اجتماعی
جنگ 12 روزه، به اعتقاد بسیاری، از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان تاریخ انقلاب را به پیش و پس از آن تقسیم کرد. چرایی این اهمیت را میتوان از این جهت برشمرد که این جنگ در کنار نمایش قدرتهای موشکی، بسیاری از کاستیهای سیاستگذاری کشورمان را به صورتی ناگهانی و بالاجبار آشکار کرد. یکی از ضعفهای جدی که در طی این جنگ به چشم میخورد، ضعف در مدیریت رسانهای و افکار عمومی بود. وقایع نفسگیر جنگ ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، فارغ از نتایج نظامی و بازدارندگیهای متقابل، یک نکتهی بنیادین را بار دیگر آشکار کرد: در عصر رسانه، پیروزی در میدان کافی نیست؛ جنگ اصلی در میدان روایتها، افکار عمومی و تصویرسازی جهانی در جریان است.
به گزارش روزنامه صبح ساحل، در روزهایی که حملات سنگین موشکی ایران به پایگاههای حیاتی نظامی اسرائیل در حیفا، تلآویو و صحرای نقب جریان داشت و سامانههای پدافندی اسرائیل ناکام یا نیمهموفق عمل میکردند، رسانههای غربی تلاش گستردهای کردند تا شکست نظامی اسرائیل را با پوشش خبری مداوم از خسارات ایران، خنثی کنند.
شبکههایی مانند CNN،DW و حتی الجزیره انگلیسی، بیشتر بر انفجارهای محدود در اصفهان و حملات سایبری به زیرساختهای شهری تمرکز داشتند و از تخریبهای گسترده در خاک اسرائیل، تصاویری پخش نکردند.
در مقابل، انتشار یک ویدئو توسط خبرنگار ایرانی از «آتش گرفتن پالایشگاه حیفا» که بهسرعت در شبکههای اجتماعی ترند شد، نشان داد که چگونه حتی یک روایت تصویرمحور میتواند قواعد نبرد رسانهای را تغییر دهد. اما پرسش اینجاست: چرا تنها یک یا دو نمونه موفق از چنین روایتهایی داریم؟ چرا این روایتها، محدود و موردیاند؟
نبود قرارگاه رسانهای واحد در شرایط جنگی
در جریان جنگ، شاهد انتشار چندباره اطلاعات متناقض از منابع رسمی و غیررسمی بودیم. برای مثال، آمار تلفات اسرائیل در برخی رسانههای داخلی با مبالغه یا بدون منبع دقیق منتشر شد و پس از آن از سوی رسانههای جهانی بهانهای برای تردید در کل روایت ایران قرار گرفت؛ و این نبود یک «اتاق عملیات رسانهای ملی» که بهصورت متمرکز، دقیق، سریع و چندزبانه روایت رسمی را مدیریت کند، بهوضوح احساس شد.
در روزهای اول تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان، ادعا شد تعدادی از جنگندههای F35 در خاک ایران ساقط شده است. ارتش نیز به طور رسمی، با انتشار بیانیهای، خبر سرنگونی این جنگندهها را منتشر کرد که فوراً از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم، تکذیب شد.
این در حالی است که در روزهای پس از جنگ، به صورت مداوم این پالس در فضای رسانهای تکرار میشد که ایران نه تنها جنگندهای ساقط نکرده، بلکه حتی توان مقابله و رهگیری آن را هم نداشته است. در این خصوص، نه تنها اتاق فکر رسانهای پاسخی درخور نداد، بلکه علناً رسانههای غربی و مخالف جمهوری اسلامی ایران، روایات خود را در افکار عمومی به عنوان روایت اصلی جا زدند.
فارغ از این مساله، پس از گذشت بیش از یک ماه از پایان جنگ 12 روزه، هنوز تکلیف این ادعا که تعدادی F35 در کشورمان ساقط شده، به طور دقیق مشخص نشده است. این عدم اقناع افکار عمومی، باعث خواهد شد تا سایر روایتهای مطرحشده از سوی نهادهای رسمی ایران، اعتبار گذشته را نداشته باشند.
غفلت از افکار عمومی جهانی؛ یک ضعف تکراری
در شرایطی که حمایت عمومی از رژیم صهیونیستی در میان جوامع غربی بهشدت کاهش یافته، این جنگ فرصت کمنظیری برای جلب همدلی افکار عمومی جهانی علیه جنگطلبی اسرائیل بود.
رژیم صهیونیستی در روزهای آغازین حملات، با استفاده از منابع خبری همسو در رسانههای آمریکایی و اروپایی، تلاش کرد تا این اقدام خود را با عناوین مضحک خودشان از قبیل «پیشدستی دفاعی» و «مقابله با تهدید هستهای ایران» معرفی کند. عناوینی چون «حمله دقیق اسرائیل به مراکز موشکی ایران» یا «حملات پیشگیرانه علیه تهدید فوری» بارها در خروجی رسانههایی مانند CNN، Times of Israel، و Sky News قرار گرفت.
