30

مرداد

1404


حوادث

22 مرداد 1404 09:22 0 کامنت

کامیونی پر از امید

ساعت سه بعدازظهر است؛ اینجا بندرعباس، گرما به پنجاه درجه رسیده و رطوبت مثل دیواری سنگین بر هوا نشسته. بانویی خیر یکی‌یکی بسته‌ها را به کامیون منتقل می‌کند. لحظاتی بعد کامیون در حیاط ساختمان انجمن حمایت از خانواده زندانیان توقف می‌کند. درون آن، کیسه‌های بزرگ برنج، بسته‌های رنگارنگ مواد غذایی و کارتن‌های روغن، بانظم کنار هم چیده شده‌اند. زنی با چهره‌ای مصمم، از روی سکو بالا می‌رود، بسته‌ای را برمی‌دارد و به دستان لرزان مادری می‌دهد. ۵۱۰ کیلو برنج و ده‌ها بسته معیشتی برای ۵۰ خانواده تهیه‌شده بود، سهمی از نذری که او از ته قلب ادا می‌کرد. برای او این فقط کمک نیست، اربعین موعد وفای به قولی است که سال‌ها پیش، در روزی پر از اشک و دعا و در صحن نورانی حرم حضرت معصومه (س) بسته شد. همان‌جا که با گامی معجزه‌آسا به زندگی بازگشت و عهد کرد هرسال، بخشی از زندگی و توانش را خرج امید دیگران کند.

ریشه‌های عشق به کمک

نسترن شهبازی متولد ۱۳۶۹، بانویی با اصالت کرد اهل کرمانشاه که کودکی و نوجوانی‌اش را در تهران گذراند و ۱۵ سال پیش به بندرعباس آمد، از همان روزهای نوجوانی شوق کمک به دیگران را در دل داشت.

اولین حقوقش از مربی‌گری را تا ۸۰ درصد به نیازمندان بخشید و به خود قول داد روزی بتواند دست‌های بیشتری را بگیرد. می‌گفت: "با هر کمکی خداوند هزار برابر به من برکت داده و هزار برابر زندگی ساخته، زندگی‌ام یک‌شبه عوض‌شده و همه مدیون کار خیر هستم". اما شروع کار در بندرعباس آسان نبود، غریبه‌ای بود که باشگاه‌ها به او اعتماد نمی‌کردند. با پشتکار، توانست جایگاه خود را به‌عنوان مربی پیدا کند و پس از دو سال و نیم، باشگاه خود را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های ورزشی بندرعباس تأسیس و مدیریت کند.

حادثه‌ای که همه‌چیز را متوقف کرد

سال ۹۵، یک تمرین سنگین ورزشی، پای چپ شهبازی را فلج کرد. رباطش پاره شد و عصب پایش از بین رفت. بهترین پزشکان و متخصصان گفتند عصب از بین رفته و او دیگر هرگز قادر به راه رفتن مثل گذشته نخواهد بود. مربی‌گری باید تمام می‌شد. شش ماه با عصا و واکر گذشت. شاگردانش کمتر شدند و اعتماد به‌نفسش رو به افول رفت. آینده ورزشی‌اش در هاله‌ای از ابهام فرورفت.

معجزه در حرم حضرت معصومه (س)

در شبی پر از ناامیدی در یکی از شب‌های شهریورماه، او خوابی دید که مسیر زندگی‌اش را عوض کرد. خودش را در حرم حضرت معصومه (س) می‌دید که شفا گرفته است. صبح که خواب را برای همسرش که پسرعمه‌اش هم هست تعریف کرد، او بدون لحظه‌ای تردید بلیت گرفت. همان روز، از بندر به تهران و سپس با ماشین به قم رفتند.

آن روز، پرتوی خورشید در ‌غروب بر گنبد طلایی می‌تابید. شهبازی با "واکر" در دستان لرزانش از درب حرم وارد شد، هر قدمش پر از امید و بیم بود. فرش‌های لاجوردی زیر پا و رایحه گلابی که از حوضچه‌های ورودی برمی‌خاست، او را به آرامشی عجیب می‌برد. همهمه زائران، نوای مداحی از گوشه صحن و نگاه‌های پر از دعا، فضای حرم را پرکرده بود. او با بغض سنگین و دلی شکسته رو به ضریح ایستاد، دستش را به شبکه‌های سبزرنگ آن گرفت و اشک‌هایش بی‌وقفه سرازیر شد.

