31

مرداد

1404


اجتماعی

11 مرداد 1404 09:48 0 کامنت

افسردگی پنهان چیست؟

افسردگی پنهان حالتی‌ست که در آن، فرد تمامی یا بخش‌هایی از ملاک‌های افسردگی را تجربه می‌کند، اما آن را پنهان می‌سازد یا به‌گونه‌ای آن را از خود و دیگران انکار می‌کند.

در بسیاری از نوجوانان، به ‌ویژه دختران، این پنهان‌سازی ناشی از عوامل متعددی است: ترس از قضاوت، فشار برای شاد بودن، هنجارهای خانوادگی، یا باور به اینکه رنج روانی نشانه ضعف است. در پژوهشی منتشر شده درسال ۲۰۲۲ در مجله سلامت نوجوانان آمده است که حدود ۴۰٪ از نوجوانانی که تست‌های روان‌سنجی آن‌ها نشانگر علائم افسردگی متوسط تا شدید بود، خود را خوب یا کاملا طبیعی توصیف کرده بودند. این گسست بین درون و بیرون، هسته‌ی پنهان‌کاری افسردگی است.

سکوت به‌مانند مکانیزم بقا

در بسیاری از فرهنگ‌ها، از جمله در جامعه‌ی ایران، دختران از کودکی با پیام‌هایی چون نجابت، صبوری، گذشت و کنترل هیجانات تربیت می‌شوند. این پیام‌ها، هرچند در ظاهر فضیلت ‌محورند، اما در عمل اغلب به «سرکوب احساسات» می‌انجامند.

سکوت در برابر غم، درد، عصبانیت یا حتی اعتراض، به‌مرور به الگوی رفتاری غالب تبدیل می‌شود. این سکوت، در سنین نوجوانی که مرحله‌ی انفجار هیجانات و بحران هویت است، بسیار آسیب‌زاست. وقتی دختر نوجوان نتواند احساسات خود را بیان کند آن‌ها را درونی می‌کند. این درون‌ریزی هیجانات، منجر به انباشته شدن اضطراب، شرم و اندوه درونی می‌شود که به ‌تدریج بروز رفتاری خود را می‌یابد: نه در فریاد، بلکه در اشک‌های شبانه، بی‌خوابی، اختلال در اشتها، گوشه‌ گیری پنهان یا حتی نمرات درخشان در مدرسه که قرار است توجه کسی را جلب نکند.

بدن به‌مثابه صحنه‌ی تخلیه‌ی روان

یکی از نگران ‌کننده‌ترین پیامدهای افسردگی پنهان در میان دختران نوجوان، خودزنی پنهان است. برخلاف تصور رایج که خودزنی را تنها بریدن دست‌ها با تیغ می‌داند، طیف گسترده‌تری از رفتارهای خودآزارانه در این دسته قرار می‌گیرند: کوبیدن سر به دیوار، کندن پوست، گرسنگی دادن به خود (آنورکسیا)، پرخوری و استفراغ عمدی (بولیمیا)، یا حتی استفاده افراطی از وسایل آرایشی برای پنهان کردن خود واقعی.

در مطالعه‌ای انجام ‌شده در سال 2021 در دانشگاه شفیلد ، ۶۳ درصد دختران نوجوانی که افسردگی متوسط تا شدید داشتند، شکلی از خودزنی پنهان را تجربه کرده بودند. بسیاری از آن‌ها گزارش دادند که این رفتار، نوعی بیان‌گری موارد غیرقابل گفتن بوده، گویی جسم، زبانِ روان می‌شود. در فرهنگ‌هایی که ابراز مستقیم هیجان‌ها تابو است، بدن تبدیل به میدان مقاومت می‌شود: جایی برای فریاد بی‌صدا، برای اعتراض خاموش، برای تجربه کنترل در جهانی که احساس ناتوانی غالب است.

