06

شهریور

1404


اجتماعی

07 خرداد 1404 12:34 0 کامنت

ما در حال رشد هستیم، نه در حال طغیان

یکی از برداشت‌های اشتباهی که درباره‌ی نوجوانان وجود دارد، این است که آن‌ها ذاتا سرکش، ناسپاس یا نافرمان‌اند. این نگاه، ریشه در سوءتفاهمی نسبت به تحولات شناختی و روانی این دوره دارد. نوجوانی، دوره‌ای از بازسازی مغز و بازتعریف جهان است. مغز نوجوان، به‌ویژه بخش‌های مربوط به تصمیم‌گیری و مدیریت هیجانات، هنوز در حال تکامل است. همین مسئله، موجب بروز رفتارهای پرنوسان، ریسک‌پذیری و حتی وجود عناصر ضد و نقیض در رفتار آن‌ها می‌شود. درک این واقعیت علمی، به بزرگ‌ترها کمک می‌کند که نوجوانان را نه به چشم «مشکل»، بلکه به عنوان «موجودیتی در حال شکل‌گیری» ببینند. صبوری، گفتگوی بدون قضاوت، فرصت دادن برای یادگیری از تجربه، و در عین حال، حمایت قاطع (نه کنترل‌گرانه) از مهم‌ترین واکنش‌های موثر در برابر رفتارهای نوجوانانه است.

ما را جدی بگیرید، حتی وقتی اشتباه می‌کنیم

نوجوانان به ‌شدت به احساس دیده شدن، شنیده شدن و جدی گرفته شدن نیاز دارند. بسیاری از نوجوانان از اینکه والدین یا بزرگ‌ترها حرف آن‌ها را نادیده می‌گیرند، عقایدشان را بی‌اهمیت می‌شمارند یا تصمیماتشان را به سخره می‌گیرند، احساس بی‌ارزشی می‌کنند. این رفتارها، مستقیما به کاهش عزت ‌نفس و گاه عصیان‌های جبرانی می‌انجامد. جدی گرفتن نوجوانان، به معنای تایید بی‌قید و شرط آن‌ها نیست، بلکه یعنی شنیدن فعال، تلاش برای فهم نیت آن‌ها و پاسخ‌دادن محترمانه به نیازهایشان. حتی اگر تصمیمشان اشتباه باشد، فرصت تحلیل پیامدها، بهتر از تحقیر یا رد کردن آن تصمیم است. والدینی که نوجوانشان را در فرآیند تصمیم‌گیری‌ها مشارکت می‌دهند، فرزندی مسئول‌تر و مستقل‌تر خواهند داشت. معلمانی که کنجکاوی نوجوانان را قدر می‌دانند، کلاس‌هایی پویاتر خواهند داشت. مسئولانی که با زبان اعتماد با نوجوانان سخن می‌گویند، جامعه‌ای پویا‌تر خواهند ساخت.

اجازه دهید تجربه کنیم؛ ما از اشتباهات می‌‎آموزیم

بزرگ‌ترها اغلب از مسیرهای رفته خود برای نوجوانان مسیر می‌سازند و از آن‌ها می‌خواهند اشتباه نکنند. اما حقیقت این است که یادگیری واقعی، در بسیاری موارد از دل تجربه شخصی حاصل می‌شود. نوجوانان با تجربه‌های مستقل، حتی اگر گاه پرخطا باشند، می‌توانند قوی‌تر، آگاه‌تر و مسئول‌تر شوند. خطر واقعی در تجربه نیست، بلکه در نبود حمایت در حین تجربه کردن است. اگر نوجوانان فضای امنی برای آزمون و خطا نداشته باشند، یا اگر در صورت شکست تحقیر و سرزنش شوند، در خود فرو می‌روند یا مسیرهای پنهان‌کاری و فاصله‌گیری را انتخاب می‌کنند. راهکار عملی برای بزرگ‌ترها این است که مرزهای مشخص، اما منعطفی برای تجربه کردن بگذارند. «نه گفتن» را فقط در مواقع ضروری به کار ببرند و در باقی موارد، نقش حامی حاضر اما نه مداخله‌گر را بازی کنند. نوجوانان نیاز دارند از شما چراغ راه ببینند، نه فرمان مستقیم.

