31

مرداد

1404


فرهنگی و هنری

01 مرداد 1404 09:24 0 کامنت

پسر جوانی که جلو نشسته بود و با موبایلش ور می‌رفت سرش را بالا آورد و گفت «چه هوایی!» بعد دوباره رفت توی گوشی‌اش و گفت «به ده جا ایمیل دادم، هیچ کدوم درست و حسابی جواب آدم رو نمی‌دن.»

راننده که پا به سن گذاشته بود، نگاهی به پسر کرد. پسر گفت «اصلاً نمی‌دونم می‌خوام چی کار کنم. می‌خوام بمونم؟ می‌خوام برم؟ درسم رو ادامه بدم؟ برم سر کار؟» بعد خندید و گفت «حالا انگار کار ریخته، اصلاً کو کار؟» راننده چیزی نگفت. جوان گفت «همه‌ش دارم به آینده فکر می‌کنم، ولی خیلی گیجم، انگار همه چی تو مِهه.» بعد از راننده پرسید «شما هم به آینده فکر می‌کنید؟» راننده گفت «من به گذشته فکر می‌کنم، اون هم تو مِهه.»

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

شنبه یکم شهریورماه ادارات هرمزگان تعطیل شد