26

مهر

1404


حوادث

08 مرداد 1404 08:54 0 کامنت

در شب عاشورا، صدای او بار دیگر در محله نایبند شمالی طنین انداخت، مردی که سال‌ها با لباس تعزیه در قامت یار امام حسین(ع) ایستاد، این بار آخرین مجلسش را خواند. کسی فکر نمی‌کرد همان شب، نشانه‌های خاموشی ابدی درجانش افتاده باشد.

علی سبزی‌پور داور پیشکسوت فوتبال و فرهنگی خوش‌نام هرمزگانی، ساعاتی پس از اجرای تعزیه، در سکوت خانه و در میان چشمان نگران همسر و فرزندان، دچار سکته مغزی شد. پس از چند روز کما، در روز ۵ مرداد، تنها یک روز قبل از تولد ۵۲ سالگی‌اش، برای همیشه چشم از جهان فروبست. او سال‌ها پیش با دریافت کارت اهدای عضو، آمادگی خود را برای بخشش در واپسین لحظه‌های زندگی اعلام کرده بود، تصمیمی که خانواده‌اش، باوجود سنگینی داغ، به آن احترام گذاشتند. حالا دو کلیه و کبد این پدر مهربان، در بدن سه بیمار نیازمند ادامه‌ی زندگی می‌دهند.

آغاز حادثه

بامداد ۲۴ تیرماه، ساعاتی پس از حضور در تعزیه عاشورا، خانواده سبزی‌پور با صدای افتادن او از تخت از خواب پریدند. پسر ارشد خانواده، امیرحسین، می‌گوید: "پدرم مثل همیشه در مراسم تعزیه نایبند شمالی نقش داشت، بعد از مراسم، به عمه‌ام گفته بود که حالم خوب نیست، می‌روم خانه استراحت کنم، در ساعت یک بامداد جمعه من و برادرم احسان در حال تماشای تلویزیون بودیم که صدایی از اتاق بابا شنیدیم، به سمت اتاق دویدیم، بابا از تخت به پایین افتاده بود و یک سمت بدنش بی‌حرکت بود، چشم‌هایش به یک‌طرف خیره شده بود و واکنشی نداشت". وی می‌گوید: "قند خونش را گرفتیم، عدد ۲۶۰ را نشان داد،سریع با اورژانس تماس گرفتیم، پدر به بیمارستان خلیج‌فارس منتقل و در بررسی‌های اولیه مشخص شد که دچار سکته مغزی شده اما خونریزی مغزی در اسکن دیده نمی‌شد، حتی در ساعات اولیه، واکنش به اطرافیان داشت. اما روز بعد، وضعیت پیچیده‌تر شد و سی‌تی‌اسکن دوم، پاره شدن سه رگ اصلی سمت راست مغز را نشان داد و بیمار به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد".

جراحی، انتظار، کما

مرحوم سبزی‌پور، شب ۲۵ تیر تحت عمل جراحی سنگینی قرار گرفت. عمل شش‌ساعته با موفقیت نسبی انجام شد اما وضعیت عمومی به دلیل سابقه دیابت و نوسانات شدید قند خون، شکننده بود. پس از جراحی، علی‌رغم تلاش تیم پزشکی، در 4 مردادماه بیمار به کما رفت و حدود ده روز در آی سی یو تحت مراقبت بود.

امیرحسین 28 ساله می‌گوید:"ما هر روز چشم‌انتظار کوچک‌ترین نشانه‌ای بودیم. اما صبح یکی از روزها، تماس گرفتند و خواستند به بیمارستان برویم. آنجا بود که به ما گفتند پدر به مرگ مغزی رسیده است.اما می توانیم اعضا بدن وی را اهدا کنیم. پذیرفتن این واقعیت برایمان بسیار سخت بود شاید جسم پدر با ما نماند، اما نفس‌های او در کالبد انسان‌های دیگری جریان دارد.این، بزرگ‌ترین تسلای ما در این غم سنگین است."

تصمیمی که جان بخشید

او سال‌ها پیش، بدون آن‌که بداند چه زمانی یا چگونه، تصمیمش را گرفته بود، با دریافت کارت اهدای عضو، پیامی روشن به زندگی داده بود. اگر روزی زمان رفتن فرارسید، بگذار چیزی از من بماند که زندگی ببخشد. اما این تصمیم، تنها زمانی معنا یافت که خانواده‌اش، در سخت‌ترین لحظه، با قلبی آکنده از اندوه اما سرشار از بزرگواری، به آن جامه عمل پوشاندند. مادر خانواده، از نیروی کادر درمان است،باوجود آگاهی از ابعاد پزشکی، دل کندن از امید آسان نبود. اما پس از گفت‌وگو با تیم پزشکی و بررسی‌های نهایی، خانواده به تصمیمی بزرگ رسیدند. اهدایی که جان سه نفر را نجات داد و نام این پدر مهربان را برای همیشه در حافظه انسان‌دوستی و بخشش، ماندگار کرد. امیرحسین می‌گوید: «سحرگاه یکشنبه پنجم مرداد، تیم جراحی اعزامی از بیمارستان بوعلی شیراز در بیمارستان خلیج‌فارس حاضر شد و اعضای قابل پیوند را برداشت کرد. عملیات برداشت دو کلیه و کبد تا ساعات اولیه صبح ادامه داشت.

خاک‌سپاری در باغو، جاودانه در دل‌ها

علی سبزی‌پور رحیمی متولد ۶ مرداد ۱۳۵۲ در نایبند شمالی بود. او سال‌ها به‌عنوان داور فوتبال در سطح استان فعالیت داشت و در مدرسه سما نیز به‌عنوان نیروی فرهنگی مشغول به کار بود. در محله‌اش، با مجالس مذهبی، تعزیه‌خوانی، و روابط گرم با مردم شناخته می‌شد. بیش از ده سال با بیماری دیابت زندگی کرد و سه سال گذشته بدون نیاز به دارو شرایط پایداری داشت، تا اینکه ۱۵ روز پیش از حادثه، بار دیگر قند خونش به‌شدت افزایش یافت و زمینه‌ساز این اتفاق شد.پیکر او،هم‌زمان با شب سالروز در آرامستان باغو بندرعباس به خاک سپرده‌شد. اما نام و یادش، با سه‌نفری که امروز به زندگی بازگشته‌اند، همچنان ادامه دارد.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

پایان توزیع گوشت یارانه‌ای ۳۰۰ هزار تومانی؛ نرخ‌های جدید رسماً اعلام شد