04

شهریور

1404


اجتماعی

25 تیر 1404 09:17 0 کامنت

حمایت‌های این سازمان شامل کمک‌های نقدی مانند مستمری معلولان و زنان سرپرست خانوار، کمک‌های مالی موردی در راستای هزینه‌های درمان، اندام‌های مصنوعی، کمک‌هزینه‌های تحصیلی و دانشجویی؛ خدمات توانبخشی مانند مراکز نگهداری از سالمندان، مراکز روزانه‌ی کار با افراد دارای اوتیسم و مراکز نگهداری از بیماران ذهنی و اعصاب و روان؛ طرح‌های اشتغال‌زایی شامل وام‌های خوداشتغالی و آموزش‌های فنی است. اما گزارشات مرکز آمار ایران در 1401 نشان می‌دهد که بیش از ۶۰ درصد مددجویان به کمک‌های مستمر دولتی وابسته‌اند و تنها ۲۰ درصد از طریق برنامه‌های اشتغال‌زایی به خودکفایی رسیده‌اند. با این حال، پرسشی اساسی مطرح است: آیا مدل‌های حمایتی کنونی بهزیستی به توانمندسازی واقعی مددجویان در ابعاد روانی-اجتماعی منجر شده یا به‌طور ناخواسته به وابستگی روانی و اجتماعی آن‌ها دامن زده است؟

توانمندسازی یا وابستگی

از منظر روان‌شناسی اجتماعی، توانمندسازی فرایندی است که افراد را قادر می‌سازد تا کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشند و به‌عنوان عاملی فعال در جامعه مشارکت کنند. آلبرت بندورا خودکارآمدی را باور فرد به توانایی‌اش در انجام وظایف و دستیابی به اهداف تعریف می‌کند. عاملیت و خودمختاری نیز مکمل این مفهوم هستند و به افراد کمک می‌کنند از انفعال به خوداتکایی حرکت کنند. اما این فرایند در جامعه‌ای که نابرابری‌های ساختاری، مانند دسترسی نابرابر به منابع یا فرصت‌های شغلی، بر زندگی افراد سایه انداخته، با چالش‌هایی مواجه است. وابستگی روانی حالتی است که در آن افراد هویت، عزت‌نفس و تصمیم‌گیری‌های خود را به عوامل بیرونی، مانند کمک‌های دولتی یا نهادهای حمایتی، گره می‌زنند.

این وابستگی می‌تواند نتیجه فشارهای اقتصادی و اجتماعی باشد که افراد را در چرخه‌ای از نیاز مداوم به حمایت‌های خارجی گرفتار می‌کند. در چنین شرایطی، نظام‌های حمایتی اگر صرفا به ارائه کمک‌های مادی بپردازند، بدون توجه به ریشه‌های ساختاری مشکلات، ممکن است به بازتولید این چرخه کمک کنند.

توانمندسازی در نظام‌های حمایتی

مدل‌های توانمندسازی موفق در جهان، مانند برنامه‌های بازتوانی در کشورهای اسکاندیناوی، بر آموزش مهارت‌های زندگی، حرفه‌آموزی و تقویت شبکه‌های اجتماعی تاکید دارند.

این مدل‌ها از طریق ایجاد حس عاملیت و خودمختاری، افراد را به مشارکت فعال در جامعه تشویق می‌کنند. در ایران، سازمان بهزیستی نیز ادعا می‌کند که توانمندسازی یکی از اهداف اصلی آن است، اما آیا ساختارهای موجود این هدف را محقق کرده‌اند؟

ساختار و عملکرد سازمان بهزیستی

سازمان بهزیستی ایران زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است و 170 مأموریت در حوزه‌های مختلف از جمله حمایت از کودکان بی‌سرپرست، بازتوانی معتادان، توان‌بخشی معلولان و ارائه خدمات مشاوره‌ای دارد. این سازمان خدماتی مانند اورژانس اجتماعی (خط 123) را برای مقابله با آسیب‌هایی نظیر کودک‌آزاری، همسرآزاری و خشونت خانگی ارائه می‌دهد که سالانه حدود دو میلیون تماس دریافت می‌کند. یکی از برنامه‌های کلیدی بهزیستی، توانمندسازی معتادان بهبودیافته است. افرادی که 18 ماه پاکی را حفظ کرده و آموزش‌های شغلی و مهارت‌های زندگی را گذرانده باشند، می‌توانند از تسهیلات اشتغال بهره‌مند شوند. همچنین، طرح‌های توانمندسازی کودکان کار و خیابان در پنج استان (تهران، البرز، خوزستان، همدان و چهارمحال و بختیاری) به‌صورت پایلوت اجرا شده و حدود 5,000 کودک از طریق سازمان‌های غیردولتی ساماندهی شده‌اند. بر اساس گزارش‌های بهزیستی، اعتیاد، طلاق و فقر از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی در ایران هستند. به‌طور خاص: 14درصد از طلاق‌ها در ایران به اعتیاد مرتبط است و این آسیب اولویت اول در شیوع‌شناسی بهزیستی محسوب می‌شود.

