31

مرداد

1404


اجتماعی

06 مرداد 1404 09:21 0 کامنت

اضطراب فراموش‌شدن

یکی از بارزترین حالات روانشناختی در سالمندان شهری، اضطراب ناشی از فراموش‌شدن است. برخلاف اضطراب مرگ که در میانسالی شایع‌تر است، در سالمندی اضطرابی دیگر ظاهر می‌شود: اضطراب از نبود اهمیت. فرد سالمند احساس می‌کند دیگر نقش موثری در جامعه ندارد، صدایش شنیده نمی‌شود و تصمیمات اجتماعی بدون حضور او اتخاذ می‌شود. این نوع اضطراب، به‌ویژه در فضاهای شهری که سرعت تغییرات بسیار بالاست و شکاف بین نسلی عمیق‌تر شده، تشدید می‌شود. از منظر نظریه‌های روانشناختی، به‌ویژه دیدگاه اریک اریکسون، سالمند در مرحله‌ی «تمامیت در برابر ناامیدی» قرار می‌گیرد؛ مرحله‌ای که فرد به گذشته خود نگاه می‌کند و در صورت عدم رضایت از زندگی، با حس پوچی و شکست مواجه می‌شود. این وضعیت اگر با انزوای اجتماعی و کمبود حمایت‌های روانی همراه باشد، مستعد تبدیل به اختلالات افسردگی، اضطراب و حتی تمایل به خودکشی می‌شود.

سالمندی و ناتوانی روانی

سالمندی، مرحله‌ای طبیعی از زندگی است، اما این دوره با چالش‌های روانی و جسمانی متعددی همراه است. از منظر روانشناسی، سالمندان با کاهش عملکرد شناختی، از دست دادن نقش‌های اجتماعی (مانند بازنشستگی) و کاهش ارتباطات بین‌فردی مواجه می‌شوند. بر اساس پژوهش‌های روانشناسی پیری، حدود ۲۰ درصد از سالمندان بالای ۶۵ سال در جهان به نوعی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب یا زوال عقل مبتلا هستند. در ایران، این آمار به دلیل کمبود داده‌های دقیق، کمتر گزارش شده است، اما شواهد بالینی نشان می‌دهد که نرخ افسردگی در میان سالمندان ایرانی به‌ویژه در مناطق شهری بالاست.

یکی از عوامل کلیدی در بروز ناتوانی‌های روانی، تغییرات ساختاری مغز در دوران سالمندی است. کاهش حجم هیپوکامپ و قشر پیش‌پیشانی، که مسئول حافظه و تصمیم‌گیری هستند، می‌تواند به مشکلات شناختی مانند فراموشی یا کاهش تمرکز منجر شود. این تغییرات، همراه با عوامل اجتماعی مانند از دست دادن همسر، کاهش درآمد و انزوای اجتماعی، سالمندان را در برابر اختلالات روانی آسیب‌پذیرتر می‌کند. به عنوان مثال، افسردگی در سالمندان اغلب با علائم جسمانی مانند خستگی مزمن یا دردهای بی‌دلیل بروز می‌کند که به دلیل عدم آگاهی، به‌ندرت تشخیص داده می‌شود.

در ایران، کمبود متخصصان روانشناسی سالمندی و فقدان برنامه‌های غربالگری سلامت روان، این مشکلات را تشدید کرده است. بسیاری از سالمندان به دلیل انگ اجتماعی مرتبط با مشکلات روانی، از مراجعه به روانشناس یا روانپزشک خودداری می‌کنند. این مسئله، به‌ویژه در میان مردان سالمند که هویت اجتماعی‌شان به کار و استقلال گره خورده، پررنگ‌تر است.

انزوای اجتماعی و نهادی

انزوای اجتماعی، یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات برای سلامت روان سالمندان است. از منظر روانشناسی اجتماعی، انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و ارتباطات بین‌فردی، به‌ویژه در سنین بالا، نقشی کلیدی در حفظ سلامت روان ایفا می‌کند. در ایران، تغییرات ساختار خانواده از گسترده به هسته‌ای، مهاجرت جوانان به شهرهای بزرگ یا خارج از کشور، و افزایش زندگی آپارتمانی، سالمندان را بیش از پیش تنها کرده است. بر اساس مطالعه‌ای در سال ۱۴۰۲، حدود ۴۵ درصد از سالمندان شهری در ایران احساس تنهایی شدید گزارش کرده‌اند.

نهادهای اجتماعی و دولتی نیز در این میان نقش مهمی دارند، اما عملکرد آن‌ها در ایران با کاستی‌های جدی مواجه است. سازمان بهزیستی، که مسئولیت اصلی حمایت از سالمندان را بر عهده دارد، با کمبود بودجه، نیروی انسانی و زیرساخت‌های مناسب روبه‌روست. خانه‌های سالمندان، که می‌توانند فضایی برای کاهش انزوا باشند، اغلب به دلیل کیفیت پایین خدمات، نبود نظارت کافی و انگ فرهنگی منفی، به مکانی برای انزوای بیشتر تبدیل شده‌اند. بسیاری از سالمندان در این مراکز، به جای دریافت حمایت روانی و اجتماعی، با بی‌توجهی و حتی سوء رفتار مواجه می‌شوند. از سوی دیگر، فقدان برنامه‌های اجتماعی برای توانمندسازی سالمندان، مانند مراکز روزانه یا فعالیت‌های گروهی، این گروه را از مشارکت فعال در جامعه محروم کرده است. در کشورهای توسعه‌یافته، برنامه‌هایی مانند «دانشگاه سومین سن» یا گروه‌های اجتماعی سالمندی به تقویت حس هویت و تعلق کمک می‌کنند. اما در ایران، چنین ابتکاراتی به‌ندرت دیده می‌شود و سالمندان اغلب به حاشیه رانده می‌شوند.

