سیاسی
وقوع همبستگی اجتماعی آیا نتیجه تصمیم جمعی و بخشی از خلق و خو است یا نتیجه احساس تحقیر و ظلم جمعی است که در شکل همبستگی اجتماعی خود را نشان داد. در این گزارش نگاهی داریم به پدیده تحقیر جمعی و نقش آن در همبستگی اجتماعی و از ابعاد مختلف به واکاوی آن میپردازیم. حس همبستگی بعد از تجربهی تحقیر، پدیدهای روانشناختی و اجتماعی است که ریشههای عمیقی در نیاز انسان به تعلق، محافظت از عزت نفس و واکنش به تهدید مشترک دارد. در ادامه، دلایل اصلی این پدیده را توضیح میدهیم
تجربهی مشترک از رنج یا بیعدالتی
وقتی چند نفر با هم تحقیر میشوند (مثلاً توسط قدرتی بالادست، یا در یک فضای اجتماعی)، یک تجربهی مشترک از رنج ایجاد میشود. این تجربه میتواند آنها را به هم نزدیک کند؛ چون درد مشترک باعث ایجاد پیوند میشود و افراد احساس میکنند "من تنها نیستم در این تحقیر".
نیاز به حمایت و تعلق
تحقیر عزت نفس فرد را تهدید میکند و در پاسخ به این تهدید افراد به دنبال تأیید همدلی و همراهی دیگران میگردند و گروه بهمثابه یک پناهگاه روانی عمل میکند و به بازیابی حس ارزشمندی کمک میکند.
تقویت هویت گروهی در برابر «دیگری»
تحقیر از سوی یک "بیگانه" یا "قدرت بالادست" معمولاً باعث شکلگیری یک هویت جمعی قویتر میشود؛ بنگرید به رفتار اتباع خارجی افاغنه در کشور که با پیوندهای مشترک در یک شبکه غیر رسمی به همبستگی مشترک میرسند. این فرآیند در روانشناسی اجتماعی به عنوان تقویت درونگروه در برابر برونگروه شناخته میشود.
تحقیر میتواند انگیزهای برای مقاومت جمعی شود
وقتی افراد به تنهایی تحقیر میشوند، ممکن است منفعل شوند. اما اگر گروهی تحقیر شوند منجر به حس همبستگی میشود و انگیزهای برای مقاومت یا واکنش شکل میگیرد و افراد قدرت بیشتری احساس میکنند چون تنها نیستند.
تحقیر، مرزهای اجتماعی را بازتعریف میکند
در حالت عادی ممکن است افراد اختلافنظر یا فاصلهی اجتماعی داشته باشند. اما تحقیر میتواند این مرزها را موقتاً حذف کرده و افراد را در یک «ما»ی بزرگتر ادغام کند.
وقتی گروهی از مردم تحقیر یا سرکوب میشوند، همبستگی میان آنها به سرعت رشد میکند. در مدرسه، دانشآموزی که مورد تمسخر قرار گرفته است، ممکن است با دیگران که تجربهی مشابه داشتهاند، پیوند عمیقتری برقرار کند. اما چرا حس همبستگی بعد از تحقیر به وجود میآید؟ این موضوع را میتوان از سه منظر بررسی نمود: ۱.روانشناسی فردی ۲.جامعهشناسی ۳.فلسفی
۱. روانشناسی فردی
تحقیر، یکی از عمیقترین ضربههایی است که به «هویت» و «عزت نفس» فرد وارد میشود. از نگاه روانشناسی؛
آسیب به عزت نفس منجر به جستجوی همدلی میشود
وقتی تحقیر میشویم، احساس بیارزشی یا طرد را تجربه میکنیم. ذهن ما به دنبال بازیابی «ارزش خود» میگردد و مهمترین راه آن، یافتن کسانی است که شبیه ما رنج دیدهاند.این همدلی باعث شکلگیری پیوندی عاطفی میشود که میتواند بسیار عمیقتر از پیوندهای عادی باشد و ارزش درمانی کمک یک همدرد به همدردی دیگر بسیار تاثیرگذار است.
اضطراب ناشی از انزوا و نیاز به تعلق
تحقیر، ما را از دیگران جدا میکند (احساس انزوا) مغز انسان بهطور ذاتی برای «تعلق داشتن به گروه» طراحی شده؛ بنابراین بهطور ناخودآگاه به سمت کسانی میرویم که همان رنج را تجربه کردهاند.
۲. جامعهشناسی
از دید جامعهشناسی، تحقیر معمولاً توسط ساختار قدرت یا طبقات اجتماعی اعمال میشود. این تحقیر میتواند باعث شکلگیری یا تقویت همبستگی شود، چون شکلگیری «ما» در برابر «آنها». تحقیر باعث تقویت احساس تعلق به گروهی میشود که از سوی یک «قدرت بیرونی» یا «سیستم» آسیب دیده.