از طرفی نرخ بروز طلاق در کشور 16.3درصد است، اما در برخی مناطق مانند البرز این نرخ به‌صورت نگران‌کننده‌ای بالا و نزدیک به یک‌به‌یک است. در حوزه سلامت روان، طبق اظهارات رئیس انجمن روان‌پزشکی ایران در سال 1393، بیش از 50درصد مراجعان به پزشکان عمومی دچار مشکلات روانی مانند افسردگی هستند.

همچنین، 38درصد زنان و 28درصد مردان در تهران از اختلالات روانی رنج می‌برند. این آمار نشان‌دهنده بار سنگین آسیب‌های اجتماعی در ایران است که بهزیستی باید با آن مقابله کند.

تلاش برای توانمندسازی

سازمان بهزیستی در برخی حوزه‌ها گام‌های مثبتی در جهت توانمندسازی برداشته است. برای مثال برنامه‌های آموزشی برای معتادان بهبودیافته و کودکان کار، مانند حرفه‌آموزی و آماده‌سازی شغلی، به تقویت خودکارآمدی کمک کرده است. سازمان بهزیستی با توسعه مراکز مثبت زندگی و احیای کلینیک‌های مددکاری، تلاش کرده تا شبکه‌های حمایتی را گسترش دهد. طرح‌های پایلوت مانند برنامه کودک و خانواده در پنج استان، با تمرکز بر توانمندسازی کل خانواده به‌جای صرفا فرد، رویکردی جامع‌تر به توانمندسازی ارائه داده‌اند. این اقدامات نشان‌دهنده تلاش برای حرکت به سمت توانمندسازی روانی-اجتماعی است که با مفاهیم خودکارآمدی و عاملیت هم‌ راستاست.

چالش‌های وابستگی

با وجود تلاش‌ها، مدل‌های حمایتی بهزیستی با چالش‌هایی مواجه‌اند که می‌توانند به وابستگی روانی منجر شوند: بسیاری از برنامه‌های بهزیستی، مانند ارائه تسهیلات مالی به مددجویان، بدون آموزش‌های کافی برای خوداتکایی، می‌توانند وابستگی به کمک‌های مادی را تقویت کنند. به گفته همایون هاشمی، رئیس سابق بهزیستی، نبود هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف و کمبود منابع، فرایند بازتوانی و توانمندسازی را مختل می‌کند. برای مثال، در بازتوانی زنان بی‌سرپرست، بهزیستی بار اصلی قرنطینه و بازتوانی را بر عهده دارد، در حالی که سایر نهادها مشارکت کافی ندارند. با وجود شیوع بالای اختلالات روانی (50درصد مراجعان به پزشکان عمومی)، خدمات مشاوره‌ای بهزیستی به‌طور کامل به نیازهای جامعه پاسخ نمی‌دهد. مشکلات بین‌فردی، اختلالات خلقی و اضطرابی بالاترین سهم مراجعات به مراکز مشاوره بهزیستی را دارند، اما منابع برای ارائه خدمات تخصصی کافی نیست. در دهه‌های گذشته، رویکردهای کنترلی و امنیتی به جای سیاست‌های علمی و اجتماعی در برابر آسیب‌ها غالب بوده‌اند. این رویکردها می‌توانند به جای توانمندسازی، حس انفعال و وابستگی را در مددجویان تقویت کنند.

خودکارآمدی و عاملیت

برنامه‌های بهزیستی مانند حرفه‌آموزی برای معتادان بهبودیافته می‌توانند خودکارآمدی را تقویت کنند، زیرا این برنامه‌ها به افراد مهارت‌هایی می‌دهند که حس کنترل بر زندگی را افزایش می‌دهد.