دختر خوب باید لبخند بزند

دختران نوجوان امروز در میانه‌ی میدان مین فرهنگی‌ای زندگی می‌کنند که از یک ‌سو آنان را به موفقیت، رقابت، زیبایی، جذابیت و اجتماعی بودن تشویق می‌کند، و از سوی دیگر، مرزهایی سفت ‌و سخت برای دختر خوب بودن تعریف می‌کند. در رسانه‌ها، دختر ایده‌آل کسی است که هم محافظه‌کار است، هم به‌روز، هم سر به‌زیر است، هم خوش‌ برخورد، هم با ایمان است، هم پرستیژ اجتماعی دارد. این تنش میان نقش‌های متضاد، خود به منبعی از اضطراب مزمن تبدیل می‌شود.

این فشارها، هنگامی که با فقدان فضای امن برای بیان هیجانات و فقدان گفتگوهای خانوادگی درباره سلامت روان همراه می‌شوند، بستری ایده‌آل برای افسردگی پنهان فراهم می‌آورند. در پژوهشی که در ایران توسط دانشگاه علوم بهزیستی (۱۴۰۱) انجام شد، مشخص شد که ۵۵ درصد دختران دبیرستانی علائمی از خلق پایین و اضطراب مزمن داشتند، اما کمتر از ۱۵درصد آن‌ها با والدین یا مشاور مدرسه درباره این احساسات صحبت کرده بودند.

چرا دختران بیشتر در معرض پنهان‌کاری‌اند؟

مطالعات نشان می‌دهد که در همه‌ی جوامع، احتمال تشخیص افسردگی در دختران نوجوان دو برابر پسران است. اما این شکاف در فرهنگ‌هایی که در آن بیان احساسات منفی برای دختران تابو است، تشدید می‌شود.

از دیدگاه روان‌شناسی تحلیلی، دختران نوجوان در فرآیند تمایز هویتی از والدین، بیشتر با درونی‌سازی ایده‌آل‌های فرهنگی مواجه می‌شوند. به‌عبارت دیگر، آن‌ها بیش از آنکه از طریق طغیان بیرونی رشد یابند همچون بسیاری از پسران، از طریق تطابق درونی و سرکوب احساسات رشد می‌کنند و این خود عاملی ا‌ست برای گسترش افسردگی‌های پنهان.

آسیب‌شناسی سکوت اجتماعی

سکوت اجتماعی پیرامون افسردگی نوجوانان به‌ویژه دختران تنها یک واکنش فردی یا خانوادگی نیست، بلکه بازتابی از ساختارهای فرهنگی، آموزشی و نهادی‌ است که رنج روانی را نامرئی، نادیده یا ممنوع می‌سازد.

در بسیاری از بافت‌های اجتماعی، سلامت روان هنوز مسئله‌ای حاشیه‌ای و شرم ‌آور تلقی می‌شود، گویی درد روانی، برخلاف درد جسمی، باید در خفا بماند تا نظم نمادین جامعه مختل نشود.

این پنهان‌ کاری، نه تنها در خانواده بلکه در مدرسه، رسانه و حتی در فضای درمانی نیز بازتولید می‌شود. سیستم آموزشی، به‌جای تربیت انسان‌هایی متعادل و خودآگاه، اغلب به عملکرد تحصیلی، انضباط رفتاری و اطاعت از نظم تمرکز دارد. در چنین ساختاری، دختر افسرده‌ای که نمراتش افت نکرده، لبخند بر لب دارد و مقررات را رعایت می‌کند، به‌ سادگی از نگاه معلمان، مشاوران و حتی والدین پنهان می‌ماند. این یعنی رنج‌هایی که دیده نمی‌شوند، درمان هم نمی‌شوند.

علاوه بر آن، خود مشاوران مدارس اغلب آموزش تخصصی کافی برای شناسایی اشکال پنهان افسردگی یا رفتارهای خود آزارانه ندارند و نقش آن‌ها به فعالیت‌های اداری و رفع‌ تکلیف تقلیل یافته است. در این میان، گفتمان غالب اجتماعی نیز با تقویت انگ‌های منفی پیرامون اختلالات روانی، نوجوانان را به سکوت بیشتر وامی‌دارد. سکوتی که از جنس ادب یا وقار نیست، بلکه نوعی راهبرد بقا در برابر یک جامعه‌ی هیجان‌گریز است جامعه‌ای که گوش شنوا ندارد و درد روان را یا روان‌پریشی می‌نامد یا نادانی. واکاوی این سکوت، واکاوی شکاف میان نیازهای روانی نوجوانان و نظام‌های اجتماعی‌ای‌ست که برای شنیدن آماده نیستند.