ما به حمایت نیاز داریم، نه کنترل

نوجوانی مرحله‌ای است که فرد میان وابستگی کودکی و استقلال بزرگسالی قرار دارد. در این میان، بسیاری از والدین یا بزرگ‌ترها، از ترس اشتباه کردن فرزندشان، ناخواسته به کنترل بیش ‌از حد روی می‌آورند. آن‌ها برنامه‌ریزی کامل زندگی نوجوان را به‌ عهده می‌گیرند. از انتخاب رشته گرفته تا نوع پوشش، دوستان، سرگرمی‌ها و حتی شیوه فکر کردن. اما این رفتارها، اگرچه با نیت محافظت انجام می‌شود، اغلب نتیجه‌ای معکوس دارد. مقاومت، پنهان‌کاری، و گاه دور شدن نوجوان از والدین. حمایت واقعی با کنترل تفاوت دارد. کنترل یعنی تصمیم گرفتن به‌جای دیگری، اما حمایت یعنی در کنار او بودن، درک کردن، اطلاعات دادن، هشدار دادن در زمان لازم و ایجاد حس امنیت عاطفی. نوجوانی که احساس کند مورد اعتماد قرار گرفته و حق انتخاب دارد، نه ‌تنها استقلال بیشتری کسب می‌کند، بلکه مسئولیت‌پذیرتر و صادق‌تر هم خواهد بود. مثلا به جای گفتن «حق نداری با فلانی دوست باشی»، می‌توان گفت: «می‌فهمم که از دوستی با او خوشت آمده، فقط نگرانم که بعضی رفتارهایش ممکن است برایت دردسرساز شود. دوست دارم بیشتر با هم دربارش حرف بزنیم». نوجوانی که حمایت بی‌قضاوت را تجربه کند، در زمان تصمیم‌گیری‌های دشوار، والدین را دشمن نمیبیند، بلکه به آن‌ها به چشم پناهگاه نگاه می‌کند. بنابراین، اگر خواهان رابطه‌ای سالم با نسل نوجوان هستیم، باید میان هدایت و کنترل تفاوت قائل شویم؛ نقش والد، راهنما و تکیه‌گاه باشیم، نه مدیر پروژه‌ی زندگی فرزندمان.

ما را همان‌طور که هستیم ببینید، نه آن‌طور که آرزو دارید باشیم

بسیاری از بزرگ‌ترها، ناآگاهانه تصویری آرمانی از نوجوان‌شان در ذهن دارند. آن‌ها فرزند خود را با دیگران مقایسه می‌کنند، برچسب‌هایی چون «باهوش»، «سر به ‌راه» یا «موفق» را معیار ارزشمندی می‌دانند و از نوجوان‌شان می‌خواهند که مطابق این الگوها رفتار کند. اما نوجوانان، همچون هر انسان دیگری، هویت و مسیر خاص خود را دارند. آن‌ها ممکن است علایقی متفاوت، ظاهر یا سبک زندگی خاص، یا حتی سلیقه‌هایی غیر منتظره داشته باشند. پذیرش بی‌قید و شرط، به این معنا نیست که همه‌ی رفتار ها را بپذیریم، بلکه یعنی فرد را به‌عنوان انسان، بدون مقایسه، تحقیر یا اصلاح‌گری مداوم بپذیریم. این نوع نگاه، پایه‌گذار عزت‌نفس پایدار است. نوجوانی که بداند حتی در ضعف‌ها، ناکامی‌ها یا تفاوت‌هایش پذیرفته شده، کمتر احساس تنهایی می‌کند، بهتر با اضطراب‌ها مقابله می‌کند و ارتباط سالم‌تری با دنیای اطرافش خواهد داشت.

رابطه‌ای انسانی، نه سلسله‌مراتبی

نوجوانان پیش از آنکه فرزند، دانش‌آموز یا عضو جامعه باشند، انسان‌اند. آن‌ها به رسمیت شناخته شدن، گفت‌وگوی محترمانه، حق اشتباه، و فضای رشد نیاز دارند. اگر بزرگ‌ترها بتوانند از جایگاه اقتدار، پایین بیایند و در کنار نوجوان بنشینند نه در مقابلش، رابطه‌ای انسانی، دوسویه و پربار شکل خواهد گرفت. جامعه‌ای که به نوجوانان خود اعتماد می‌کند، نه ‌تنها نسلی توانمندتر خواهد داشت، بلکه امنیت، خلاقیت و پویایی بیشتری را نیز تجربه خواهد کرد.

روزنامه صبح ساحل

دیدگاه ها (0)
img
خـبر فوری:

دلار در آستانه ۱۰۰ هزار تومانی شدن