاهده کرد که با ارزهای غیردلاری منعقد میشوند. چین و روسیه بخش قابل توجهی از مبادلات انرژی خود را با یوان و روبل انجام میدهند؛ هند و امارات متحده عربی نیز توافقهایی برای استفاده از روپیه و درهم در تجارت دوجانبه امضا کردهاند. حتی برخی کشورهای اروپایی نیز در معاملات با ایران و سایر شرکای غیرغربی، بهدنبال سازوکارهایی هستند که دلار را دور بزنند. این روند، اگرچه هنوز فراگیر نشده، اما نشانهای روشن از تزلزل تدریجی جایگاه دلار در معماری مالی جهانی است.
ظهور آلترناتیوها
یکی از مهمترین تحولات در عرصه پولی بینالمللی، توسعه ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی (CBDC) است که میتواند نظم سنتی مبتنی بر دلار را به چالش بکشد. چین در این زمینه پیشگام بوده و با راهاندازی آزمایشی یوان دیجیتال در چندین شهر بزرگ، زیرساختهای فنی و حقوقی لازم برای گسترش آن را فراهم کرده است.
هدف اصلی این پروژه، نهتنها ارتقاء کارایی پرداختهای داخلی، بلکه تسهیل تجارت فرامرزی بدون نیاز به واسطههای دلاری است. در صورت موفقیت، یوان دیجیتال میتواند به ابزاری برای تسویه حسابهای منطقهای در آسیا و حتی فراتر از آن تبدیل شود و بدین ترتیب بخشی از تقاضای جهانی برای دلار را کاهش دهد.
در کنار تحولات فناورانه، بازگشت به داراییهای فیزیکی مانند طلا نیز بهعنوان واکنشی به بیثباتیهای مالی و ژئوپلیتیکی مورد توجه قرار گرفته است. طبق گزارشهای صندوق بینالمللی پول و شورای جهانی طلا، بانکهای مرکزی در سالهای اخیر بهطور بیسابقهای اقدام به خرید طلا کردهاند؛ بهویژه کشورهایی که در معرض تحریمهای مالی یا نوسانات ارزی قرار دارند. این روند نشاندهنده کاهش اعتماد به ارزهای فیات و تلاش برای تقویت پشتوانه ذخایر ارزی با داراییهایی است که مستقل از سیاستهای پولی ایالات متحده عمل میکنند.
افزایش تقاضا برای طلا و داراییهای امن، در کنار گسترش ارزهای دیجیتال دولتی، نشاندهنده شکلگیری تدریجی یک معماری مالی چندقطبی است. در این ساختار، دلار دیگر تنها گزینه معتبر برای ذخیره ارزش و تسویه حسابهای بینالمللی نخواهد بود. اگرچه این آلترناتیوها هنوز در مراحل اولیه توسعه قرار دارند، اما روندهای موجود حاکی از آناند که کشورها بهدنبال بازتعریف وابستگیهای پولی خود هستند؛ اقدامی که در بلندمدت میتواند سلطه تاریخی دلار را به چالش بکشد و زمینهساز تحولات بنیادین در نظام مالی جهانی شود.
واکنش واشنگتن
در مواجهه با نشانههای تضعیف جایگاه دلار، فدرال رزرو ایالات متحده مجموعهای از سیاستهای پولی را برای حفظ جذابیت این ارز در بازارهای جهانی بهکار گرفته است. افزایش نرخ بهره در دورههای تورمی، کنترل نقدینگی، و تلاش برای مهار تورم ساختاری، از جمله اقدامات کلیدی در این راستا بودهاند. این سیاستها، اگرچه در کوتاهمدت موجب تقویت ارزش دلار و جذب سرمایههای خارجی شدهاند، اما در بلندمدت میتوانند با افزایش هزینههای استقراض و کاهش رشد اقتصادی داخلی، چالشهایی برای پایداری مالی
آمریکا ایجاد کنند. با این حال، حفظ
جذابیت دلار بهعنوان دارایی امن همچنان در اولویت سیاستگذاران پولی واشنگتن قرار دارد.
در سطح ژئوپلیتیکی، ایالات متحده از قدرت دلار بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی بر رقبا و مخالفان خود بهره میگیرد. تحریمهای مالی علیه کشورهایی چون ایران، روسیه، و ونزوئلا، که شامل محدودسازی دسترسی به نظام پرداخت دلاری و بلوکهسازی داراییهاست، نمونهای بارز از این رویکرد است. این اقدامات، اگرچه در کوتاهمدت مؤثر بودهاند، اما در بلندمدت موجب تحریک کشورها به ایجاد سازوکارهای موازی و کاهش وابستگی به دلار شدهاند. بهویژه پس از تحریمهای گسترده علیه روسیه در پی بحران اوکراین، بسیاری از کشورها بهطور جدی به فکر تنوعبخشی ارزی و ایجاد سیستمهای پرداخت مستقل افتادهاند.
سیاسیسازی دلار بهعنوان ابزار فشار، پیامدهایی فراتر از حوزه مالی دارد. این رویکرد، اعتماد به بیطرفی نظام مالی بینالمللی را خدشهدار کرده و موجب شکلگیری گفتمانهایی درباره لزوم اصلاح ساختارهای پولی جهانی شده است. کشورهایی که در معرض تهدید تحریم قرار دارند، بهدنبال تقویت همکاریهای منطقهای، استفاده از ارزهای محلی، و توسعه فناوریهای پرداخت مستقل هستند. در نتیجه، هرچند دلار هنوز جایگاه مسلط خود را حفظ کرده، اما استفاده ابزاری از آن بهعنوان سلاح ژئوپلیتیکی، روند فرسایش تدریجی اعتماد جهانی به این ارز را تسریع کرده و زمینهساز ظهور نظم مالی چندقطبی در آیندهای نهچندان دور شده است.