راهکارهای مداخله و پیشگیری

برای مقابله موثر با افسردگی پنهان در دختران نوجوان، به‌جای راهکارهای سطحی یا واکنشی، باید نگاهی چندلایه و پیشگیرانه داشت که خانواده، نهاد آموزش، رسانه و ساختارهای فرهنگی را در بر گیرد. نخست، خانواده به‌عنوان نخستین نهاد شکل‌دهنده به خودپنداره و تنظیم هیجانی دختران، باید درک عمیق‌تری از روانشناسی نوجوانی به ‌ویژه در دختران داشته باشد. آموزش والدین در زمینه‌ی نشانه‌های پنهان افسردگی، مانند بی‌خوابی، خودزنی پنهان، اضطراب پوشیده ‌شده پشت عملکرد بالا، و نوسانات خلقی ظریف، امری حیاتی‌ست. خانواده باید فضایی ایجاد کند که در آن سکوت نشانه‌ی ادب یا نجابت تلقی نشود، بلکه ابراز هیجان و بیان رنج، نه ‌تنها مجاز که تشویق شود.

دوم، مدارس به‌عنوان نهادهای ثانویه، نقشی کلیدی در پیشگیری از اختلالات روانی ایفا می‌کنند. سیستم آموزشی به جای تاکید صرف بر رقابت، انضباط و نمره، باید به پرورش سواد هیجانی و تاب‌آوری روانی بپردازد. این امر مستلزم حضور مشاوران آموزش‌دیده، برگزاری کارگاه‌های گروهی در زمینه‌ی احساسات، عزت‌نفس، و نحوه مواجهه با تعارض‌های درونی‌ست.

طراحی فضایی امن برای گفتگو، بدون برچسب‌ زدن یا ترس از پیامد، درون مدرسه ضروری است. در سطح سوم، رسانه‌ها و فضای مجازی که تاثیر عمده‌ای بر شکل‌گیری بدن ‌انگاره، ارزش‌گذاری اجتماعی و هویت دختران دارند، باید مورد بازنگری انتقادی قرار گیرند.

بازنمایی‌های اغراق‌آمیز از دختران شاد، موفق، زیبا و بدون نقص نه‌ تنها نادرست، بلکه آسیب‌زا هستند و باید جای خود را به روایت‌هایی انسانی‌تر، واقعی‌تر و متنوع‌تر بدهند. همچنین، آموزش‌های عمومی درباره افسردگی پنهان، به‌ویژه در قالب کمپین‌های اطلاع ‌رسانی ملی و محلی، می‌تواند تابوهای روانی موجود را کاهش دهد.

در نهایت، ایجاد شبکه‌های حمایت اجتماعی از جمله گروه‌های همسالان، مراکز مشاوره رایگان برای نوجوانان، و امکان دسترسی محرمانه و بی‌هزینه به خدمات سلامت روان، بخشی از اقدامات بلندمدتی‌ست که باید از سوی دولت، نهادهای مدنی و آموزش ‌و پرورش پیگیری شود. تنها از رهگذر این تغییرات ساختاری‌ست که می‌توان امید داشت سکوت دختران نوجوان نه به فریادی درونی، بلکه به گفت‌وگویی نجات‌بخش بدل شود.

افسردگی پنهان در دختران نوجوان یک معضل صرفا روانشناختی نیست، بلکه پدیده‌ای اجتماعی-فرهنگی است. این افسردگی، صدای دختری است که بلد است ظاهرش را حفظ کند، یاد گرفته که شکایت نکند، و آموخته که قربانی بودن، ضعف است. اما روان، دیر یا زود راهی برای

ابراز خود می‌یابد چه در قالب خود زنی، چه در قالب اختلالات خوردن، و چه در بحران‌های بعدی زندگی. شنیدن این سکوت، شنیدن زخم‌های پنهان و بازشناسی فشارهای فرهنگی‌ای است که سلامت روان دختران را تهدید می‌کند. وقت آن رسیده که به‌جای تحسین دختران قوی و صبور از آنان بپرسیم: "حالت واقعا چطور است ؟"

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

دوگانه‌سوز کردن رایگان خودروهای شخصی کلید خورد