با این حال، موفقیت این برنامه‌ها به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله کیفیت آموزش، پیگیری پس از آموزش و ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار. در حال حاضر، فقدان پیگیری‌های بلندمدت و کمبود فرصت‌های شغلی باعث می‌شود که بسیاری از مددجویان پس از دریافت آموزش، به چرخه آسیب بازگردند. خودمختاری زمانی محقق می‌شود که افراد احساس کنند تصمیم‌گیری‌هایشان تحت کنترل خودشان است. اما تمرکز بیش از حد بهزیستی بر حمایت‌های مادی، مانند یارانه‌ها یا کمک‌های مالی، می‌تواند حس خودمختاری را تضعیف کند. برای مثال، در برنامه‌های حمایت از زنان، اگرچه بازتوانی انجام می‌شود، اما فقدان برنامه‌های جامع برای استقلال اقتصادی و اجتماعی این گروه، خطر وابستگی به حمایت‌های دولتی را افزایش می‌دهد. حمایت اجتماعی ادراک‌شده، که به معنای احساس حمایت از سوی خانواده، دوستان یا جامعه است، نقش مهمی در بهزیستی روانی دارد. بهزیستی تلاش کرده با توسعه مراکز مددکاری و طرح‌های خانواده‌محور، شبکه‌های حمایتی را تقویت کند. با این حال، ضعف در ارتباطات علمی و اجتماعی بین مددکاران و مددجویان و همچنین نبود فرهنگ‌سازی کافی برای کاهش انگ اجتماعی، مانع از اثربخشی کامل این برنامه‌ها شده است.

پیشنهاداتی برای بهبود

برای حرکت به سمت توانمندسازی واقعی مددجویان، سازمان بهزیستی ایران باید رویکردی جامع و ساختاری اتخاذ کند. تقویت برنامه‌های آموزشی مهارت‌محور، با تمرکز بر حرفه‌آموزی باکیفیت و ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار، می‌تواند خودکارآمدی و عاملیت مددجویان را افزایش دهد و وابستگی به کمک‌های مادی را کاهش دهد. هماهنگی بین‌نهادی بین بهزیستی، کمیته امداد و وزارت کار، با هدف کاهش نابرابری‌های ساختاری و توزیع عادلانه منابع، ضروری است تا بار وظایف بهزیستی سبک‌تر شده و اثربخشی برنامه‌ها افزایش یابد. سرمایه‌گذاری در خدمات سلامت روان، با تاکید بر مشاوره‌های روان‌شناسی موثر، می‌تواند به رفع اختلالات خلقی و اضطرابی کمک کند و افراد را از چرخه‌های انفعال خارج سازد. توسعه شبکه‌های اجتماعی از طریق برنامه‌های جامعه ‌محور و کاهش انگ اجتماعی مرتبط با دریافت خدمات، حمایت اجتماعی ادراک‌شده را تقویت می‌کند. همچنین، بازنگری رویکردهای کنترلی و حرکت به سمت سیاست‌های علمی و اجتماعی، که عاملیت و خودمختاری مددجویان را در اولویت قرار دهد، می‌تواند به جای بازتولید وابستگی، افراد را به مشارکت فعال در جامعه سوق دهد. این اقدامات، با توجه به ریشه‌های اقتصادی و اجتماعی آسیب‌ها بهزیستی را به نظامی کارآمدتر برای توانمندسازی تبدیل خواهد کرد. سازمان بهزیستی ایران با ارائه خدمات گسترده به گروه‌های آسیب‌پذیر، گام‌های مهمی در جهت کاهش آسیب‌های اجتماعی برداشته است. با این حال، مدل‌های حمایتی کنونی در برخی موارد به جای توانمندسازی، به وابستگی روانی و اجتماعی مددجویان منجر شده‌اند. تمرکز بیش از حد بر کمک‌های مادی، کمبود منابع، نبود یکپارچگی بین‌نهادی و فقدان برنامه‌های جامع سلامت روان از جمله چالش‌های اصلی هستند. با بازنگری ماموریت‌های بهزیستی با رویکرد توانمندسازی، تقویت خودکارآمدی، عاملیت و خودمختاری مددجویان، و گسترش شبکه‌های حمایتی، می‌توان به نظامی کارآمدتر دست یافت که نه تنها آسیب‌ها را کاهش دهد، بلکه افراد را به سوی استقلال و مشارکت فعال در جامعه هدایت کند.

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

طوفان گردوخاک در بندرعباس در ۳ شهریور ۱۴۰۴؛ هشدار برای شهروندان و رانندگان