30

مرداد

1404


فرهنگی و هنری

15 مرداد 1404 08:48 0 کامنت

مردی که پیاده از لابه‌لای ماشین‌ها می‌آمد با صدای بلند گفت:« بی خودی بوق نزنید، راه بسته‌ست.» راننده‌ی ماشین بغلی‌مان پرسید «چرا؟» مرد گفت «سر چهارراه یکی از بالای ساختمون می‌خواد خودش رو بندازه پایین. کلی ماشین آتش نشانی و آمبولانس اومده‌ن. پلیس هم راه رو بسته.» زنی که جلو نشسته بود پرسید «پیره یا جوون؟» مرد گفت «مثل این که جوونه.» راننده گفت:«ببین چطور مردم رو اسیر کرده‌ها.»

مردی که عقب کنارم نشسته بود گفت «کسی که می‌خواد خودش رو بندازه پایین که از این بازی‌ها در نمی‌آره. می‌ندازه و خلاص.»

راننده گفت «این کارها همه‌ش برای جلب توجهه.» زن گفت «یعنی چه‌ش شده که شب عیدی می‌خواد خودش رو بکشه؟» راننده گفت «هیچی... همه‌ش اداست.» مردی که کنار من بود گفت «اگه می‌خواد خودش رو بندازه پایین کاش زودتر بندازه خیابون باز شه. هزار تا کار داریم.» همان موقع ماشین‌ها آرام آرام شروع به حرکت کردند و خیابان باز شد.

سروش صحت(تاکسی نوشت)

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

شنبه یکم شهریورماه ادارات هرمزگان تعطیل شد