تنها خواسته‌اش این بود که دوباره بتواند راه برود.پس از دعا و توسل، بیست دقیقه بعد، کنار آبخوری با همسرش قرار داشت. دقایقی بعد، گویی باری از روی دوشش برداشته شد. احساس کرد پاهایش سبک‌تر از همیشه‌اند. کنار آبخوری حرم، همسرش که با نگرانی نگاهش می‌کرد، گفت: «نسترن… بچرخ ..» و او بی‌اختیار چرخید. انگار عضلات و اعصابش یک‌باره فرمان بازگشت به زندگی گرفته بودند. همان‌جا فهمید که پاهایش دوباره فرمان می‌برند. "واکر" را همان لحظه به یکی از خادمان بخشید. با اشک و لبخند، دور صحن آینه‌ها را با پای خودش پیمود، زیر سقف‌هایی که هزاران تکه آینه نور گنبد را در خود منعکس می‌کردند. صدای زائران در گوشش مثل نغمه‌ای از امید می‌پیچید و او همان لحظه فهمید که زندگی‌اش مسیر تازه‌ای پیداکرده است؛ مسیری که از شفا آغاز می‌شود و به خدمت ختم.

نذری که امید را زنده کرد

شهبازی همان روز نذر کرد که هرسال در روز اربعین یکی از بزرگ‌ترین کمک‌های زندگی‌اش را انجام دهد، یا زندانی آزاد کند یا بسته‌های معیشتی را به خانواده‌های بی‌درآمد برساند. تاکنون مجموع این کمک‌ها به بیش از دو میلیارد تومان رسیده است. امسال هم، با ۳۵۰ میلیون تومان، ۵۱۰ کیلو برنج برای ۵۰ خانواده تحت پوشش انجمن حمایت از خانواده زندانیان تهیه شد.

او با همکاری انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان، ده‌ها کیسه برنج و صدها بسته غذایی به خانواده‌های نیازمند رسانده است.

اربعین، فرصتی برای همدلی واقعی

الهام پور دهقان، معاون دادستان بندرعباس در اجرای احکام، می‌گوید: "این بانوی خیر، سال‌هاست در کنار ماست، از آزادی زندانیان تا تأمین بسته‌های معیشتی. نذرهای او در اربعین فرصتی است تا کسانی که عشق به امام حسین دارند، کمک‌های خود را به دست نیازمندان برسانند،این حمایت‌ها جلوه‌ای از همدلی و محبت به اهل‌بیت است".

از گواهینامه‌های جهانی تا نذر اربعین

امروز، این بانو نه‌تنها به زندگی ورزشی‌اش برگشته و باشگاه خود را مدیریت می‌کند، بلکه با هر قدمی که برمی‌دارد، یاد روزهایی را زنده می‌کند که قدم برداشتن برایش یک آرزو بود. وی نه‌تنها در مسیر کمک به نیازمندان پیشرو است، بلکه در عرصه ورزش نیز موفق به کسب گواهینامه بین‌المللی شوتوکان جهانی و گواهینامه رسمی شیتوریو از فدراسیون ایران شده و با تلاش روزافزون، مدارک ارزشمندی همچون مربیگری آمادگی جسمانی، کارشناسی تربیت‌بدنی، مربی بدنسازی و فیتنس، مربی TRX، مربی CX، آموزش حرکات اصلاحی، مربیگری پیلاتس، مربیگری اسکیت سرعت، مربیگری دفاع شخصی، مربیگری ژیمناستیک و مربیگری ایروبیک و...را کسب کرده است.

باوجود این افتخارات ورزشی، او خدمت به مردم را بزرگ‌ترین مدال زندگی‌اش می‌داند. برای وی، شفا و موفقیت شخصی تنها نقطه آغاز بود، مسیری که با هر گواهینامه و هر گام ورزشی، پررنگ‌تر شد و امروز در قالب نذرهای اربعین، آزادی زندانیان و رساندن بسته‌های معیشتی به خانواده‌های بی‌درآمد، ادامه دارد. او ثابت کرده که قوی‌ترین عضله انسان، قلبی است که برای دیگران می‌تپد.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

شنبه یکم شهریورماه ادارات هرمزگان تعطیل شد