به عنوان مثال، آنچه که طول جنگ میتوانست بهتر و بیشتر بدان پرداخته شود، انفجار فاجعهآمیز میدان تجریش بود که با هر نوع دیدگاهی، جنایت جنگی محسوب میشد.
حادثهای که نهتنها نشانهای آشکار از انتقال جنگ به قلب پایتخت بود، بلکه از نظر رسانهای نیز میتوانست نقطه چرخشی برای جلب افکار عمومی جهانی باشد.
اما روایت این انفجار، با وجود تلفات انسانی و آسیب روانی گسترده در میان مردم، بهطور حداقلی و صرفاً در قالب خبر رسمی منتشر شد.
در حالیکه در حوادث مشابه در پاریس یا لندن، تصاویر چهرههای خونآلود، گزارشهای عاطفی از بازماندگان و بازتاب گسترده در رسانههای جهان، یک کمپین همدلی جهانی میسازد، انفجار تجریش بدون روایت انسانی و تصویری، تنها یک «خبر کوتاه» باقی ماند. این در حالی است که پایتخت کشورمان، قربانی تروریسم دولتی یک رژیم متجاوز بود.
بنابراین اگر حتی یک گزارش تصویری از خانوادههای داغدیده، صحنه انفجار، یا گفتوگوی کوتاه با کودکی که در آن میدان وحشتزده شده، به زبانهای مختلف تولید و در فضای مجازی جهانی منتشر میشد، میتوانست روایتسازی رژیم صهیونیستی را دچار اختلال جدی کند.
ضرورت اتاق فرمان رسانهای در شرایط بحرانی
در سالهای گذشته، معمولا در حوادث خاص ملی، شورای عالی امنیت ملی جلسههایی را به طور خاص با رسانهها و فعالان رسانهای برگزار میکرد و هدف این جلسات اعلام یک صدای واحد و کنترل افکار عمومی در کشور بود. خلا چنین ساز و کاری در جنگ 12 روزه، کاملا حس میشد.
این در حالی است قرارگاههایی که در ایام جنگ شکل گرفته بودند (مانند هنرمندان جنگاور) و نهادهایی که به طور مستقل در بحث رسانهای فعالیت داشتند،
به طور مشخص برای اقناع افکار عمومی، موفق ظاهر نشدند و میشد با استفادهی بهتر از ظرفیت رسانههای مستقل، این ضعف جبران شود.
در ساختار رسانهای خوب و تاثیرگذار، باید روایت رسمی با هماهنگی، سرعت و چندزبانه منتشر شود؛ مستندسازان، خبرنگاران و رسانههای مستقل داخلی و بینالمللی در تولید روایتهای انسانی و تصویری مشارکت داشته باشند و پاسخهای روایتمحور به دروغپردازیهای دشمن طراحی و منتشر شود.
همچنین باید بخشی از تمرکز سیاست رسانهای کشور از اطلاعرسانی صرف به اقناع افکار عمومی جهانی منتقل شود.
در حالی که شهروندان غربی در فضای مجازی روایتها را قضاوت میکنند، بازتاب تصویر ایران تنها در رسانههای رسمی، کافی نیست.
جدیدترین اخبار
چرا مردان با یک سرما خوردگی زمین گیر میشوند؟
شکایت باشگاه پرسپولیس از استقلال به سازمان لیگ و AFC
جدیدترین جزئیات از تیراندازی در نزدیکی کاخ سفید
قیمت بنزین ابتدا از خودروهای دولتی افزایش مییابد
هشدار سازمان غذا و دارو نسبت به خروج غیرقانونی دارو از کشور
سارق حرفه ای با ۶ فقره سرقت در بندرعباس دستگیر شد
شیوه نامه کنترل بیماری های حاد تنفسی در مدارس ابلاغ شد
در جنگ 12 روزه برنامهریزی 20 ساله دشمن شکست خورد
بهرهبرداری از طرحهای عمرانی و محرومیتزدایی در هرمزگان با حضور فرمانده کل سپاه پاسداران
قهرمانی دو وزنهبردار ایرانی در روز نخست رقابتهای جام فجر
پیروزی قاطع ایران برابر عراق در آغاز انتخابی جام جهانی 2027
آغاز عرضه ۶ مدل خودروی وارداتی از شنبه
سکه امامی به ۱۱۹ میلیون تومان رسید
رهبر انقلاب تا دقایقی دیگر با مردم ایران سخن میگویند
آغاز ثبتنام قطعی حج 1405 از 15 آذر
همه نمایندگان سیمکارت سفید دارند!