فروپاشی یا بازتعریف؟
فرسایش تدریجی سلطه دلار، پرسشی بنیادین را در برابر اقتصاد جهانی قرار داده است: آیا این روند به فروپاشی جایگاه دلار منجر خواهد شد یا صرفاً بازتعریفی از نقش آن در نظم مالی بینالمللی رقم خواهد خورد؟ شواهد موجود نشان میدهند که اگرچه دلار همچنان بخش عمدهای از ذخایر ارزی و مبادلات جهانی را در اختیار دارد، اما روندهای ساختاری و سیاسی در حال تضعیف انحصار آن هستند. این فرسایش، نه بهصورت ناگهانی، بلکه در قالب تغییرات تدریجی و انباشتهشونده رخ میدهد؛ تغییراتی که ممکن است در نهایت به کاهش نقش دلار بهعنوان ارز بیرقیب منجر شوند.
در این میان، چند سناریوی محتمل قابل تصور است. نخست، شکلگیری نظام ارزی چندقطبی که در آن دلار، یورو، یوان، و سایر ارزهای منطقهای بهطور همزمان نقشهای مکمل ایفا میکنند. دوم، تقویت ارزهای دیجیتال دولتی و منطقهای که میتوانند در تسویه حسابهای بینالمللی جایگزین دلار شوند. و سوم، اصلاحات داخلی در ساختار مالی آمریکا، از جمله کنترل بدهی، بازنگری در سیاستهای پولی، و تقویت شفافیت مالی، که میتواند اعتماد جهانی به دلار را احیا کند. هر یک از این سناریوها، بسته به تحولات ژئوپلیتیکی و فناوری، مسیر متفاوتی را برای آینده دلار ترسیم میکنند.
با این حال، تحلیل این روند نیازمند نگاهی بلندمدت و چندلایه است. سلطه دلار نهتنها حاصل قدرت اقتصادی آمریکا، بلکه نتیجه دههها نهادسازی، اعتمادسازی، و پیوندهای عمیق با ساختارهای مالی جهانی است. بنابراین، هرگونه تحول در جایگاه دلار، مستلزم تغییرات بنیادین در روابط بینالمللی، زیرساختهای پرداخت، و ترجیحات سرمایهگذاران است. در چنین بستری، فروپاشی کامل دلار بعید به نظر میرسد؛ اما بازتعریف نقش آن در قالب یک ارز قدرتمند اما غیرانحصاری، سناریویی واقعگرایانهتر و قابل انتظار خواهد بود.
جمعبندی روندهای کلیدی
بررسی روندهای اخیر نشان میدهد که سلطه تاریخی دلار با چالشهایی چندوجهی مواجه شده است؛ از بدهیهای فزاینده و سیاستهای انبساطی پولی در داخل ایالات متحده گرفته تا کاهش اعتماد بینالمللی و ظهور آلترناتیوهایی چون ارزهای دیجیتال دولتی و طلا. این تحولات، اگرچه هنوز به نقطه گسست نرسیدهاند، اما نشانههایی روشن از تزلزل تدریجی در جایگاه بیرقیب دلار هستند. واکنشهای واشنگتن، از جمله افزایش نرخ بهره و استفاده ابزاری از دلار در تحریمهای اقتصادی، نهتنها نتوانستهاند این روند را معکوس کنند، بلکه در مواردی موجب تسریع آن شدهاند.
در چنین شرایطی، فرسایش دلار پیامدهایی فراتر از حوزه مالی دارد و میتواند به بازترسیم معماری قدرت در نظام بینالمللی منجر شود. کاهش نقش دلار، به معنای تضعیف ابزارهای نفوذ اقتصادی آمریکا و افزایش پیچیدگی در مبادلات جهانی خواهد بود. از اینرو، بازاندیشی در سیاستهای پولی، اصلاح ساختارهای مالی، و تقویت همکاریهای چندجانبه برای حفظ ثبات و اعتماد در نظام ارزی جهانی ضروری است. آینده دلار نه در فروپاشی ناگهانی، بلکه در بازتعریف هوشمندانه و تطبیقپذیر با واقعیتهای نوظهور رقم خواهد خورد.
روزنامه صبح ساحل
جدیدترین اخبار
رکورد معاملات شمش طلا در بورس کالا شکسته شد
سه کشتیگیر ایرانی دوپینگ کردند/ محرومیت ۳ ساله برای سهیلی و رضایی
حواشی هفته
چهارمین مرحله معوقات متناسبسازی ۱۴۰۳ بازنشستگان فولاد پرداخت شد
محمدعلی آموزگار؛ قاضی، وکیل و نمایندهای برای توسعه بنادر جنوب
خواجه عطا؛ حکمرانی فراموششده در جغرافیای هرمز
بندرعباس؛ از جرون تا قلب تپنده تجارت خلیج فارس
برای یادگیری هنر، هیچ وقت دیر نیست
والیبالیستهای ایران با شکست قزاقستان استارت زدند
اعزام دختران هرمزگانی به مسابقات قهرمانی کشور
احتمال بروز گرد و خاک و کاهش کیفیت هوا در برخی نقاط هرمزگان
فایل کتابهای درسی سال تحصیلی ۱۴۰۵–۱۴۰۴ منتشر شد
شهریه مدارس غیردولتی اعلام شده/ اخذ شهریه بیشتر با توافق خانواده صورت می گیرد
دوگانهسوز کردن رایگان خودروهای شخصی کلید خورد
مطالبه خسارت تاخیر تادیه در حقوق ایران
شنبه یکم شهریورماه ادارات هرمزگان تعطیل شد