04

شهریور

1404


اجتماعی

30 تیر 1404 10:10 0 کامنت

عشق یا اضطراب؟

یکی از سنگ‌ بناهای تحلیل روان‌شناختی عشق، نظریه دلبستگی است که نخستین بار توسط جان بالبی مطرح شد. بر اساس این نظریه، سبک دلبستگی که در دوران کودکی با والدین تجربه می‌شود، به ‌صورت الگوهای پایداری در روابط بزرگسالی بازتولید می‌شود. مطالعات گسترده هازن و شیور در 1987 نشان دادند که بزرگسالان دارای سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی یا اجتنابی اغلب روابطی پرتنش، وابسته و نوسانی را تجربه می‌کنند. افرادی با سبک دلبستگی اضطرابی معمولا به دنبال نزدیکی شدید، تایید مداوم و اطمینان دائمی از عشق طرف مقابل هستند، اما هم ‌زمان از طرد شدن می‌ ترسند. در مقابل، افراد اجتنابی از صمیمیت می‌گریزند و هرگونه وابستگی را تهدیدآمیز می‌بینند. حال تصور کنید این دو تیپ، در یک رابطه قرار گیرند، رابطه‌ای که از ابتدا حامل نوسان، سردرگمی، بی‌ثباتی و سوء‌ برداشت است. آنچه عاشقانه به ‌نظر می‌رسد، در واقع بازتابی از الگوی دلبستگی آسیب ‌دیده‌ای است که در دوران اولیه رشد روانی نهادینه شده است.

تعقیب و گریز عاطفی

یکی از الگوهای پر نوسان رایج در عشق‌های امروزی، چرخه تعقیب و گریز است. در این چرخه، یکی از طرفین دائما برای نزدیکی بیشتر تلاش می‌کند، درحالی‌که طرف مقابل از صمیمیت می‌گریزد. این وضعیت معمولا منجر به نوسانات شدید هیجانی می‌شود: نزدیکی موقت، فاصله‌گیری ناگهانی، دلخوری، آشتی و باز تکرار همان چرخه. از نظر روان‌شناسی تحلیلی، این چرخه می‌تواند بازتابی از تکرار الگوهای حل‌نشده دوران کودکی باشد، مثلا تلاش کودک برای جلب توجه مادری که هیجانی در دسترس نبوده است. در این وضعیت، "تعقیب" صرفا تکرار همان جستجوی نافرجام عشق اولیه است، و "گریز" واکنشی دفاعی برای محافظت از خود در برابر نزدیکی تهدیدآمیز.

عشق‌های نوسانی و اضطراب‌های اجتماعی

برای فهم نوسان در عشق‌های امروزی، نمی‌توان تنها به قلمرو روانشناسی فردی بسنده کرد. روابط عاطفی در خلا رخ نمی‌دهند آنها در بستری از ساختارهای اجتماعی، تحولات فرهنگی، و الگوهای جمعی شکل می‌گیرند. در این میان، اضطراب اجتماعی، نه به‌معنای تشخیص بالینی، بلکه به‌مثابه یک وضعیت روانی جمعی و مزمن نقش کلیدی در ناپایداری روابط عاشقانه دارد. جهان امروز با بی‌ثباتی‌های متعددی مواجه است: از ناامنی‌های اقتصادی و ترس از آینده گرفته تا بحران‌های زیست‌محیطی، تنش‌های سیاسی و گسترش احساس ناکارآمدی فردی در مواجهه با جهان. این بی‌ثباتی‌ها نوعی "ناایمنی وجودی" در ذهن انسان مدرن ایجاد کرده‌اند احساسی که نه فقط در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی نیز تجربه می‌شود. انسان معاصر نه به گذشته اعتماد دارد و نه نسبت به آینده امیدوار است، و همین خلا میل به رابطه را شدید اما کیفیت آن را شکننده کرده است. در چنین بستری، رابطه عاشقانه به جای آنکه منبعی برای ثبات و پیوند پایدار باشد، به نوعی پناهگاه موقت برای فرار از اضطراب بدل می‌شود. اما چون این رابطه در ریشه، بر پایه اضطراب شکل گرفته و نه امنیت، به‌زودی خودش به منبع اضطراب تازه‌ای تبدیل می‌شود. اینگونه است که فرد میان نزدیکی و فاصله ‌گیری، خواستن و نخواستن، صمیمیت و گریز، در نوسان مداوم قرار می‌گیرد.

از سوی دیگر، گسترش شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ مصرفی نیز به این نوسانات دامن زده‌اند. در فضای اینستاگرامی و تیک‌تاکی‌شده‌ی عشق، روابط جایگزین‌پذیر به‌نظر می‌رسند. فردی که هنوز در رابطه‌ای ناتمام است، در عین حال در معرض گزینه‌های بی‌پایانی برای جایگزینی قرار دارد. این باز بودن دائمی انتخاب‌ها، نه حس آزادی، بلکه اضطراب از دست دادن، وسواس مقایسه و ترس از تعهد را تشدید می‌کند. در این فضا، وفاداری نه فضیلتی درونی بلکه مسئله‌ای تصمیم‌گیری لحظه‌ای تلقی می‌شود و رابطه به پروژه‌ای ناپایدار بدل می‌گردد که همواره در معرض لغزش است. نوسان در عشق‌های امروزی را باید پیامد مستقیم زندگی در جامعه‌ای دانست که در آن، خود جامعه نوسان دارد: میان ارزش‌های متناقض، میان فردگرایی و میل به تعلق، میان سرعت و خلا.