پیامدهای بحران نامرئی

انزوای اجتماعی و ناتوانی روانی در سالمندان، پیامدهایی گسترده بر فرد و جامعه دارد. از منظر روانشناختی، انزوا می‌تواند به کاهش عزت نفس، افزایش افکار خودکشی و تشدید بیماری‌های جسمانی منجر شود.

مطالعات نشان می‌دهد که سالمندانی که احساس تنهایی می‌کنند، ۵۰ درصد بیشتر در معرض مرگ زودرس قرار دارند. این مسئله نه ‌تنها کیفیت زندگی سالمندان را کاهش می‌دهد، بلکه بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر دوش نظام سلامت و خانواده‌ها می‌گذارد. در سطح اجتماعی، فراموشی سالمندان به معنای از دست دادن سرمایه‌ای عظیم از تجربه و دانش است. سالمندان می‌توانند نقش مربی، راوی تاریخ شفاهی یا حتی نیروی داوطلب در جامعه ایفا کنند، اما نبود بسترهای مناسب، این ظرفیت را هدر می‌دهد. علاوه بر این، افزایش نرخ سالمندی بدون برنامه‌ریزی مناسب، می‌تواند به بحران‌های اقتصادی مانند فشار بر سیستم بازنشستگی یا افزایش هزینه‌‌های درمانی منجر شود. در ایران، این بحران به دلیل سرعت بالای سالخوردگی جمعیت، جدی‌تر است. اگر امروز برای این چالش چاره‌اندیشی نشود، در دهه‌های آینده، جامعه با جمعیتی سالمند، بیمار و منزوی مواجه خواهد شد که نه‌ تنها بار عاطفی سنگینی بر خانواده‌ها تحمیل می‌کند، بلکه منابع عمومی را نیز تحت فشار قرار می‌دهد.

راهکارهای مبتنی بر روانشناسی و سیاست‌گذاری

برای مقابله با این بحران نامرئی، نیاز به رویکردی چندجانبه است که روانشناسی علمی و سیاست‌گذاری اجتماعی را تلفیق کند. تقویت غربالگری و مداخلات روانشناختی می‌تواند مفید باشد. نظام سلامت باید برنامه‌های غربالگری سلامت روان برای سالمندان را در سطح مراکز بهداشتی گسترش دهد. آموزش پزشکان عمومی و پرستاران برای تشخیص علائم افسردگی یا زوال عقل، و ارجاع به موقع به متخصصان، می‌تواند از شدت گرفتن مشکلات روانی جلوگیری کند. همچنین، روان‌درمانی‌هایی مانند درمان شناختی-رفتاری که برای سالمندان اثربخشی بالایی دارند، باید در دسترس قرار گیرند. تاسیس مراکز روزانه که فعالیت‌هایی مانند ورزش، آموزش و گفتگوی گروهی را ارائه می‌دهند، می‌تواند انزوای اجتماعی را کاهش دهد. این مراکز باید در محله‌ها و با هزینه کم در دسترس باشند تا سالمندان بتوانند به‌راحتی در آن‌ها مشارکت کنند. خانه‌های سالمندان باید از فضاهای صرفا نگهداری به محیط‌هایی برای توانمندسازی تبدیل شوند. استخدام روانشناسان، مددکاران اجتماعی و برگزاری فعالیت‌های معنادار مانند کارگاه‌های هنری یا داستان‌گویی، می‌تواند کیفیت زندگی ساکنان را بهبود بخشد. کمپین‌های رسانه‌ای برای آگاهی ‌بخشی درباره سلامت روان سالمندان و کاهش انگ مرتبط با مشکلات روانی ضروری است. این کمپین‌ها می‌توانند خانواده‌ها را تشویق کنند تا سالمندان را در فعالیت‌های خانوادگی و اجتماعی مشارکت دهند. دولت باید بودجه بیشتری به برنامه‌های سالمندی اختصاص دهد و سیاست‌هایی مانند یارانه‌های درمانی، حمایت از مراقبان غیررسمی (مانند اعضای خانواده) و توسعه بیمه‌های مکمل برای سالمندان را اجرا کند.

پایان دادن به سکوت

سالمندان ایران، که روزگاری ستون‌های خانواده و جامعه بودند، امروز در سایه انزوا و ناتوانی روانی به فراموشی سپرده شده‌اند. این بحران نامرئی، نه‌ تنها سلامت روان و کیفیت زندگی این گروه را تهدید می‌کند، بلکه آینده اجتماعی و اقتصادی کشور را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. با تلفیق دانش روانشناسی علمی و سیاست‌گذاری اجتماعی، می‌توان سالمندان را از حاشیه به متن جامعه بازگرداند. زمان آن رسیده که سکوت نهادها شکسته شود و جمعیتی که تجربه و حکمتشان سرمایه‌ای بی‌بدیل است، بار دیگر دیده و شنیده شوند.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

شنبه یکم شهریورماه ادارات هرمزگان تعطیل شد