این «ما در برابر آنها» اساس بسیاری از جنبشهای اجتماعی، سیاسی و انقلابی است.
همبستگی بر پایه رنج مشترک
جامعهشناسانی مثل امیل دورکیم معتقدند که تجربهی جمعی (حتی دردناک) باعث تقویت انسجام اجتماعی میشود بهویژه در جوامع تحت ستم، تحقیر تبدیل به سرمایهی همبستگی میشود.
️ تولید سرمایه نمادین از رنج
پیر بوردیو میگوید که گروهها میتوانند از رنج و تحقیر، «سرمایهی نمادین» بسازند؛ نوعی ارزش اخلاقی یا حیثیتی که موجب افتخار و اتحاد میشود. جنبشهای سیاهپوستان آمریکا (سیاهپوستان آمریکا برای قرنها مورد بردگی، تحقیر، و تبعیض نژادی قرار گرفتند. جملاتی مثل «You’re not fully human» یا نشاندنشان در صندلیهای انتهای اتوبوس نماد این تحقیرها بود.
این تجربهی مشترک تحقیر، باعث ایجاد همبستگی قوی میان سیاهپوستان شد و رهبری چون مارتین لوتر کینگ این رنج را به نیرویی اخلاقی برای اتحاد، اعتراض مسالمتآمیز و تغییر تبدیل کرد.
۳. نگاه فلسفی
نیچه میگوید انسانها زمانی که تحقیر میشوند، یا سرکوب میگردند، میل به بازیابی قدرت در آنها بیدار میشود.
همبستگی میتواند نوعی «ارادهی جمعی برای قدرت» باشد؛ یعنی تلاش برای شکستن موقعیت تحقیرشده و بازسازی خود. از نگاه نیچه، چنین همبستگیای میتواند هم خلاقانه و هم خطرناک باشد، اگر منجر به نفرت کور شود.ژان پل سارتر، در بحث «نگاه دیگری»، میگوید که ما وقتی تحت نگاه تحقیرگر دیگری قرار میگیریم، احساس میکنیم شیء شدهایم.اما در پاسخ، میتوانیم واکنش انتخابی و آگاهانه داشته باشیم؛ یا تسلیم تحقیر شویم یا با دیگران متحد شویم و معنای تازهای خلق کنیم. پس همبستگی، انتخابی اگزیستانسیالیستی برای بازپسگیری معنا و کرامت است. حس همبستگی بعد از تحقیر، ترکیبی از نیاز روانی به ترمیم عزت نفس و واکنش اجتماعی به ستم و پاسخ فلسفی به معنای وجودیِ تحقیر است.این حس همبستگی میتواند به شکلهای سالم (مقاومت، تحول، آگاهی) یا ناسالم (نفرت، قربانیگرایی، خشونت) بروز کند و بسته به جهتگیری آگاهانهی افراد و گروهها جلوهگری کند.
مسیر مثبت مسیر منفی
همدلی، آگاهی، کنش جمعی یا قربانیگرایی، نفرت کور، انتقامجویی؛ رمز تفاوت در این است که آیا گروه یا فرد، میتواند از رنج خود «معنا» و «اقدام آگاهانه» بیرون بکشد یا نه. پدیدهی «همبستگی بعد از تحقیر» به خوبی نشان میدهد چگونه رنج مشترک میتواند تبدیل به پیوند اجتماعی شود. پیوندی که با سیاستگذاری درست و حکمرانی عقلانی میتواند سببساز توسعه سرمایه اجتماعی و برون رفت کشور از معظلات و مشکلات پیشرو باشد.
جدیدترین اخبار
رکود چینی در مسکن ایران
آینده تراژیک غزه
سودای نفاقافکنی
مزایده عمومی فراخوان فروش ٦ دستگاه خودرو
آگهی مناقصه عمومی با اخذ سپرده نوبت اول
سید ناصر اشرفی سکاندار شرکت عمرانی شهر جدید علوی شد
ایران هرگز به دنبال ساخت سلاح اتمی نبوده، نیست و نخواهد بود
با نتیجه یک بر صفر به نفع پرسپولیس به پایان رسید
واردات خودرو توسط ایرانیان مقیم خارج بلامانع است
آغاز به کار اسکله شهید ذاکری قشم
شهرستان هفتگی در دو رده سنی
نشانهای از فعالیت آتشفشانی در دماوند وجود ندارد
رضا سوخته سرایی قهرمان سابق کشتی ایران درگذشت
پیروزی پرگل بیرون از خانه برای شهرداری
میناب میزبان یازدهمین جشنواره شکرگزاری انبه و یاسمین گل