شبکه‌های اجتماعی و نوسان در صمیمیت

نقش رسانه‌های اجتماعی را نیز نمی‌توان در تحلیل نوسانات عاطفی امروز نادیده گرفت. اپلیکیشن‌های دوست‌یابی، پیام‌رسان‌ها، و پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، الگوی جدیدی از صمیمیت قابل تنظیم پدید آورده‌اند. در این فضاها، امکان ترک رابطه، نادیده‌گیری، یا ایجاد ارتباط موازی بسیار ساده شده است. دسترسی دائم به گزینه‌های جایگزین می‌تواند نوعی «توهم انتخاب بی‌پایان» ایجاد کند که در آن افراد به‌جای تعهد، در جستجوی تجربه‌های جدید و تحریک‌های فوری‌اند. این وضعیت با آنچه روانشناس آمریکایی، بری شوارتز آن را «پارادوکس انتخاب» می‌نامد، تطابق دارد: هرچه انتخاب‌های بیشتری داشته باشیم، رضایت‌مان کمتر می‌شود. نتیجه، روابط ناپایدار، مقایسه‌گری دائم، و نوسان میان تعهد و گریز است.

عشق نوسانی، یا دفاع روانی؟

در روان تحلیل‌گری، نوسان در روابط ممکن است به ‌عنوان یکی از مکانیسم‌های دفاعی روان فرد در برابر اضطراب طرد، آسیب‌پذیری یا تجربه‌های حل‌نشده‌ی هیجانی در نظر گرفته شود. دفاع‌هایی فرافکنی و همسان‌سازی فرافکنانه در بسیاری از این روابط نوسانی فعال‌اند. در مدل‌های روان‌شناسی آسیب‌شناختی، این نوسانات گاهی با اختلال شخصیت مرزی نیز در ارتباط‌اند. اختلالی که مشخصه‌اش ناپایداری هیجانی، دلبستگی شدید و ناگهانی و ترس عمیق از رها شدن است. اگرچه نباید هر رابطه پرنوسانی را آسیب ‌شناختی تلقی کرد، اما وجود الگوهای دفاعی مکرر، اختلال در تنظیم هیجانات، و ناتوانی در حفظ ارتباط پایدار، نشانگر نیاز به مداخله و درمان است.

رمانتیک‌سازی نوسانات

نکته‌ی نگران‌کننده این است که نوسانات عاطفی در بسیاری از متون فرهنگی، فیلم‌ها و روایت‌های عامه‌پسند، به‌مثابه نشانه‌ای از عشق پرشور یا رابطه خاص بازنمایی می‌شوند. این رمانتیک ‌سازی می‌تواند الگوهای ناسالم را عادی‌سازی کند. تعقیب‌های مکرر، قهر و آشتی‌های مداوم، وابستگی‌های شدید و بی‌ثباتی هیجانی، به‌جای اینکه به‌مثابه نشانه‌ای از رابطه ناسالم دیده شوند، به‌عنوان ماجرای عاشقانه تحسین می‌شوند. فرهنگ عامه در اینجا نه‌ تنها بازتابی از آسیب‌های روانی است، بلکه به تقویت و بازتولید آن‌ها نیز کمک می‌کند. در چنین زمینه‌ای، مرز میان عشق و آسیب، میان صمیمیت و وابستگی، و میان پیوند و اجبار، کمرنگ و مبهم می‌شود.

عشق ایمن

در برابر این نوسانات، مفهوم عشق ایمن اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. عشق ایمن نه‌ تنها حاصل سلامت روانی فردی و سبک دلبستگی ایمن است، بلکه به ساختارهای اجتماعی‌ای نیاز دارد که ثبات، امنیت و امکان گفتگوی اصیل را فراهم کنند. نمی‌توان از انسان‌هایی که در ناامنی مزمن اقتصادی، ترومای تاریخی و اضطراب زیستی زیسته‌اند، انتظار داشت روابطی پایدار، متعادل و بالغانه داشته باشند اما در عین حال، می‌توان و باید این مسیر را از طریق آموزش هیجانی، درمان روانی و بازنگری در کلیشه‌های فرهنگی، هموارتر کرد.

نوسان در عشق‌های امروزی، نه نشانه‌ای از عمق، بلکه علامتی از بحران است. بحرانی که در سطح فردی، اجتماعی، فرهنگی و حتی تاریخی ریشه دارد. این نوسان‌ها را باید دید، فهمید، و بازگشود، نه آنکه آن‌ها را صرفا به حساب عاشق بودن گذاشت. در جهانی که هر لحظه‌اش با تردید و ناپایداری همراه است، عشق نیز برای بقا، نیازمند پایه‌هایی محکم‌تر است: خودآگاهی، ثبات هیجانی و امنیت اجتماعی.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

تعطیلی موقت بنادر مسافری هرمزگان